دلایل گناه کردن ما چیست؟چگونه اثرات گناه را ازبین ببریم؟

دلایل گرایش به گناه متعدد می باشد یکی از دلایل اينكه انسان به سوى گناه گرايش پيدا مى كند در اثر ضعف ايمان است و ضعف ايمان هم ،در اثر ضعف شناخت می باشد که در اين صورت لازم است از طريق مطالعه و آموزش به تقويت اصول اعتقادى پرداخت و عقايد خويش را استوار ساخت .علاوه بر این گرايش به گناه ممكن است در اثر غفلت باشد در اين صورت انسان بايد به اين حقيقت توجّه كند كه وقتى گناه مى كند چه كسى را معصيّت مى كند؟
غفلت از اين واقعيّت كه نافرمانى خداوندى كه هستى انسان از او است و اين همه نعمت به انسان موهبت كرده است و رجوع انسان در آخرت به سوى او است و گناه، استحقاق كيفر براى انسان مى آورد، بايد برطرف گردد. گناهان در لحظه ‏هايى رخ مى ‏دهند كه انسان از خدا غافل مى‏ شود . انسانى كه دائماً به ياد اوست گناه نخواهد كرد.

ذكر خداوند و به ياد خالق بودن انواعى دارد، برترين آن اين است كه انسان بداند او وجودى است وابسته، كه بدون ‏تكيه بر خداوند، حتّى براى يك لحظه، نمى ‏تواند به زندگى خود ادامه دهد. وابستگى ما انسان‏ها، بلكه تمام موجودات جهان هستى به خداوند متعال، مانند وابستگى نور چراغ‏ها به منبع انرژى است كه در ابتدا و ادامه نياز به آن منبع دارد. اگر انسان به اين مرحله از ياد خدا برسد و از آن غفلت نكند، بدون شك متحوّل مى ‏گردد و ديگر به هيچ كس جز خدا تكيه نمى ‏كند و امكان ندارد كه آلوده به گناه شود؛ زيرا چنين انسانى همواره خويش را در محضر خدا مى ‏بيند و تمام نعمت‏ها را از ناحيه او مى‏ داند و روشن است كه چنين انسانى هرگز گرفتار معصيت نمى ‏شود.


اگر انسان مرتكب گناهي شد در مرحله اول بايد متاثر شود از اين كه چرا در حضور خداوند مرتكب معصيت و كاري كه موجب نارضايتي اوست شد و سپس بعد از توبه در پيشگاه خداوند كه اولين مرحله آن نيز همين ابراز پشيماني و ناراحت شدن است ، تصميم بگيرد كه جبران كند و ديگر مرتكب آن گناه نشود و اين كار ( توبه ) در واقع يك واكنش فعال است كه نه تنها موجب ضعيف شدن اعتماد به نفس انسان نمي شود بلكه موجب تقويت آن نيز مي شود چه اين كه انسان با تصميم بر توبه احساس كفايت مي كند و احساس مي كند كه دست او بسته نيست بلكه مي تواند و قادر است اشتباه خودش را جبران كند

ولي اگر كاري غير از اين انجام دهد؛ يعني ، توبه نكند و متاثر از كار اشتباه خود نشود طبيعي است كه بايد يك موضع انفعالي و نگران كننده اتخاذ كند و اين به ضرر انسان است و همواره انسان احساس گناه مي كند و از طرفي هم راه جبران را به روي خود بسته مي بيند مايوس مي شود به دنبال آن افسردگي و خسارت هاي عظيم دنيوي و اخروي نصيب او مي شود . آنچه رهبران ديني از طريق آموزه هاي ديني به ما آموخته اند همان توبه كردن است
و توبه صحيح مراحلي دارد :
1- پشيماني از گناهي كه مرتكب شده .
2- تصميم بر تكرار نكردن آن .
3- جبران كردن، اگرحق كسي ضايع شده ، حق او را به او برگرداند و حق الله را نیز ادا کند .
در حدیثى از امام جعفر صادق (علیه ‏السلام) روایت شده است که فرمود: «ما من عبدٍ إلّا و فى قلبه نکتة بیضاء فإذا أذنب خرج فى النکتة نکتة سوداء فإذا تاب ذَهَب ذلک السواد، و ان تمادى فى الذنوب زاد ذلک السواد حتّى یُغطى البیاضَ، فإذا غُطّى البیاضُ لم یرجع صاحبه إلى خیر أبداً قول اللّه -عزّوجلّ-: «کلاّ بل رانَ على قلوبِهم ما کانوا یکسبون»؛
بنده ‏اى از بندگان خداوند نیست مگر آن‏که در دلش نقطه سفیدى است و هنگامى که گناهى از آن بنده سر زد در نقطه سفید، نقطه سیاهى آشکار می ‏شود. حال اگر توبه کرد آن نقطه سیاه از بین می‏رود و اگر اصرار بر گناه کرد آن نقطه سیاه گسترش می ‏یابد تا تمامى نقطه سفید را فرا گیرد و هنگامى که نقطه سیاه تمامى نقطه سفید را پوشاند، صاحب چنین قلبى هرگز به سمت خیر و خوبى باز نخواهد گشت و این همان زنگارى است که خداوند در کتابش ذکر فرموده است: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ(1)» .

یکی از گناهانی که خداوند ما را از دچار شدن به آن گناه بر حذر داشته، ناامیدی از رحمت خداست .چنان که در قرآن می‌فرماید: «نومید مشوید از رحمت خدا ،همانا مایوس نمی‌شوند از رحمت خدا مگر کافران»(2)
ضمن آن که انسان همواره باید از گذشته ‏های سوء، نگران و نسبت به آینده خود نیز بیمناک باشه در عین حال این خوف و اندوه هرگز نباید به گونه ‏ای باشه که انسان را مایوس و ناامید کند. چه این خود گناهی کبیره و دامی از جانب ابلیس است. خداوند منان رحمتی بی پایان دارد و از همه بندگان گنهکار خود دعوت نموده که به او پناه برند و به سوی رحمت بیکرانش دست نیاز بگشایند و وعده داده که اگر توبه نموده و دست از زشتی ها بشویند همه گناهان را خواهد بخشید و آنان را مشمول لطف و کرم بی منتهای خود خواهد کرد.

حفظ حالت التجا(پناه بردن) و تضرع(زاری کردن و التماس کردن) دائمی در برابر خداوند، امید و رجا به عنایات واسعه خدای رحمان و بنده نواز را نیز در دل بالا می برد و رجا(امید) را همسان در دل جای میدهد. زیرا غلبه خوف موجب یأس و غلبه رجا موجب جرات بر گناه می شود ولی تساوی آن دو ،بهترین عامل بازدارنده از گناه وتشویق کننده به توبه و انجام عمل صالح است.

امام على (عليه السلام) در گفتارى فرمود: گناهان بر سه گونه اند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى كه براى صاحبش ، هم اميد بخشش داريم و هم ترس از كيفر.
سپس فرمود:اماگناهى كه بخشيده است ، گناه بنده اى است كه خداوند او را در دنيا كيفر مى كند و درآخرت كيفر ندارد. در اين صورت خداوند حكيم تر و بزرگوارتر از آن است كه بنده اش را دوبار كيفر كند.
اما گناهى كه نابخشودنى است ، حق الناس است يعنى ظلم بندگان نسبت به همديگر كه بدون رضايت مظلوم بخشيده نمى شود.
و اما نوع سوم ، گناهى است كه خداوند آن را بر بنده اش پوشانده ، توبه را نصيب او نموده است ، و در نتيجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم اميد به آمرزش پروردگارش دارد، ما نيز درباره ى چنين بنده اى ، هم اميدواريم و هم ترسان .(3)

جبران شدن عوارض وضعی و تکوینی گناهان، به میزان و شدت و ضعف مبتلا بودن به آن گناه بستگی دارد. ولی در هر صورت هر گناهی ، راه درمان و حل دارد. اگر کسی با جدیت و به تدریج از آن گناه رهایی پیدا کند مطمئنا عوارض آن نیز به تدریج از بین خواهد رفت. لذا در گام اول بهترین راه جبران آثار وضعی گناهان ترک آن گناه است .یکی از موارد مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که هر چه سریعتر اقدام به توبه کنیم چرا که یکی از روش های شیطان به تأخیر انداختن توبه هست.کسى که توبه خود را به تأخیر اندازد (و امروز و فردا کند باید بداند که) در معرض بزرگترین خطر ، یعنى یورش و هجوم مرگ ، قرار دارد.

یکی دیگر از راههای جبران گناه انجام اعمال نیک است .خداوند در قرآن می فرماید:«وَ أَقِمِ الصلَوةَ طرَفىِ النهَارِ وَ زُلَفاً مِّنَ الَّيْلِ إِنَّ الحْسنَاتِ يُذْهِبنَ السيِّئَاتِ ذَلِك ذِكْرَى لِلذَّكِرِينَ(4): نماز را در دو طرف روز و اوائل شب برپا دار ، چرا كه حسنات ، سيئات ( و آثار آنها را ) بر طرف مى سازند ، اين تذكرى است براى آنها كه اهل تذكرند .

در اين آيه ، انگشت روى یک دستور از مهمترين دستورات اسلامى كه در واقع روح ايمان و پايه اسلام است گذارده شده : نخست فرمان به اقامه نماز داده مى گويد : نماز را در دو طرف روز ، و در اوائل شب بر پا دار. سپس براى اهميت نماز روزانه خصوصا و همه عبادات و طاعات و حسنات عموما چنين ميگويد : حسنات ، سيئات را از ميان مى برند و اين تذكر و يادآورى است براى آنها كه توجه دارند. آيه فوق همانند قسمتى ديگر از آيات قرآن تاثير اعمال نيك را در از ميان بردن آثار سوء اعمال بد بيان مى كند .

در جای دیگر آمده: «ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم»: اگر از گناهان بزرگ دورى كنيد گناهان كوچك شما را مى پوشانيم(5) .
و در جای دیگر ذکر شده:« و الذين آمنوا و عملوا الصالحات لنكفرن عنهم سيئاتهم »: كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دارند گناهان آنان را مى پوشانيم .(6)

و به اين ترتيب اثر خنثى كننده گناه را در طاعات و اعمال نيك تثبيت مى كند . از نظر روانى نيز شك نيست كه هر گناه و عمل زشتى ، يك نوع تاريكى در روح و روان انسان ايجاد مى كند كه اگر ادامه يابد اثرات آنها متراكم شده ، به صورت وحشتناكى انسان را مسخ مى كند . ولى كار نيك كه از انگيزه الهى سر چشمه گرفته به روح آدمى لطافتى مى بخشد كه آثار گناه را مى تواند از آن بشويد و آن تيرگيها را به روشنائى مبدل سازد .

یکی از راه هایی که در از بین بردن گناه واثر آن در بعد معنوی تأثیر بسزایی دارد،سجده‌ی فراوان و صلوات بر محمد وال محمد است .
شخصی نزد پیامبر اسلام آمد و عرض كرد گناهانم زیاد شده است حضرت فرمودند: «زیاد سجده كن زیرا سجده فراوان، مانند باد كه برگ‌ها را روی زمین می ریزد گناهان را از بین می‌برد(7).»
امام رضا(ع) می فرماید: "من لم یقدر علی ما یكفّر به ذنوبه فلیكثر من الصلوة علی محمّد و آله فانّها تهدم الذّنوب هدما؛
كسی كه توانایی بر چیزی كه موجب محو و آمرزش گناهان او شود ندارد، پس بسیار بر محمّد و آلش صلوات بفرستد، چرا كه صلوات، گناهان را نابود و ریشه كن می‏كند(8)".


اثرات گناه چیست؟؟

بدترين اثر گناه و ادامه آن، تاريك ساختن قلب، و از ميان بردن نور علم و حس تشخيص است. گناهان از اعضاء و جوارح، سرازير قلب میشوند، و قلب را به يك باتلاق متعفن و گنديده مبدل می کنند. اينجاست كه انسان راه و چاه را تشخيص نمیدهد، و مرتكب اشتباهات عجيبى میشود كه همه را حيران میکند و با دست خود تيشه به ريشه سعادت خویش میزند و سرمايه خوشبختى خودش را به باد فنامیدهد.
گناهانی که ما انجام میدیم هر کدام اثرات گوناگونی دارند و دامنه تأثیراتشان بر فرد و جامعه متفاوت است.امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَیِّیرُ النِّعَمَ البَغىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ وَالَّتى تَهتِکُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَینِ؛

گناهی که نعمت ها را تغییر مى دهد، تجاوز به حقوق دیگران است. گناهى که پشیمانى مى آورد، قتل است. گناهى که گرفتارى ایجاد مى کند، ظلم است. گناهى که آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى که جلوى روزى را مى گیرد، زناست. گناهى که مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خویشان است. گناهى که مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تیره و تار مى کند، نافرمانى از پدر مادر است.(9)

يكي از آثار مهمي كه گناهان در زندگي هر فرد يا اجتماعي مي‌گذارد از بين رفتن نعمت‌هايي است كه خداوند به آنان عطا فرموده است.آري پايداري بسياري از نعمت‌هاي الهي مشروط به انجام ندادن گناه و اطاعت او است.
از نظر اصول روانشناسى نیز این معنى ثابت شده که اعمال آدمى همواره بازتابى در روح او داره، و تدریجا روح را به شکل خود در می آورد، حتى در تفکر و اندیشه و قضاوت او مؤثراست.

این نکته نیز قابل توجه هست که انسان با ادامه گناه، لحظه به لحظه، در تاریکى روحى بیشترى فرو میرود، و به جایى مى رسد که گناهانش در نظرش حسنات جلوه مى کند، و گاه به گناهش افتخار میکند! و در این مرحله راههاى بازگشت به روى او بسته مى شود، و تمام پلها پشت سرش ویران مى گردد و این خطرناکترین حالتی هست که ممکن است براى یک انسان پیش آید.فضائل اخلاقی کنترل کننده انسان و دور کننده او از گناه است، اما فرد گناهکار با انجام پی در پی گناه، فضائل را یک به یک از دست می‌دهد و به شخص بی‌شخصیت و لا ابالی تبدیل میشود.
انسان روحش بر روی عملش اثر می گذارد و عملش بر روی روحش؛ یعنی هین طور که اگر روح انسان خوب باشد عمل خوب انجام می دهد، همچنین عمل اگر خوب شد روح را خوبتر می کند و همین طور اگر روح انسان فاسد بود منشأ عمل بد می شود، عمل بد هم به نوبه خودش باز روح انسان را فاسدتر می کند
‏وقتى انسان خود را از عذاب و مكر الهى در امان ديد، گناه كردن براى او آسان مى ‏شود، بخصوص گناهان كوچك كه در نظر او چيزى به حساب نمى ‏آيد و چون به آنها توجهى ندارد بر انجام آن اصرار مى ‏كند؛ در نتيجه گرفتار خسران مى ‏شود.شايد علت اين امر، اين باشد كه اصرار بر صغيره در واقع نشان دهنده ی جسارت بنده در برابر مولا باشد وشخص گناهکار با ادامه دادن واصرار کردن گناه صغیره گویا در برابر پروردگار گردنکشی می کند در صورتی که انجام گناه صغيره براى يك بار و ترك آن پس از يك بار، نشان پشيمانى و توبه است و نشان اينكه مرتكب صغيره در برابر مولا حالت گردنكشى ندارد.




================================================== ======
(1)البحرانى، هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج5، ص612
(2)سوره یوسف _ 87
(3)(بحار الانوار، ج6، ص29)
(4)هود،114
(5)سوره نساء آيه 31
(6)آيه 7 عنكبوت
(7)امالی صدوق 404 / 11
(8)سفینه البحار، ج 2، ص 50، به نقل از شرح و فضایل صلوات اثر احمد بن محمد الحسین اردكانی، ص 24.
(9)علل الشرایع، ج 2، ص 584

http://www.askdin.com/showthread.php?t=12155&p=540687&viewfull=1#post540687