ماجرای شقّ صدر چیست؟ آیا در منابع شیعی از این جریان یاد شده است؟ اصل داستان معتبر است؟

ماجرای شقّ صدر چیست؟ آیا در منابع شیعی از این جریان یاد شده است؟ اصل داستان معتبر است؟

سؤال:
ماجرای شقّ صدر چیست؟ آیا در منابع شیعی از این جریان یاد شده است؟ اصل داستان معتبر است؟

پاسخ:
شق الصدر و غسل القلب یا شق البطن به معنای دریدن سینه و شستن قلب، اشاره به ماجرایی در منابع اهل سنت درباره پیامبر (صلی الله علیه واله و سلم) دارد که بنا بر آن فرشتگان قلب حضرت محمد (صلی الله علیه واله و سلم) را از سینه ایشان درآورده و از پلیدی پاک کرده و دوباره در جای خود نهادند
اما منابع شیعی یا این داستان را نقل نکرده یا اگر نقل کرده اند به رد آن پرداخته اند، تنها در کتاب بحار نقل شده(1)، که علامه مجلسی نیز هدفش نقل همه احادیث است، ایشان در علت نقل این حدیث می فرمایند:
روایت «شق صدر» از طریق مخالفان نقل شده است و عده زیادی از اصحاب (علمای شیعه) بر آن اعتماد نمی‌کنند؛ ولی به‌ خاطر دو نکته من آن‌ را ذکر کردم
الف: اين روايات وقوع حوادث عجيب و شگفت‌انگيزي را در مورد شخصيت پيامبر(صلی الله علیه واله و سلم) بيان مي‌كند كه عقل در قبول آن مشکلی ندارد.
ب: در بعضي از تأليفات شیعیان این روايت ذكر شده است. علامه طباطبایی نیز این قضیه را تمثیل می داند نه واقعیت.(2)، به هر حال اکثر قریب به اتفاق علمای امامیه این داستان قبول ندارند.

اما در مورد اعتبار این جریان باید گفت:
ـ اولا: این خبر ضعف سند دارد؛ چون ابن هشام تاریخ این داستان را بدون سند نقل می‌کند(3)، که نقل روایات بدین‌ صورت ضعف سند به‌ شمار می‌رود؛ در نتیجه خبر مجهول و ضعیف می‌باشد و نمی‌توان به آن اعتماد کرد.
ـ ثانیا: تعارض بین مفاد روایت کاملاً مشهود است و هرکدام از راویان و مورخان طوری متفاوت از هم این جریان را نقل کرده‌اند.(4)
ـ ثالثا: اگر داستان «شق‌الصدر» را بپذيريم معنايش اين است كه پاكي حضرت از گناه جبری و خارج از اختيار او بوده و به او تحميل شده است و اين‌ را به‌ عنوان فضيلتي براي حضرتش نمی توان ذكر كرد. به‌علاوه اگر اراده خداوند بر اين تعلق گرفته بود تا پيامبرش را از گناه پاك كند، چه نيازی به انجام اين امور مشكل است؛ بلكه خداوند با يك اراده تکوینی «كن فيكون» بدون عمل جراحی قلب پيامبر (صلی الله علیه واله و سلم) را پاك و شست‌وشو می داد.

منابع:
(1) علامه مجلسی، محمد باقر، داراحیاالتراث، بیروت، 1403، چاپ دوم، ج15، 366
(2) طباطبایی، محمد حسین، المیزان، قم، منشورات جامعة المدرسین، بی تا، ج13، ص34.
(3) السيرة النبوية، عبد الملك بن هشام الحميرى المعافرى (م 218)، تحقيق مصطفى السقا و ابراهيم الأبيارى و عبد الحفيظ شلبى، بيروت، دار المعرفة، بى تا، ج‏1،ص:164
(4) مرتضی العاملی، جعفر، الصحیح من سیرة النبی الأعظم(ص)، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۶ ق.ج1، 112 و محمد حسنین هیکل، حیاة محمد، قاهره ۱۹۶۸،ص 131.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=49591