آیا ممکن است بهشت ،تکراری وخسته کننده شود؟

پرسش
در برخی نقل ها آمده کسانی که بدون تعصب بوده و دلشان به سمت تشیّع متمایل شده باشد در برزخ شیعه بودن را به آنها آموزش می دهند، اگر این روایات درست باشد چطور انسان در برزخ شیعه بودن را یاد میگیرد؟ مگر یاد گرفتن مخصوص این دنیا نیست؟ اصلا شیعه میشوند که چیکار کنند؟ بعد از مرگ که دیگر فرصت عمل نیست.
آیا حتی بعد از قیامت هم میشه یاد گرفت؟
اگر بهشتی بودیم میلیارد ها سال در بهشت چه میکنیم؟ خسته کننده نیست؟


پاسخ
تکامل انسان در دنیا و سپس در عالم برزخ ادامه دارد، اما در قیامت متوقف میشود، برزخ در حقیقت ادامه سیر و حرکت انسان است، و اصلا فلسفه وجودی آن این است که هنوز پرونده اعمال انسان بسته نشده، لذا انسان در برزخ هم امکان رشد دارد، و هم امکان سقوط!
مقصد نهایی انسان آخرت است، در آنجاست که انسان از حرکت می ایستد و تکاملش متوقف میشود(1)

در برزخ علاوه بر اینکه آثار اعمال نیک و بد انسان به او میرسد، اعم از سنت خوب و بد، تربیت فرزند صالح یا ناصالح؛ بنایان گذاشتن یک سازمان و نهاد و مجموعه خیریه، یا سازمان ها و نهادها و مجموعه های شرّ و... ؛ اعم از این آثار اعمال که به پرونده انسان اضافه میشود؛ طبق روایات ممکن است انسان ها در عالم برزخ معرفت بیابند، امام کاظم(سلام الله علیه) می فرمایند:

«مَنْ‏ مَاتَ‏ مِنْ‏ أَوْلِيَائِنَا وَ شِيعَتِنَا وَ لَمْ‏ يُحْسِنِ‏ الْقُرْآنَ‏ عُلِّمَ‏ فِي‏ قَبْرِهِ‏ لِيَرْفَعَ اللَّهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِه‏»؛ هر کس از اولیاء و شیعیان ما که از دنیا برود در حالی که قرآن را نیکو نمی داند، در قبرش به او آموزش داده میشود تا خداوند به این واسطه بر درجاتش بیفزاید.(2)

البته نباید آموزش در عالم برزخ را مشابه طرق آموزشی در دنیا و برگزاری کلاس و مانند آن تصور کرد، بلکه این معرفت، معرفتی شهودی، و از طریق تصفیه باطن خواهد بود، همان­طور که در دنیا انسان با تصفیه درونش مظهر و آیینه معارف میشود و آنها را در درون خود می یابد، در برزخ نیز چنین است، با سیر تکامل بزخی و تصفیه شدن انسان از الودگی ها و تیرگی های که مانع این تجلی بوده اند انسان مانند آیینه ای صیقل یافته حقائق را در درون خود می یابد.

بنابراین آگاه شدن شیعیان در عالم برزخ از قرآن کریم، مشابه آن چیزی است که برای کربلایی کاظم در دنیا اتفاق افتاد که توانست با صفا و پاکی درون به یکباره حامل و حافظ قرآن شود.
در خصوص اعتقادات حقه هم همینطور، یعنی بر فرض پذیرش این نقل ها، آگاهی یافتن و عالم شدن در برزخ شهودی خواهد بود، حقیقت به صورت شهودی بر انسان آشکار خواهد شد.

اما در مورد اینکه شیعه شدن در برزخ چه ثمری دارد باید عرض کنیم اساس انسان معرفت است، معرفت مانند چیزی نیست که به اندازه ظرف انسان در انسان ریخته شود، بلکه معرفت هر کسی سطح ظرف او را تعیین می کند، یعنی هرچه معرفت در انسان ریخته شود ظرف و ظرفیت او بزرگتر میشود! اصلا فلسفه عبادات معرفت است، این معرفت ها هویت انسان را می سازند، درجات بهشت همان مراتب معرفت انسان است.
به همین خاطر امام کاظم(سلام الله علیه) در ادامه همان روایتی که در خصوص آموزش قرآن کریم به شیعیان در برزخ اشاره شد، فرموده اند: «فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ آيَاتِ الْقُرْآنِ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْق»؛ پس به درستی که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن کریم است، و به او گفته می شود بخوان و بالا برو.(3)
و اما در مورد قسمت پایانی سوالتان که مربوط به زندگی انسان در بهشت میشود، حقیقت آن است که آخرت دار حیات حقیقی انسانی است، نه حیات حیوانی! حیات حیوانی و لذائذ مادی به انسان احساس پوچی می دهد، لذا ابهام و سوال شما درست و به جاست اما برای پاسخ باید چند نکته عرض کنم:

اول: انسان که طالب نیستی نیست که از هستی و دارایی خسته شود و طالب نیستی باشد، پس اگر از داشتن چیزی خسته شد یعنی آن چیز، مطلوب واقعی او نبوده است. حکمت تمام خستگی های انسان در دنیا همین است، دنبال منافع دنیوی میرود و وقتی به آن میرسد برایش عادی می شود، نه اینکه می خواهد آن را نداشته باشد! بلکه این خستگی نشان می دهد این مطلوب واقعی او نبوده است.

دوم: در بهشت حتی از نظر نعمت های مادی یکنواختی در کار نیست! ببینید در جایی انسان به پوچی و یکنواختی بر می خورد که دیگر هدف و آینده ای برای خود نداشته باشد، می بینید که معمولا انسان های طبقه متوسط و فقیر کمتر به پوچی بر میخورند، بیشتر ثروتمندان هستند که به یکنواختی ملال آور مبتلا می شوند چون امید در آنها دیگر می میرد، اما انسانی که همواره به دنبال خرید خانه است، به دنبال خرید ماشین است و... چون امید به بهبود وضعیتش در آینده دارد زندگی برایش ملال آور نیست، نعمت های اخروی هم نامحدود هستند، یعنی انسان به هر چه برسد باز می تواند چیز جدیدی طلب کند و این سلسله نهایت ندارد.

سوم: خستگی و ملال آور بودن زندگی در جایی است که زندگی کاملا رنگ و بوی مادیت به خود بگیرد، چون نفس انسان بی نهایت طلب است و هرگز امور محدود نمی توانند او را اقناع کنند چیزی می تواند مانع خستگی و یکنواختی شود که آن هم مانند طلب انسان بی نهایت باشد، به همین خاطر انسانهای عارف و عاشق هرگز احساس پوچی نمی کنند، امثال امام خمینی(ره) و آیت الله بهجت(ره) و ... چرا که معنویات و عشق به خداوند نامحدود است. بنابراین اینکه این نعمت ها عنوان کرامت الهی دارند مانع خستگی انسان میشود. (4)

اینکه در قرآن و روایات بیشتر از باغ و بوستانهای بهشت گفته شده به خاطر گرایش انسانهاست وگرنه بالاترین نعمت بهشت طبق قرآن کریم مقام رضوان الهی است(5) یعنی انسان ها اگرچه ممکن است قبل از ورود به بهشت برای رسیدن به نعمتهای مادی آن تلاش و عبادت کنند اما وقتی وارد آن شدند قطعا بزرگترین نعمت برایشان لقاء خود خداوند است، نعمتی که مانع از هرگونه ملالت و خستگی است.

چهارم: ممکن است برای انسان هایی که این عشق شدید به خداوند را تجربه نکرده اند درک چنین مطلبی دشوار باشد، به همین خاطر اگر کسی نتوانست چنین مسئله ای را تصhttp://www.askdin.com/showthread.php?t=60955&p=959438&viewfull=1#post959438ور کند میتواند به وعده الهی که دروغی در آن نیست اعتماد کند که می فرماید: اهل بهشت علی رغم اینکه برای ابد در بهشت خواهند ماند، هرگز از آن خسته نشده، و هرگز تقاضای کوچ از آنجا را نمیکنند:
«خالِدينَ فيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً»؛ آنها جاودانه در آن خواهند ماند و هرگز تقاضاى نقل مكان از آن جا نمى‏كنند(6)

پس ولو آنکه ما نتوانیم بهشت را با وضعیت دنیوی خودمان مقایسه کنیم، به وعده الهی که شناخت جامع از ما و اوضاع بهشت دارد اعتماد می کنیم؛ وعده او نشان می دهد ما در آخرت حیات انسانی حقیقی خواهیم داشت که خستگی در آن نیست.

______________________________
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج4، ص808 و 809.
2. کلینی، محمد، الکافی، ج2، ص606.
3. همان، ج2، ص606.
4. ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج3، ص522.
5. توبه:72/9.
6. کهف:108/18.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=60955&p=959438&viewfull=1#post959438