چرا پیامبر اسلام به کاروان تجاری مکه حمله کرد؟

پرسش:
یکی از مسائلی که غربی ها به اسلام نسبت می دهند میگویند پیامبر اسلام راهزن بوده و در مدینه دستور می دادند که به کاروان های تجاری مکه دستبرد زده شود،در صورت صحت این ادعا،علت این اقدام چه بوده است؟

پاسخ:
برخی حوادث تاریخی توسط افراد مغرض و کینه توز نسبت به اسلام و اهل بیت(علیهم السلام) بگونه ای مطرح می شود که افراد بی اطلاع یا کم اطلاع از حوادث تاریخی دچار شک و تردید می شوند. موضوع حمله مسلمانان به کاروان تجاری قریش و جنگ بدر از جمله این موضوعات است.حال آنکه مطالعه درست تاریخی ،سوء استفاده این افراد از کم اطلاعی ما را ثابت می کند.
بررسی منابع تاریخی و تامل در آیات قرآنی موید این نکته است که: مشرکان مکه در واقع آغازگر جنگ علیه مسلمانان -هم در مکه و هم پس از هجرت مسلمانان به مدینه- بودند. با این تفاوت که در مکه هنوز اجازه دفاع و درگیری با مشرکان به مسلمانان داده نشده بود، و در مدینه این اجازه صادر شد.

در آغاز سال دوم هجرت، قریش به تدریج خود را برای حرکت های ایذایی، تهدید امنیتِ مدینه و در نهایت هجوم به مسلمانان آماده می کرد. از اقدامات نظامی مکیان بر ضد مدینه در سال اول هجرت که ثبت و ضبط شده و شاهدی بر تحریکات جدی قریش بر ضد مدینه است، حضور ۲۰۰ نفر از مکه در دشت رابغ به فرماندهی ابوسفیان بن حرب است. این سریه که برای مقاصد متعددی از جمله کسب اطلاعات، تحریک بدویان، اقدامات ایذائی و ... صورت گرفته بود.[۱] پیامبر(ص) که همواره انتظار چنین تحرکاتی را داشت، هوشیارتر از آن بود که قریش او را غافل گیر کند. به همین دلیل در فاصله های زمانی معین به گروه های نظامی و اطلاعاتی، با هدف های مشخص، ماموریت می داد، تا ضمن کسب اطلاعات نظامی و خنثی کردن تحریکات محدود قریش، امنیت مکیان و گاه کاروان های تجاری ایشان را مورد تهدید قرار دهند.»[۲]

بعضی از اهداف رسول خدا(ص) از انجام سرایا و غزوات با مشرکین موارد ذیل بود:

۱. آگاهی دادن به قریش تجارت پیشه، که در صورت نبرد با اسلام و مدینه منوره، شریان حیاتی اقتصادی آنان قطع خواهد شد. بدیهی است که هر حکومت و نظامی برای حفظ کیان خود لازم است دشمنان خود را شناخته و به نقاط آسیب پذیر آنان آگاهی داشته باشد تا بتواند در مواقع خطر دشمن را ناامید کند. و یکی از نقاط آسیب پذیر قریش کاروان های تجاری آنان بود.
۲. آگاه ساختن قریش و دیگر سران قبایل مشرک از قدرت نظامی مسلمانان. پیامبر با این اقدامات قدرت و آمادگی نظامی مسلمانان را به رخ دشمن می کشید تا هوس حمله به حکومت نو پای اسلام را از سر بیرون کنند.

۳. تقویت بنیه نظامی و سازماندهی و آماده ساختن نیروهای نظامی برای دفاع از مدینه.[۳]یکی از راه های بالا بردن روحیه و قدرت نیروهای نظامی خروج از خمودی و داشتن تحرک مستمر و دائمی در مقابل دشمن است که پیامبر با هجوم به دشمن در حقیقت روحیه یاران اندک خود را بالا می برد تا جایی که موفق شدند علی رغم کمبود نیرو و سلاح و مرکب های جنگی مناسب، بر دشمن خود پیروز شوند.

۴. جبران اموال به غارت رفته مهاجران:
شکی نیست بسیاری از مسلمانان مهاجر به مدینه، نتوانستند تمامی اموال خویش را از مکه به مدینه انتقال دهند. تلاش مسلمانان مهاجر این بود که خود را به مدینه برسانند تا بتوانند آزادانه به پرستش خدای متعال بپردازند. لذا بخش اعظم سرمایه و اموال آنها در مکه مانده و به دست کفار قریش افتاده و مصادره شده بود، رسول خدا (ص) خواستار جبران اموال مسلمانان بود.[۴] به همین خاطر در آستانه رمضان سال دوم هجری پیامبر(ص) مسلمانان را آماده کردند تا وقتی بزرگترین کاروان تجاری قریش به ریاست ابوسفیان از شام باز می گردد به آن حمله کنند؛ زیرا بخش اعظم سرمایه این کاروان از فروش «اموال مهاجرین» فراهم شده بود.[۵]

از جمله قرائن و شواهدی که تأیید می کند جبران اموال یکی از دلایل این اقدام بوده این است که حملات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به کاروان‌های تجاری مشرکان عمدتا با استفاده از مهاجران بوده است و مهمترین دلیل توجیه کننده آن، «ظلمی» بود که مشرکان درباره آنان اعمال کرده بودند». [6] لذا دلیل عمده را ظلم و ستم مشرکین در حق مسلمانان و دشمنی آنها با اسلام بود و جبران اموال هم یکی دیگر از دلایل بوده است.
در رابطه با فروش اموال مسلمانان در منابع به فروش خانه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) توسط مشرکان مکه اشاره شده است[7] و اینکه در مورد اموال دیگر مسلمانان گزارشات مشخصی نداریم به این خاطر است که آنها شخصیت مطرح و معروفی نبودند تا جزئیات زندگی و اموال آنها ثبت شده باشد.

پی نوشتها:
[۱]. زرگری نژاد، غلامحسین؛تاریخ صدر اسلام، ص ۳۶۷، تهران، سمت ۱۳۷۸،چاپ اول
[۲] . تاریخ صدر اسلام، ص ۳۶۷؛
[۳] . منتظرالقائم، اصغر؛ تاریخ اسلام، ص ۱۲۹. اصفهان، دانشگاه اصفهان، ۱۳۸۴، چاپ اول
[۴] . یوسفی غروی، محمد هادی ، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۲، ص۵۶۹، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷، اول
[۵] . تاریخ صدر اسلام ، ص۳۷۳؛ ، تاریخ اسلام ص ۱۴۰-139.
[6]. سیره رسول خدا، رسول جعفریان، ص460
[7]. علل الشرایع، ج1، ص154؛ کشف الغمّه، ج1، ص494،

 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=60420&p=962344#post962344