از دیدگاه عرفا، تمایز احاطی بین خالق و مخلوق برقرار است و یا تمایز شدت وجودی؟ و یا این دو، یک تعبیر متفاوت از یک نوع تمایز هستند؟

از دیدگاه عرفا، تمایز احاطی بین خالق و مخلوق برقرار است و یا تمایز شدت وجودی؟ و یا این دو، یک تعبیر متفاوت از یک نوع تمایز هستند؟

سؤال:
از دیدگاه عرفا، تمایز احاطی بین خالق و مخلوق برقرار است و یا تمایز شدت وجودی؟ و یا این دو، یک تعبیر متفاوت از یک نوع تمایز هستند؟

پاسخ:
بحث شدت و ضعف وجودی همان نظریه تشکیک خاصی صدرایی است و با بحث وحدت وجود بسیار فرق دارد.
بر خلاف آنچه در تشکیک خاصی صدرایی مطرح شد که حقیقت عینی وجود در عین اینکه وحدتی حقیقی دارد، در بردارنده کثرتی حقیقی در مراتب تشکیکی آن حقیقت واحد نیز هست،
عرفا بر آنند وجود،که به عنوان حقیقت عینی و خارجی اصیل شناخته می شود ،یکی بیش نیست. از دیدگاه آنان، هنگامی که از حقیقت اصیل وجود سخن می گوییم، از کثرت نمی توان سخن گفت؛ زیرا چیزی غیر از آن واحد مطلق را نمی توان به صفت وجود موصوف کرد.
البته این ادعا به معنای نفی هیچ گونه کثرت در عالم واقع نیست.
عرفا کثرت مشهود در اعیان خارجی را به کلی نفی نمی کنند و آن را هیچ و پوچ و توهم محض نمی دانند.
اما در عین حال تکیه می کنند که کثرت مشهود، کثرت در وجود نیست ،بلکه کثرت در مظاهر و شئون آن وجود مطلق واحد است.
چنین نیست که کثرت، همچنان که در نظریه تشکیک خاصی گفته می شود، در عرض وحدت و همسان با آن، از حقیقت برخوردار باشد. نمی توان آن گونه که برخی مفسران مکتب صدرایی گفته اند معتقد شویم که وجود حق تعالی همانند دیگر موجودات مرتبه خاصی از حقیقت واحد را اشغال باشد؛ یعنی بالاترین مرتبه در سلسله تشکیکی وجود را حق تعالی،و دیگر مراتب را، در مقابل مرتبه وجودی حق تعالی، واجد بهره ای حقیقی از مراتب پایین تر حقیقت واحد وجود بدانیم.
به بیان دقیق تر، محمول وجود،به طور حقیقی و ذاتی، جز بر وجود حق تعالی حمل نمی شود و وجود حق تعالی، همان وجود مطلق واحدی است که تمام کثرات مشهود چیزی جز شئون، مظاهر و تجلیات آن نیستند
از نظر عارفان، پذیرش کثرت به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر، مستلزم پذیرش حقیقی بودن حمل وصف وجود بر کثرات نیست، بلکه این کثرات به مجاز به وجود متصف می شوند؛ زیرا مصداق بالذات وجود، ویژگی خاصی به نام «اطلاق» و «عدم تناهی» دارد که اصولا مانع اتصاف حقیقی هر امر دیگری به وصف وجود می شود.
بدین ترتیب، مصداق بالذات وجود یکی بیش نیست. بنابراین در نظریه وحدت وجود، با یک «حقیقت واحد دارای شئون» سر و کار داریم؛ بر خلاف نظریه تشکیک خاصی که یک «حقیقت واحد دارای مراتب» را اثبات می کند.
بحث احاطه و محاطی از لوازم وحدت وجود است ولی بحث شدت وجود از لوازم مبنای تشکیک خاصی ملاصدرا که در بالا عرض شد و اینها با هم تفاوت دارند.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=42964&page=2