هدف از آفرینش افراد جهنمی

پرسش:
خدایی که با علم ازلی و نامحدود خود میدانست که بعضی از انسانها همیشه در جهنم معذب خواهند بود، چرا آنها رو آفرید؟ با آن که خدا قادر بود که آنها را نیافریند.

 


پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
پیش فرض این سوال نوعی دلسوزی و ترحّم نسبت به کسانی است که برای همیشه در جهنم جاویدان خواهند ماند، در حالی که باید توجه کنید فقط کسانی برای همیشه در جهنم جاویدان می مانند که آگاهانه و با علم به چنین عاقبتی این مسیر را برمی گزینند، نه کسانی که از روی جهل حتی کفر ورزیده باشند؛ تا عنادی در کار نباشد اهل خلود در جهنم نیستند. قرآن کریم در توصیف ایشان می فرماید: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا»؛ و آن (آیات و نشانه ها) را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند (1)

اینها کسانی هستند که آگاهانه و عالمانه مسیر باطل را پیموده و طغیان کرده اند، انسان های خوابی نبوده اند که بتوان آنها را بیدار کرد، بلکه خود را به خواب زه اند، طبیعتا چنین انسان هایی بیدار شدنی نیستند و نیتشان این است که اگر در دنیا خلود هم داشته باشند همواره طغیان کنند همانطور که امام صادق(علیه السلام) در تبیین علت خلود ایشان چنین میفرمایند: «إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِيهَا أَنْ يَعْصُوا اللَّهَ أَبَدا... ً فَبِالنِّيَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاء»؛ اهل جهنم فقط به این خاطر در جهنم چاویدان خواهند ماند که نیاتشان این است که تا در دنیا هستند خداوند را معصیت و نافرمانی کنند، پس به خاطر نیت ابدی شان در دنیا، برای ابد در جهنم جاویدان خواهند ماند. (2)

بنابراین وقتی طرف خودش دلش به حال خودش نسوخته است و با علم و آگاهی چنین سرنوشتی را برگزیده است ما چرا باید از این بابت نگران او باشیم؟!

نکته دوم:
اگرچه خداوند به تمام وعده هایی که برای پاداش داده است عمل خواهد کرد، اما عمل به وعیدها و تهدیدها واجب نیست، همانطور که پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «مَنْ وَعَدَهُ اللَّهُ عَلَى عَمَلٍ ثَوَاباً فَهُوَ مُنْجِزُهُ لَهُ وَ مَنْ أَوْعَدَهُ عَلَى عَمَلٍ عِقَاباً فَهُوَ فِيهِ بِالْخِيَار»؛ هر کسی خداوند به او وعده پاداش در برابر عملی بدهد پس قطعا به آن عمل خواهد کرد، و کسی که به او وعده عذاب به خاطر عملی بدهد، اختیار دارد دارد که به آن تهدید و وعده عذاب عمل کند یا خیر. (3)

بنابراین ما نمی دانیم خداوند چه مقدار به این تهدیدها و إنذارها عمل خواهد کرد که بعد قضاوت های بعدی مان را بر آن مبتنی کنیم. ما در روایات داریم آنقدر خداوند در روز قیامت خواهد بخشید که حتی شیطان هم در بخشش او طمع کرده و امیدوار میشود، همانطور که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَشَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَحْمَتَهُ حَتَّى يَطْمَعَ إِبْلِيسُ فِي رَحْمَتِه‏»؛ هنگامی که قیامت برپا شود آنچنان رحمت خداوند گسترده میشود که حتی ابلیس در آن طمع کرده و امیدوار میشود.(4)

نکته سوم:
به امر خلقت باید نگاه مجموعی داشت، نمیشود همه چیز را طبق قوانین علّی و معلولی و چارچوب مند پیش برد اما سپس توقع داشت که مرتب این قوانین نقض شوند. خب وقتی قرار است دنیا در چارچوب قوانین پیش رفته و متناسب با ژنتیک و مانند آن فرزندانی به دنیا بیایند، و متناسب با تربیت پدر و مادر و محیط و جامعه رشد کنند نمیتوان دیگر توقع داشت که جهنمی نداشته باشیم!!

از آنجا که تخلف معلول از علت محال است، بنابراین خداوند می بایست برای پیشگیری از به وجود آمدن انسان های جهنمی، دائما علل آنها را از بین برده یا به گونه ای تأثیر آنها را خنثی کند، به عنوان مثال پدر و مادرانی که در تربیت سهل انگار هستند را به تربیت اجبار کرده و یا اصلا عقیم و نازا کند!!
بنابراین یا باید بستر جامعه قانون مند و نظام مند باشد و طبیعتا شاهد پبدایش و تربیت انسان های خوب و بد باشیم، یا اینکه دائما شاهد استثنائاتی بی دلیل شویم! مثلا هر کسی که انسان خوبی نیست یا تربیت بلد نیست بچه دار نشود!!

نکته چهارم:
خوبی ها و بدی ها، انسان های مثبت و منفی در یک بستر شکل می گیرند، این بستر باید ترکیبی از حق و باطل و بد و خوب باشد تا هم انسان ها توان رشد مثبت داشته باشند و هم منفی! خوبی ها در سایه سختی ها و تضادها با بدی ها رشد یافته و در کنار بدی ها معنا پیدا می کنند؛ در حقیقت آنچه که مایه رشد میشود تلاقی این خوبی ها و بدی هاست.

نتیجه گیری:
حاصل آنچه گذشت این است که اطلاعات ما در خصوص خلقت های دنیوی الهی و حکمت هایی که در ورای خلقت موجودات مختلف نهفته است، و همچنین اطلاعات ما در خصوص عاقبت اخروی انسان ها بسیار محدودتر از آن است که بتوانیم رفتار خداوند را در این خصوص قضاوت کنیم، حکمت ها و مسائل مختلفی وجود دارد که این سوال را پ

اسخ خواهد داد که به مواردی اشاره شد، و علاوه بر آنچه گذشت عقل باز هم احتمالات دیگری را مجاز می شمارد ولو آن که نتواند به صورت مشخص به آنها دست یابد.

پی نوشت ها:
1. نمل:14/27.
2. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص85
3. صدوق، محمد بن علی، التوحید، نشر جامعه مدرسين‏، قم، چاپ اول، 1398ق، ص406
4. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج7، ص287

http://www.askdin.com/showthread.php?t=58963&p=1016746&viewfull=1#post10...