آیا وقتی امام حسین (عليه السلام) می‌توانست یزیدیان را نابود کند ولی این کار را نکرد، زیر بار ظلم نرفته است؟

سؤال:
آیا وقتی امام حسین (عليه السلام) می‌توانست یزیدیان را نابود کند ولی این کار را نکرد، زیر بار ظلم نرفته است؟

پاسخ:

برای پاسخ به این سوال، لازم است ابتدا توجه به چند نکته شود:
امام حسین(عليه السلام)، امامی است که همانند سایر ائمه (عليهم السلام) به دنبال هدایت بندگان است. یکی از لوازم انجام این وظیفه، به دست آوردن حکومت است تا بهتر بتوان زمینه را برای هدایت آنان فراهم نمود. ایشان زمانی که یزید را بر مسند خلافت امت اسلامی دید، خود را موظف دید به پا خیزد و اعتراض خویش را بیان کند.
دعوت کوفیان از حضرت، تکلیف قیام بر علیه حکومت یزید را بر ایشان سنگین‌تر نمود. در این قیام، هر آن‌چه برای یک جنگ مورد نیاز بود را فراهم کردند. سپاهی متشکل از مردان جنگی و سایر ابزار و لوازم آن. کسانی که همراه حضرت به سمت کوفه حرکت کردند، هم از یاران وفادار ایشان بودند و هم از کسانی که به قصد رسیدن به پست و مقامی در حکومت آینده کوفه و یا حتی کل جهان اسلام، با ايشان همراه شدند. خب، تا اینجا که روال طبیعی طی شده است.
اما زمانی که حضرت به سرزمین نینوا رسید، اوضاع دگرگون شد. ایستادگی سپاه حر در مقابل حضرت و جلوگیری از پیشروی یا تغییر مسیر ایشان و در چند روز بعد، محاصره شدید لشکر ایشان و و حتی جلوگیری از دست‌یابی آنان به آب آشامیدنی، تزلزل در میان لشکریان ایجاد شد. خیانت یاران برادر گرامی امام (عليه السلام)، عبرتی بود که حضرت دراین موقعیت حساس، نیاز باشد تا یارانش را بیازماید و عیار آنان را مشخص کند. به همین جهت، آنچه قرار بود اتفاق بیفتد را برای یارانش بیان کرد. از کشته شدن خود و کسانی که باقی میمانند و از بی وفایی کوفیان و عهد‌شکنی آنان. طبیعی است کسانی که به قصد رسیدن به قدرت و موقعیت دنیایی به دنبال حضرت آمده بودند، پای پس بکشند و عقب نشینی کنند. اگر حضرت این کار را نمیکرد، به احتمال زیاد، جنگی داخلی در میان خود یاران حضرت رخ می‌داد و چه بسا، فجایعی که از سوی یزیدیان روی داد، از سوی یاران خود حضرت و از سپاه خودشان روی می‌داد. آن موقع: دیگر امروز، کربلا و عاشورا رمز پیروزی و مقاومت مسلمانان نبود. حداقل تبلیغات دشمن، عرصه را آنقدر تیره می‌کرد که حتی شیعیان نیز دچار ابهام می‌شدند. شاید بگویید خب حضرت از قدرت ماورایی خودش استفاده می‌کرد. این کار فی نفسه اشکالی نداشت، اما قرار بر این است که روال طبیعی طی شود. قرار نیست که خداوند کاری بکند که اختیار بندگان را تحت الشعاع خود قرار دهد و آنان مجبور به ایمان آوردن شوند.
بنابراین، روال طبیعی به این صورت است که حضرت به وظیفه خود عمل کنند. به سمت کوفه بروند، یاران خود را بیازمایند تا در کارزار به ایشان خیانت نکنند، مابقی ماجرا نیز جنگ است و مصائب آن و فجایعی که پیش آمد. پس حضرت زیر بار ظلم نرفت. از تمام قدرت بشری خود استفاده کرد تا جلوی این فاجعه گرفته شود، اما بشر نخواست که از نور هدایت ائمه (عليهم السلام) استفاده کند و خداوند نیز کسی را به اجبار به بهشت نمی‌برد.