آیا فرار کردن از قضا و قدر ممکن است؟

پرسش:
آیا فرار کردن از قضا و قدر ممکن است؟

 


پاسخ:
از نظر لغوی، قضا به معنی ختم کردن و فیصله دادن امری است، همانطور که قدر به معنای اندازه و اندازه گیری آمده است.(1) اما از نظر اصطلاحی، حد و اندازه و مقدار شیء را قدر و بودن آن به نحوی که تخلف بردار نباشد و متعین شده باشد را قضا می دانند(2)؛ در روایتی نیز امام رضا(علیه السلام) می فرماید: «قدر یعنی هندسه و شکل و گستره شیء از بقاء و فناء آن و قضا یعنی محکم کردن و برپا داشتن اصل شیء»(3)

بنابراین عالم هستی همواره دارای قضا و قدر است و حدود اشیاء موجود در این عالم، آثار و خصوصیات آنها مربوط به قدر الهی است و زمانی که علل و شرایط تحقق موجودات در عالم محقق شود و این موجودات تعین پیدا کنند، در حقیقت مشمول قضا الهی شده اند. البته این نحوه قضا و قدر، به قضا و قدر عینی معروف است که در مقابل آن قضا و قدر علمی قرار دارد.

همانطور که مشاهده می شود، قضا و قدر الهی منوط به تحقق شرایط موجودات است و از آنجایی که اراده و اختیار انسان نیز یکی از شرایط رقم زدن سرنوشت اوست، مسلما این عامل کلیدی در شکل گیری قضا و قدر موثر است و اعتقاد به قضا و قدر به معنای مجبور بودن انسان نیست. چراکه قضای الهی متعلق به فعل انسان به قید اختیاری بودن آن افعال است، بر این اساس، فعل انسان موثر در سرنوشت او بوده و جزئی از قضا و قدر الهی است.

بر این مبنا می توان برای افعال انسان که منوط به اختیار او بوده و چندین حالت دارد، چندین قضا و قدر در نظر گرفت؛ به طوری که اگر با اختیار خود، انجام دادن فعل خاصی را اراده کند، قضا و قدری متفاوت خواهد داشت با زمانی که انجام ندادن همان فعل را اختیار کند. البته تا زمانی که فعل چنین شخصی محقق نشده باشد، قضا و قدرهای مذکور غیر حتمی خواهند بود. بر همین اساس روایت امیر المومنین(علیه السلام) که از کنار دیوار کجی به کنار دیوار دیگری رفت و کسی عرض کرد یا امیر المومنین آیا از قضا الهی فرار می کنید؟ حضرت فرمود: «أَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ اللَّهِ إِلَى قَدَرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ»؛ از قضا الهی به قدر خداوند فرار کردم.(4)

بنابراین حکم الهی اگر در مرحله تقدیر باشد و به مرحله امضا و حتمیت نرسیده باشد، قابل تغییر است و مساله بداء نیز در همین فضا معنا پیدا می کند؛ به صورتی که اعمال خیر یا شر انسان در سرنوشت او موثر است، اگر این سرنوشت در مقام تقدیر و عدم حتمیت باشد. اما اگر حکمی قطعی شده باشد(بر اساس تمام شرایط یک مخلوق که مثلا اراده انسان نیز یکی از عوامل شکل گیری سرنوشت اوست) بداء در آن جایز نیست.


پی نوشت ها:
1. راغب اصفهاني، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، اول، دار القلم، بيروت، 1412ق، ص674.
2. سلیمانی بهبهانی، عبدالرحیم، (1390)، ترجمه محاضرات فی الالهیات، سوم، قم، رائد، ص203.
3. كلينى، محمد بن اسحاق،(1407)، الكافي، غفاري، علي اكبر، چهارم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج1، ص158.
4. صدوق، محمد بن علی، (1398)، التوحید، اول، قم، جامعه مدرسین، ص396.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64111&p=1003785&viewfull=1#post10...