نسبت میان تقوی و عبودیت

این دو واژه از نظر واژگانی، معنایی نزدیک به یکدیگر دارند :
عبوديّة يعنى اظهار فروتنى و طاعت و فرمانبردارى از حقّ (1)
تقوا در اصطلاح دين و شريعت يعنى خود نگهدارى از آنچه كه به گناه مى‏ انجامد. (2)

بر این اساس این دو واژه هیچ نسبتی با هم ندارند، بلکه تقوا ابزار و وسیله برای عبودیت است.

كسي كه عبوديت و بندگي خدا را برگزيده است، باید در مسیر اطاعت و امتثال دستورات خداوند قدم بگذارد و حتي در جزئيات اعمال و رفتار نيز طبق رضاي پروردگار عمل ‌كند؛ يعني واجبات را انجام مي‌دهد و محرمات را ترك مي‌كند.

از امام صادق(علیه السلام) درباره حقيقت عبوديت سوال شد.
ایشان فرمود: به سه چيز مى‏توان اين حقيقت را دريافت:

اول اينكه بندگان آنچه را كه خداوند به آنها بخشيده است ملك خود ندانند، زيرا بندگان خدا مالك نيستند و هر چه دارند از خدا مى‏باشد و هر جا خدا امر كند بايد خرج كنند.
دوم اينكه بنده ‏اى هرگز قدرت ندارد با فكر و انديشه خود كارهاى خود را اداره كند،
سوم اينكه هر چه خداوند به او امر كرده و يا از آن نهى نموده است به كار گيرد و از اوامر و نواهى خدا سر باز نزند، هر گاه بنده‏ اى چيزى را ملك خود نداند مال را انفاق مى‏ كند.
هر گاه بنده ‏اى امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد كه با عقل و تدبيرش نمى‏ تواند امور خود را آن طور كه هست اداره كند، گرفتارى‏ هاى دنيا و مصائب آن بر او گوارا مى‏ گردد، هر گاه بنده‏ اى به اوامر و نواحى خداوند گردن‏ گذارد ديگر با مردم جدال و مناقشه نمى‏ كند و آنها را آزار نمى‏ دهد.(3)


نکته :
توجه انسان به حقيقت عبوديت خود موجب می شود به مقتضاى عبودیت که انجام وظیفه در مقابل مقام ربوبيت است، عمل كند و از ابتلاءات و تاريكي هاى أعمال سوء و نيّات و اعتقادات باطل و صفات حيوانى نجات خواهد يابد.
لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‏ در آیه شریفه نیز دلالت مى‏ كند به پيدايش ترجى و اميد در جمله بعد از آن، و اين معنى در كلام خداوند متعال بر طبق مكالمات و تفاهم عرفى است،(4) يعنى بعد توجه انسان به مقام عبودیت اميدوارى و توقع حاصل مى‏ شود به تحقق حقيقت تقوى که وسیله رسیدن به عبودیت است.
تا فرد در مسیر پرهیزگاری گام برندارد به مقام بندگی نمی رسد زیرا شرط بندگی امتثال اوامر مولی و ترک نواهی اوست و این همان تقوی است.




پی نوشت ها :
1. راغب اصفهانى حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم الدار الشامية، دمشق بيروت، 1412 ق، چاپ اول، ص 541.
2. همان ، ص 881 .
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏، ج 1، ص 224.
4. مصطفوى حسن، تفسير روشن ، مركز نشر كتاب، تهران، 1380 ش، چاپ اول، ج‏1، ص 114.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=40943&p=547059&viewfull=1#post547059