آیا اشکال دارد که من حور العین را دوست نداشته باشم؟!!



سوال:
برخی به ما طعنه می زنند که شما برای به دست آوردن حور العین بهشتی مومن هستید و عبادت می کنید در حالی که من اصلا حوری را نمی خواهم چرا که می خواهم در بهشت با خانواده ام زندگی کنم.
آیا اشکال دارد که من نعمت حور العین را دوست نداشته باشم؟!! و در ان دنیا اگر خدا این نعمت را به من داد آن را قبول نکنم؟؟ چرا که وجود این نعمت برای مومنین باعث سوءظن افراد به مومنین می شود و آنها را شهوت پرست می خوانند.


جواب:
در چند مور به سوال شما پاسخ می دهیم:
اول: درجات مومنین در عمل و اخلاص آنها متفاوت است. هر چند که همه آنها برای خدا عمل می کنند ولی در میان آنها برخی از خوف جهنم و برخی از شوق بهشت اعمال دینی را انجام می دهند و برخی خالصًا و مخلصاً لله کار می کنند .
در حدیثی از مولای متقیان امام علی(علیه السلام) این معنا بیان شده است:
إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ.(1)

در روایت دیگر امام صادق(ع) می فرماید:
إِنَّ النَّاسَ يَعْبُدُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ فَطَبَقَةٌ يَعْبُدُونَهُ رَغْبَةً فِي ثَوَابِهِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْحُرَصَاءِ وَ هُوَ الطَّمَعُ وَ آخَرُونَ يَعْبُدُونَهُ خَوْفاً مِنَ‏ النَّارِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ هِيَ رَهْبَةٌ وَ لَكِنِّي أَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْكِرَام‏(2)

البته این ها درجه مومنین است و نمی شود گفت که یکی بد و دیگری خوب است بلکه خوب و خوب تر است . عبادت از روی شکر و سپاسگزاری درجه بالای بالای عبودیت است.
خدا که خالق انسان است می دانسته که انسان منفعت طلب است و از مضرات دوری می کند از این رو برای این که انسان در مسیر کمال قرار بگیرد برای عمل به سوی کمال، نعمت های بهشتی را به او وعده داده و برای عمل های ضد کمال و معصیت، او را از عذاب اخروی می ترساند. و این ثواب و عقاب محرک انسان های معمولی برای حرکت در مسیر کمال است دقیقا همان کاری که یک پدر و مادر خوب برای کودک خود انجام می دهند و برای رشد او در مسیر تحصیل و زندگی مشوق ها و تنبیه هایی را در نظر می گیرند .
البته در این مسیر انسان هایی هم هستند که عقلشان و معرفتشان آنقدر کامل است که می گویند حتی اگر هیچ مشوق و تنبیهی در کار نبود باز ما مسیر کمال و عبودیت را می پیمودیم چرا که بندگی خدا خود برای ما مطلوبیت دارد . دقیقا مانند کودک باهوشی که در مسیر تحصیل تا پدر به او وعده دوچرخه و فلان وسیله بازی و ... را می دهد و یا او را وعید به تنبیه می دهد می گوید پدر و مادر؛ اگر دوچرخه ای هم در کار نباشد من مدرسه رفتن را دوست دارم چون دانا شدن برای من ارزش دارد!!
البته طبیعی است که این افراد کم هستند اما همین افراد کم هم بسیار با ارزش اند و در دنیا جایگاه ویژه ای دارند.
پس خوش به حال آن کس که بفهمد بهشت و جهنم همه بهانه رسیدن به قرب الهی است .

دوم: اگر انسان فقط رضای الهی را در نظر بگیرد و حتی نعمت های بهشت را درخواست نکند باز هم آن نعمت ها نصیب او می شود چرا که چه کسی بهتر از این افراد که این نعمت ها به آنها داده شود خدا بهترین نعمت ها را برای بهترین بندگانش قرار می دهد.

سوم: نعمت همسران بهشتی (چه برای زن و جه برای مرد) که در قرآن از آن به حوریه تعبیر شده است با فاحشه گی و بی بندباری در دنیا متفاوت است!! یک وقت نباید تصور شود که در بهشت بی بند و باری است . نه!! یکی از نعمت هایی که در دنیا برای انسان ها کشش و جاذبه بسیار زیادی دارد همسران شایسته است چه زن و چه مرد یکی از آرزوهایشان این است که دارای همسر عالی باشند خدا برای مومنان این نعمت را در دنیا (در حد ظرفیت دنیا) و در آخرت (به اندازه مقامی که فرد در دنیا کسب کرده است) عنایت می فرماید. و همان گونه که همسر گزینی در دنیا دارای قاعده و قانون است در آخرت نیز این گونه است فقط با این تفاوت که در بهشت خدا به اندازه مقام فرد و بنابر خواست او « مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ»(3) به او عنایت می فرماید. گاهی برخی از افراد در بهشت درخواست دارند که با همسرانی که در دنیا زندگی می کرده اند ادامه زندگی خود را در بهشت با آن همه نعمت داشته باشند که این درخواست هم قبول می شود به شرط این که مقام درخواست کننده(یکی از همسران) بالاتر از آن دیگری و یا هم رتبه او باشد.

چهارم: این که گاهی می بینیم برخی مانند موضوع سوال شما می خواهند در بهشت این نعمت(حوریان بهشتی ) نباشد و یا به آن اشکال دارند از کمی اطلاع در رابطه این نعمت الهی و یا سوء برداشت از این معرفت یعنی حوریان بهشتی است و الا اگر کسی اینحقیقت را درست درک کند نه تنها از آن استنکاف ندارد بلکه دعای هر روز او رسیدن به مقامی است که خدا به او در بهشت حور العین عنایت فرماید.

پی نوشت ها:
1- ابن شعبه حرانی، تحف العقول، جامعه مدرسین، 264.
2- صدوق، امالی صدوق، کتابچی، ص38.
3- زخرف: 71.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63603&p=998270&viewfull=1#post998270