وظیفه خداوند در قبال کودکی که در رنج و عذاب است؟؟

سوال:
خداوند جز آفرینش و دستور دادن و جهنم بردن وظیفه ی دیگری درقبال انسان ها دارد؟؟
وظیفه خداوند در قبال کسانی که از کودکی در رنج و عذاب اند چیست؟؟

 


جواب:
به کار بردن واژه‌ی "وظیفه" در مورد خدا درست نیست، چرا که وظیفه به معنای مکلف شدن به انجام کاری است که فرد به لحاظی «شرعی، عرفی، قانونی و ...» بر آن مأمور می‌باشد. خب حالا اگر در مورد خداوند متعال و افعالش، از واژه‌ی وظیفه و تکلیف استفاده کنیم، این سؤال ایجاد می‌شود که «این وظیفه را چه کسی بر عهده‌ی خدا گذاشت و چه کسی او را مکلف نمود؟»
آری خدا بر طبق صفات ذاتیه کمالیه ای که دارد هر فعل خیر و صوابی را انجام می دهد و هر آنچه که شایسته باشد را در قبال ماسوای خود انجام می دهد ولی این به معنای وظیفه بودن آن کار بر خدا نیست به عبارت دیگر وجوب وجود الهی ایجاب می کند که تمامی افعال خیر از خدا صادر شود یعنی وجب من الله است نه وجب لله. خود خدا بر خودش کاری را واجب کرده است: "...كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ....." (1).
همه مخلوق او هستند همه نعمت وجود را از او دریافت کرده اند و هر چه دارند از اوست وقتی هستی شان را از او دارند دیگر چیزی نمی ماند که از او طلب داشته باشند به تعبیر قرآن: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»(2)

پس با این تعبیر ما چیزی از خدا طلب نداریم و خدا در قبال ما وظیفه ای ندارد اما هر کار خیری و نیکو و حکیمانه ای از خدا صادر می شود. و وقتی که ما ثابت کردیم که خدا حکیم و عادل علی الاطلاق است می توانیم با علم ناقص خود و با عقلی که خدا به ما داده است برخی از کارها را بیان کنیم که خدا آن کار ها را حتما انجام می دهد: مثل تکلیف کردن انسان ها(واجب و حرام اعلام کردن برخی از چیز ها و در خواستن از انسان که طبق آن ها عمل کند)، برپایی قیامت ، بر قراری میزان و حساب ، خلق بهشت و جهنم و ....
پس هر کاری حکیمانه ای که مقتضای خلقت جکیمانه باشد خدا آن کار را انجام می دهد و این کار ها از شماره بیرون است.
خلق انسان به عنوان برترین مخلوق خداوند تبارک و تعالی، تکلیف کردن او ، قرار دادن او در محیطی که بتواند انتخاب کند و به تکامل برسد(دنیا ) ، نعمت های مادی و معنوی بسیاری که به انسان داده است ، نعمت تفکر و تدبر ، نعمت عبادت خدا و... ، خلق موت و حیا، رسیدن انسان به کمال بندگی و قرب الهی و ... همه و همه این ها نعمت های الهی است که انسان اگر بخواهد بشمارد نمی تواند : «..وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ »(3)

آنچه که مهم است این که انسان سازوکار این دنیا را بشناسد و نابسامانی های جزئی که بعضا به نظرش می آید در کل نظام بسنجد آن وقت است که می بیند این مشکلاتی که بعضا به نظرش نابسامانی می آمد در حقیقت جزئی از کارکرد این دنیا و برای اهداف عالیه بوده که ما در نظر جزئی آن را نابسامانی می دیدیم. یا این نابسامانی ها جزئی از این ساختار و لازمه لا ینفک آن است که در کنار مصالح عالیه قابل چشم پوشی است.

در دنیایی که ما زندگی می کنیم و باید در آن آزمایش و امتحان شویم تزاحمات و ناملایمات جزء لاینفک این دنیا است اصلا این تزاحمات باید باشد تا آزمایش و امتحان معنا پیدا کند و قستی از این مشکلات هم به خاطر مختار بودن انسان است و این انسان است که باعث این نا بسامانی ها شده است قرآن می فرماید: «...ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا..» (4)

حال خدا در قبال کسانی که به ناچار گرفتار این تزاحمات و نابسامانی ها می شوند سازوکاری را در این دنیا و آخرت فراهم کرده است مثلا کسانی که در رنج و زحمت این دنیا قرار داشته اند اگر در مسیر ایمان بوده اند در قیامت این کمبودها را برای آنها جبران می کند و برای کسانی که ناخواسته مورد هجوم مشکلات دنیا قرار گرفته اند و مورد ظلم واقع شده اند در قیامت حق آنها از ظالم گرفته شده و اگر مورد نابسامانی دنیا قرار گرفته اند به آنها عوض داده می شود.
در روایت هست:

امام صادق(علیه السلام):
لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ.(5) اگر مومن می دانست پاداش مصیبت و گرفتاری هایش چقدر است، آرزو می کرد در دنیا با قیچی تکه تکه می شد.

بلکه خدای علیم و حکیمی که خلق و ربوبیّت می‌کند، خالقی که حقوقی برای مخلوقات [در عالم تکوین و تشریع] وضع می‌کند، مبتنی بر همان علم، حکمت، رأفت، جود، کرم و رحمت خودش، متضمن رفع نیاز مخلوق و رشد آن پس از خلقت می‌گردد؛ مخلوق را از نیست به هست آورده و در هستی کمال می‌بخشد.

شاید سوال شود چرا خدا انسان ها را یکسان نیافرید تا به کسی ظلم نشده باشد و به همه استعداد مساوی عنایت نفرمود؟
جواب این که:
اول این که تفاوت در استعدادها یک جعل و قرارداد نیست که بخواهیم یکسان یا غیر یکسان باشند بلکه زندگی انسان در بستر زندگی مادی سبب این اختلاف هاست عالم مادی عالم تزاحمات و علل و عوامل است پدیده ها در ارتباط با یکدیگر و موثر بر هم و متاثر از یکدیگراند در این صورت یا باید اصل نظام مادی را برای زندگی انسان منکر و منتفی بدانیم و یا این تفاوت ها را (که لازمه زندگی مادی است) بپذیریم.
یک فرد انسانی برای متولد شدن نیاز به ازدواج یک زن و مرد دارد که از همبستری آن دو نطفه ای تشکیل شود نطفه ای که تشکیل می شود بدون شک از این پدر و مادر است و باید خصوصیات آن دو را منتقل کند و الا گتره و بی حساب و کتابی در عالم پیش می آید. خب بدون شک نطفه ای که از این پدر و مادر تشکیل شده با آن نطفه دیگری که از یک پدر و مادر دیگر تشکیل شده متفاوت خواهد بود. این تفاوت عین عدل است عدل تکوینی الهی که هر پدیده ای را در دائره علل و عوامل موثر بر آن قرار داده است.
حال شما تصور کنید پدیده ها از علل و عوامل خود تخطی کنند چه پیش خواهد آمد ؟!! آتش به جای این که گرم کند سرد کند و آب به جای این که خنک کند گرم کند!! این عین نا عدالتی است.

بیماری های کودکان و نقص ها و معلولیت های بدو تولد آنها دقیقا همین گونه است آنها تابع علل و عوامل موثر بر آنها است این گونه نبوده که خدا به صورت رندم یک عده را معلول خلق کند و یک عده را سالم بگذارد!! بلکه هر گاه علل و عوامل معلولیت و بیماری ایجاد شد آن پدیده را تابع علل و عواملش قرار می دهد.
به عنوان مثال در علم پزشکی داریم که رعایت نکردن این نکته پزشکی موجب بیماری طفل در بدو تولد می شود خب اگر پدر و مادر آن را رعایت نکردند چه خواهد شد؟؟ یک پدر و مادر دیگر آن را رعایت می کنند آیا نتیجه این دو یک چیز باید باشد ؟؟؟
مثل این که می گویند اگر کسی درس بخواند در کنکور قبول می شود اگر کسی درس نخواند قبول نمی شود. حال دو نفر درس خوان و درس نخوان چه نتیجه ای باید بگیرند؟؟
مثلا درباره ازدواج دو نفر با کم خونی مینور متخصصین میگویند: اگر دو نفر (خانم و آقا) تالاسمی مینور داشته باشند، احتمال این که فرزندانشان مبتلا به تالاسمی ماژور شوند، 25 درصد است.با ازدواج یک خانم و آقای مینور در هر بارداری، 50 درصد احتمال دارد نوزادان تالاسمی مینور باشند. 25 درصد ماژور و 25 درصد سالم هستند‌.

با این ترتیب اگر یک آقا و خانم (حتی بدون علم به این که کم خونی مینور دارند و یا بدون اطلاع از این قاعده) با هم ازدواج کنند چه انتظاری از قواعد حاکم بر عالم باید داشت؟؟ آیا اگر فرزند آنها کم خونی داشت باید بگوییم بی عدالتی شده یا اتفاقا این عین عدالت است(عدالت تکوینی) ؟؟

عالم پر است از این قاعده ها و قانون های عالم تکوین . هر چقدر انسان بتواند با این قاعده ها آشناتر باشد و بیشتر آنها را رعایت نماید اثرات بهتری خواهد دید این قاعده ها را گاه علم و در برخی از مواقع دین به انسان یادآوری می کند چه بسیارند قواعدی که برای همسران دین مبین اسلام متذکر شده که موقع همبستری باید آنها را رعایت کنند تا دچار مشکلات نشده و فرزندان سالمی به دنیا آورند.

شاید سوال کنید: درست است که این جهان بر طبق قواعد کار می کند و همه پدیده ها معلول علل خود هستند تقصیر آن فرزند معلول و یا بیمار چیست او که اختیاری در این بیماری نداشته ؟
جواب این که: خدا به خاطر یک مصلحت بالاتر انسان را در این دنیای مادی قرار داده تا اولا قوه های او به فعلیت تبدیل شده و به کمال برسند و ثانیا امکان وجود امتحان در بستر عالم ماده فراهم تر است. اما در مقابل این عالم ماده بنابر خصوصیت مادی بودنش یک سری عوارضی هم دارد مانند همین کودکان بیمار که هیچ اختیاری در این بیماری نداشته اند. خدا به خاطر آن مصلحت بزرگ تر این موارد اندک را می پذیرد و در مقابل این نقص ناخواسته ای که به این افراد وارد آمده مولفه های کمکی برای آنها قرار می دهد: 1) به اندازه توان از آنها مسئولیت و تکلیف می خواهد 2) اعمال نیک آنها ارزشش بیشتر از افراد عادی است 3) در آن دنیا که سرای جاوید و زندگی ابدی انسان در آنجاست به خاطر رنج ها و نواقصی که داشته اند عوض و پاداش به آنها می دهد آنقدر که آنها راضی شده و آرزو می کنند ای کاش هیچ نعمتی در دنیا نداشتند که عوض آن در آخرت دریافت کنند.
علاوه بر این کارهایی که خدا در قبال این افراد معلول و ناقص العضو و بیمار می کند این ها نسبت به دیگر مکلفین نیز مایه خیر و برکت خواهند بود و از طرفی موجب امتحان دیگران خواهند بود.

اگر سوال شود که اگر هر کاری که از علت خود صادر شود عین عدالت است پس تمامی ظلم هایی که رخ می دهد هم از علت آن صادر می شود آیا این هم عدالت است؟

جواب می دهیم: باید تفکیک کرد بین عدل تکوینی و عدل تشریعی و عدل جزایی .
این که آتش گرم کند و آب خنک کند عین عدل تکوینی است و اگر آتش سرد و خنک کند و آب بسوزاند عین بی عدالتی است.
اگر کسی برای تولد یک فرزند پاک و پاکیزه زحمت بکشد و تمام قواعد بهداشتی و دینی و روحی و روانی و جسمی و تمام مراقبت ها را انجام بدهد و بر فرض تمام آنچه را که در تکون یک فرزند سالم به عنوان علت و شرط و رفع مانع است را انجام دهد(البته ما در عالم دنیا به تمامی شرایط سلامت و علت های بیماری آگاه نیستیم ولی بر فرض اگر آگاه باشیم و آن را رعایت کنیم) و فرزند او ناقص و بد خلق و بیمار و .. باشد عین بی عدالتی و اگر سالم باشد عین عدالت است.
همچنین بر عکس اگر کسی قواعد و مراقبت ها را انجام نداد و همه نوع خراب کاری انجام داد و بچه ناسالمی به دنیا آورد این هم عین عدالت تکوینی است.

این که چاقو می برد و ضربه اثر می گذارد آتش می سوزاند آب خاصیت روان دارد که فرد در آن فرو می رود و....همه و همه عین عدالت تکوینی است و اگر خلاف آن انجام شود ظلم است.

اما انسان در مقام استفاده از قدرت هایش و اختیاراتش باید طبق قوانین عمل کند و اگر چه فرد مکلف می تواند از اختیار خود انتخاب کند و اگر علت ها و مقدمات یک کاری را فراهم کرد آن کار محقق خواهد شد(تکوینی) ولی این فرد مختار مکلف است که از ظلم خود داری کند و عدل و داد را پیشه کند و اگر کاری را انجام داد که به فردی و حقوق او ضربه زد و آن را ضایع کرد این کار ظالمانه و خارج از مدار عدل است گر چه در عالم تکوین همه کارها بر طبق علت و معلول خود واقع شده است و تکوینا بر مدار عدل است ولی در مدار تکلیف و عمل تشریعی ظالمانه است.
و خدا بر همین اعمال اختیاری انسان ثواب و عقاب می دهد و از او حساب می کشد.

انسان در بسیاری از اعمال و رفتار و حتی تعیین سرنوشت خود مختار است می تواند آینده خود را با اعمال اختیاری رقم بزند و آن را بسازد اما در اموری که عنان اختیار از او گرفته شده و بر اثر جبر وراثتی و یا محیطی و یا ... نقصی بر او وارد می شود اگر در مدار ایمان باشد و بر آن نقص نا خواسته صبر کند در قیامت عوضی در مقابل این نقص به او داده خواهد شد که چندین برابر آن نفع از دست رفته باشد و اگر هم صبر نکند و در مدار ایمان نباشد هیچ به دست نخواهد آورد.

 


پی نوشت ها:
1- انعام:12
2- فاطر: 15.
3- نحل: 18
4- شورا:30
5-کلینی، کافی، اسلامیه، ج2،ص255.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63220&p=995263&viewfull=1#post995263