چرا يك زن بهشتي در اوج كمال و زيبايي بايد هوو داشته باشد؟

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
اصل تعدد زوجات و حوریه های بهشتی در روایات متعددی وارد شده است(1) به عنوان مثال از امام باقر(ع) روایت شده است:
«لِكُلِّ مُؤْمِنٍ سَبْعُونَ زَوْجَةً حَوْرَاءَ وَ أَرْبَعُ نِسْوَةٍ مِنَ الْآدَمِيِّينَ‏»؛ و براى هر مؤمنى در بهشت هفتاد زن حوريه و چهار زن آدمى است(2)


نکته دوم:
حوریان بهشتی هرگز در مرتبه زنان بهشتی نیستند، زنان بهشتی پاداش گیرنده هستند، یعنی ورودشان به بهشت و استفاده ایشان از نعمت های بهشتی در حکم پاداش عملشان است، اما حوریان بهشتی خودشان پاداش هستند، خودشان از نعمت های بهشت هستند، بنابراین هرگز در مرتبه ایشان قرار نمی گیرند و نمی توانند هووی ایشان تلقی شوند.

نکته سوم:
نباید این تعدد زوجات در بهشت ما را به یاد تنوع طلبی برخی مردان در دنیا بیندازد! ممکن است در دنیا مردانی باشند که از سر تنوع طلبی جنسی دست به ازدواج های متعدد بزنند، یا حتی از سر هوسرانی و هوس بازی و عیاشی هر روز را با زنی بگذرانند، اما چنین نگاهی نسبت به مردان بهشتی صحیح نیست! مردانی که وارد بهشت می شوند از همه رذائل اخلاقی پیراسته شده اند، مردان تصفیه شده ای هستند که ذره ای اوصاف فاسد و انحرافات اخلاقی در آنها وجود ندارد، مردان عارفی که بزرگترین نعمت خداوند را لقاء خود خداوند می دانند.

اینکه خداوند روی حوریان بهشتی برای مردان به عنوان پاداش تکیه کرده است به خاطر خصوصیات مردان در دنیاست، چون تشویق و جایزه باید برای تشویق شونده جذاب باشد، به این معنا نیست که در آخرت هم مردان مثل دنیا خواهند بود! بلکه وقتی در آخرت رشد یافته و حقائق برایشان آشکار شد و تبدیل به مردان عارف و عاشق الهی شدند بالاترین نعمت را همان رضای الهی می دانند.

به عبارت دیگر خداوند برای اهل بهشت دو پاداش قرار داده است، یکی حوریان و نعمت های مادی، و دیگری رضوان الهی، چون مردم در دنیا نسبت به اولی بیشتر گرایش داشته و از حقیقت دومی آگاهی ندارند خداوند روی اولی بیشتر تأکید کرده است، اما پس از مرگ و ورود به بهشت که از حقیقت دومی مطلع میشوند دیگر حوریان بهشتی در مقایسه با مقام رضوان و لقاء الهی اصلا به چشم نمی آیند.
همانطور که پیامبر(ص) فرمود مردم خواب هستند، وقتی مردند بیدار می شوند(3)

نکته چهارم:
حقیقت این است که تعدد زوجات با روحیه ذاتی زن در تعارض نیست بلکه با روحیات عارضی زن که از جانب فرهنگ و آداب به او القاء شده است تعارض دارد.
این آداب و رسوم و فرهنگ حاکم بر جامعه ماست که این مسئله را برای زن ایرانی اینقدر سنگین نموده است.
ما به روشنی می بینیم که زنان در برخی کشورهای عربی اصلا خودشان برای شوهرشان به خواستگاری می روند، در حالی که اگر این با روحیات ذاتی زن در تعارض داشت هرگز شاهد چنین مسئله ای آن هم به صورت گسترده نبودیم.
از طرفی تعدد زوجات در دنیا برخواسته از یک ضرورت اجتماعی است، لذا ممکن است حقیقتا عشقی در کار نباشد، اما این ضرورت در آخرت وجود ندارد، بنابراین قطعا ملاک همسری در آخرت فقط عشق و علاقه برای همراهی و همدمی بوده، و این عشق متقابل است.
در هر صورت این مخالفت با تعدد زوجات در دنیا ممکن است از سر احساسات و شدت علاقه به همسر باشد، یا ممکن است از سر حسادت زنانه باشد و...، اما این مسائل در آخرت معنا ندارد، زن هم مانند مرد از تمام اوصاف مذموم و رذائل اخلاقی پیراسته است.
انسان های بهشتی حتی اگر هوو باشند به خاطر اینکه همگی عصاره اخلاق و معرفت هستند واقعا از کنار هم بودن لذت می برند، زنان بهشتی برگزیدگان الهی بوده و هرگز احساس حسادت و رقابت در بینشان نیست مردان نیز مردان عارف و الهی هستند، نه مردانی عیاش و تنوع طلب!

نکته پنجم:
اگرچه مرد و زن هر دو نیازهای جنسی و عاطفی دارند اما تفاوت مهمی دارند و آن این است که در مرد جنسیت مقدم بر عاطفه است، و در زن عاطفه مقدم بر جنسیت است، لذا اسلام وقتی می خواهد به مردها در مورد همسرشان سفارش کند هرگز سفارش جنسی نمی کند بلکه مرتب سفارش عاطفی می کند، که به او بگویید دوستش دارید، هدیه بخرید، محبت کنید، و وقتی می خواهد به خانم ها در مورد شوهرهایشان سفارش کند سفارش هایش در مورد ارضاء جنسی شوهر است، چون در مرد جنسیت مقدم است، مرد به راحتی به محض آشنایی با هر خانمی می تواند از او لذت جنسی ببرد ولو اینکه هیچ حس محبتی نسبت به او نداشته باشد، اما زن از رابطه با کسی که نسبت به او حسی ندارد لذت نمی برد و با تجاوز جنسی از نظر روحی به شدت آسیب می بیند.
نگاه مرد به همسر نگاه سرپرستی است، اما نگاه زن، نگاه تکیه کردن است، لذا روحیات مرد از تعدد ابا ندارد، اما روحیات ذاتی و فطری زن از تعدد همسر برای زن ابا دارد، و غیرت مرد نیز همچنین، یعنی اولا وقتی یک خانم همسرش همان مرد ایده آلش باشد و بتواند به او تکیه کند هرگز به تعدد همسر میلی ندارد، خانم هایی که به دنبال ازدواج با مرد دیگری هستند چون از همسر اول خود ناراضی هستند وگرنه زن چون نگاهش به همسر به عنوان پیوند عاطفی و تکیه گاه است از چند همسری ابا دارد.
و ثانیا: غیرت نیز از روحیات ذاتی مرد است، مرد سالم از اینکه همسرش، همسر مرد دیگری هم باشد ابا دارد، چه برسد به مردان بهشتی.

جمع بندی و نتیجه گیری
بنابراین زنان و مردان با روحیات فطری شان در بهشت محشور خواهند شد و از آنجا که تعدد زوجات برای مرد میتواند برای او پاداش محسوب شده، و نیز روحیات ذاتی زن ناسازگار نیست و او را رنج نخواهد داد خداوند آن را برای پاداش مردان قرار داده است.
این مسئله اگرچه ممکن است در دنیا موجبات ناراحتی و نگرانی برخی خانم ها را در پی داشته باشد، اما ابدا در بهشت خانم ها از هیچ مسئله ای احساس ناراحتی نخواهند داشت، همانطور که خداوند به صراحت آن را وعده داده است:
«وَ قَالُواْ الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوب‏»؛ آنها(اهل بهشت) مى‏گويند: «حمد (و ستايش) براى خداوندى است كه اندوه را از ما برطرف ساخت پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است! همان خدایی كه از فضلش ما را در اين سراى جاودان جاى داد، كه در آن هيچ رنجى و هيچ سستى و افسردگى به ما نمى‏رسد.(4)

پس اگر خانمی از این مسئله در بهشت ناراحت باشد وعده خداوند زیر سوال میرود و چنین امری محال است، ابدا ناراحتی و غم از این بابت در بهشت وجود ندارد چرا که جایگاه زنان بهشتی جایگاه ویژه ای است که نه هیچ کدام از حوریان در بهشت در رتبه و زیبایی ایشان هستند، و نه قرار است آن حوریان، مرد بهشتی را از دلدادگی و توجه به خانم باز دارد و یا حتی این توجه را به نصف برساند تا هووی آن همسر تلقی شوند! بلکه همسر و همدم آن مرد بهشتی فقط این خانم است.

____________________________
1. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1403ق، بیروت، ج8، ص129، حدیث29؛ و ص147، حدیث73؛ ص171، حدیث113؛ ص175، ح125حدیث؛ ص184، حدیث 147؛ ص192، حدیث 169؛ ص192، حدیث 171؛ ص192، حدیث 172؛ ص192، حدیث 173؛ ص195، حدیث 181؛ ص195، حدیث 196.
2. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، تهران، ج8، ص95.
3. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، دار الكتب الإسلامية، چاپ دوم، 1404ق، تهران، ج8، ص293.
4. فاطر:34و35.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=60405&p=952470&viewfull=1#post952470