شرک در قرآن از نظر ابن تیمیه

پرسش:

دیدگاه «ابن تیمیه» در تشبیه عمل موحدین به مشرکین بر چه پایه ای استوار است و پاسخ قرآنی به استدلال وی چگونه است؟

 

پاسخ:

از دیدگاه وهابیون اعتقاد و عملکرد مسلمانان قائل به جواز توسل از جهاتی با مشرکان صدر مکه همسو است؛ لذا همان احکامی که بر مشرکین حجاز جاری بود بر مسلمانانی که به اولیای الهی متوسل شده و آنان را واسطه ی در دریافت حوایج خویش می نمایند جاری خواهد بود.

 

این جهات اشترک بر اساس اعتقاد تابعین «ابن تیمیه» عبارت است از:

  1. مشرکین حجاز در بُعد «توحید ربوبی» (1) موحد بودند و در این ناحیه دچار شرک نبودند. بر این اساس مشرکین در اینکه «الله» خالق، مالک و مدبر آنها بود ایمان داشته، اما این ایمان و اقرار آنها را وارد اسلام نساخت.

 

ابن تیمیه در این رابطه می نویسد: «هیچ یک از بنی آدم معتقد به دو رب برای عالم نبوده است و هیچ یک از بنی آدم دو اله و خالق متماثل و متساوی در صفات و افعال اثبات نکرده است... اما آنچه از شرک در عالم اتفاق افتاده همانا در قرار دادن بعضی از مخلوقات مخلوق برای غیر خدا در توحیدی الوهی در عبادت غیر خداست و قرار دادن واسطه ها و خواندن و تقرب به آنهاست؛ چنانکه بندگان خورشید و ماه و ستارگان و بتها و بندگان انبیاء و ملائکه یا تماثیل آنها اتفاق افتاده است». (2)

 

«ابن عثیمین» از عالمان معاصر وهابی در این رابطه می نویسد: «...جمهور امتها به توحید ربوبی اقرار داشتند و منکر آن جز گروهی اندک نبوده اند که انکار آنها نیز تنها در ظاهر بوده و این اقرار به تنهایی برای ورود به اسلام کافی نیست...».(3)

 

وهابیون در راستای این اعتقاد به آیاتی از آیات قرآن کریم استناد جسته اند همچون:

 

«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُون»؛ (4) «و هر گاه از آنان بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است؟» مى‏ گويند: «اللَّه»! پس با اين حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف مى‏ سازند؟!». (5)

  1. شرک مشرکین مکه در بعد توحید «الوهی: عبادی» بوده است؛ یعنی مشرکین به جای آنکه تنها خدای متعال را پرستش نمایند در راستای تقرب به «الله» به واسطه ها پناه جسته و واسطه ها را عبادت نموده اند؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّار »؛‌(6) «و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند و دليلشان اين بود كه: «اينها را نمى‏ پرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خداوند نزديك كنند»، خداوند روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مى ‏كند خداوند آن كس را كه دروغگو و كفران‏كننده است هرگز هدايت نمى ‏كند!».
  2. از دیدگاه «ابن تیمیه» و به تبع او وهابیت، عبادت عبارت از نهایت خضوع و خشوع به همراه محبت است. (7) بر اساس چنین تعریفی از زاویه ی دید آنان، خضوع و خشوعی که در برابر اولیای الهی خصوصا به هنگام زیارت قبور آنان صورت می گیرد مصداقی از مصادیق عبادت است و در این امر حال متوسلین به اولیای الهی همچون حال مشرکین متوسل به بت ها خواهد بود.

 

ب) اثبات شرک مشرکین مکه در بعد توحید ربوبی در بیان قرآن کریم

 

با نگاهی به برخی از آیات قرآن کریم مشاهده می شود که شرک مشرکین تنها در بعد توحید الوهی نبوده؛ بلکه آنان از اساس در توحید ربوبی (توحید نظری) که پایه ی توحید در عبادی است نیز دچار شرک بوده و به واسطه ی تحقق شرک ربوبی در مرحله ی توحید عبادی (توحید  الوهی) به شرک مبتلا بودند.

 

قرآن کریم در آیاتی که مخاطب آن مشرکین زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بودند و نه مشرکین سایر امتها،  از شرک آنان در بعد توحید ربوبی سخن می گوید که برخی از این آیات عبارتند از:

  1. «قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ». (8) «بگو آيا غير خدا، پروردگارى بطلبم در حالى كه او پروردگار همه چيز است، و هيچكس جز براى خود عملى انجام نمى‏ دهد و هيچ گنهكارى گناه ديگرى را متحمل نمى‏ شود سپس بازگشت شما به سوى پروردگارتان است و شما را به آنچه در آن اختلاف داشتيد خبر خواهد داد».

 

در اين آيه قرآن کریم منطق مشركان را مورد انتقاد قرار داده و می فرماید: به آنها بگو و از آنها بپرس آيا سزاوار است غير از خداوند يگانه را پروردگار خود بدانم، در حالى كه او مالك و مربى و پروردگار همه چيز است و حكم و فرمان او در تمام ذرات اين جهان جارى است.

  1. «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ؛ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا الله»؛ (9) «به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است چرا كه مورد ستم قرار گرفته ‏اند و خدا بر يارى آنها تواناست آنان كه از خانه‏ هاى خود به ناحق اخراج شدند (و جرمى نداشتند) جز آنكه مى‏ گفتند: پروردگار ما خداى يكتاست».

 

در این آیه علت اخراج مسلمانان از سرزمینهایشان تنها آن بود که آنان می گفتند: مالک و مدبر ما «الله» است. که چنین امری بیانگر شرک مشرکین در ناحیه ی ربوبیت پروردگار است.

  1. «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُون»؛ (10) «آنان غير از خدا معبودانى براى خويش برگزيدند به اين اميد كه يارى شوند».
  2. «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا»؛ (11) «آنها غير از خدا معبودانى براى خود انتخاب كردند تا مايه عزتشان باشد (چه پندار خامى؟)».

 

که این دو آیه بیانگر آن است که مشرکین شأن ربوبی به بتها بخشیده وبرخی از معبودان خویش را «رب نصرت» دانسته و برخی دیگر را «رب عزت» می دانستند و از آنها نصرت و عزت خویش را می طلبیدند. که این آیات شرک «الوهی» و «ربوبی» مشرکین شهر «مکه» را بیان می دارد.

  1. «قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُون»؛ (12) «بگو: چه كسى شما را در شب و روز از (عذاب) خداى رحمان (اگر بخواهد مجازاتتان كند) نگاه مى ‏دارد؟ (نه، آنان بيدار نمى‏ شوند) بلكه آنها از ياد پروردگارشان به كلّى رويگردانند».

 

این آیه نیز بیانگر شرک «ربوبی» بت پرستان است؛ زیرا اگر آنها در این بعد از توحید موحد می بودند، تنها «الله» را مالک مدبر خویش می دانستند، نه آنکه از ذکر و یاد «رب» خویش اعراض نمایند.

 

و.... آیات دیگری که همگی بیانگر شرک مشرکین زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ناحیه ی توحید ربوبی است.

 

اما اینکه «ابن تیمیه» و به تبع او وهابیت عبادت را به معنای مطلق خضوع و خشوع به همراه محبت دانسته؛‌ هیچ یک از عالمان مسلمان چنین تعریفی را برای عبادت قائل نبوده؛ زیرا بر اساس چنین تعریفی اکثر مصادیق خضوع برای غیر خدا داخل در معنای عبادت بوده و لازمه آن تجویز شرک در ناحیه ی دستور پرورگار به خضوع و خشوع نسبت به والدین (13) و همچنین استناد شرک به فعل یعقوب (علیه السلام) و فرزندانش بر یوسف (علیه السلام) است (14) و بر این اساس می توان گفت که اکثر موحدین در اعمال خود دچار شرک عبادی اند.

 

پی نوشت:

  1. صالح فوزان از علمای معاصر وهابی در تعریف توحید ربوبی می نویسد: «اما توحيد الربوبية؛ فإنه الإقرار بأن الله وحده هو الخالق للعالم، وهو المدبر، المحيي، المميت، وهو الرزاق، ذو القوة المتين؛ توحید در ربوبیت عبارت است از: اقرار به اینکه الله به تنهایی خالق عالم است و اوست که مدبر و حیات بخش و میراننده و روزی دهنده و صاحب قدرت و نیروست». (صالح بن فوزان بن عبد الله آل فوزان،‌ الإرشاد إلى صحيح الاعتقاد والرد على أهل الشرك والإلحاد، مکتبة الشاملة، ص17)؛ ابن عثیمین نیز در تعریف توحید ربوبی می نویسد: «هو إفراد الله - عز وجل - بالخلق، والملك، والتدبير».(ابن عثیمین، القول المفيد على كتاب التوحيد، ج1، ص1، مکتبة الشاملة).
  2.  ابن تيميه حراني، احمد، درء تعارض العقل والنقل، دار الكنوز الأدبية - الرياض ، 1391، ج5، ص156.: «وأن إثبات ربين للعالم لم يذهب إليه أحد من بني آدم، ولا أثبت أحد إلهين متماثلين، ولا متساويين في الصفات ولا في الأفعال، ولا أثبت أحد قديمين متماثلين، ولا واجبي الوجود متماثلين.ولكن الإشراك الذي وقع في العالم إنما وقع بجعل بعض المخلوقات مخلوقة لغير الله في الإلهية بعبادة غير الله تعالى، واتخاذ الوسائط ودعائها والتقرب إليها، كما فعل عباد الشمس والقمر والكواكب والأوثان، وعباد الأنبياء والملائكة أو تماثيلهم ونحو ذلك. فأما إثبات خالقين للعالم متماثلين فلم يذهب إليه أحد من الآدميين».
  3. صالح بن فوزان بن عبد الله الفوزان، الإرشاد إلى صحيح الاعتقاد والرد على أهل الشرك والإلحاد، بی جا، ج1، ص25.: «لأن توحيد الربوبية يقر به جمهور الأمم، ولم ينكره إلا شواذ من الخليقة؛ أنكروه في الظاهر فقط، والإقرار به وحده لا يكفي؛ فقد أقر به إبليس : { قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي } . . . ، وأقر به المشركون الذين بعث فيهم رسول الله صلى الله عليه وسلم؛ كما دلت على ذلك الآيات البينات؛ كما قال تعالى : { وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ }».
  4. عنکبوت/63-61.
  5. همچنین آیات: عنکبوت/63؛ لقمان/25؛ یونس/32-31؛ الزمر/38؛ الزخرف/87.
  6. الزمر/3.
  7. الانعام/164.
  8. الحج/40.
  9. یس/74.
  10. مریم/81.
  11. الانبیاء/42.
  12. الاسراء/24.: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيرا». «بالهاى تواضع خويش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر، و بگو پروردگارا همانگونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند مشمول رحمتشان قرار ده».
  13. یوسف/100.: «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدا». «و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگى به خاطر او به سجده افتادند».
  14. http://askdin.com/comment/1038132#comment-1038132