محدودیت انسان در پیشرفت

پرسش: انسان در این دنیا مادی وقت محدودی دارد و به همین جهت، به میزان محدودی پیشرفت می‌کنند. اینک سوال من این است که چه کسی این محدودیت را برای انسانها قرار داده است. 

 

 

پاسخ:

شما سوالی را مطرح کردید یک پیش فرض مهم داشت. فارغ از اینکه این غرض شما از سوال چه چیزی است و از طرح آن چه هدفی دارید، لازم است ابتدا پیش فرض و سپس به سوال شما برسیم.

 

پیش فرض شما این است که پیشرفت و پسرفت انسان محدود است. استدلالی که بر این پیش فرض اقامه کردید نیز بدین صورت است:

 

م1. کمال یا نقص انسان به واسطه کارهای اختیاری خودش حاصل میشود.

 

م2. کارهای اختیاری انسان محدود است(به واسطه عمر محدودش)

 

بنابراین، کمال و نقص انسان نیز محدود است.

 

اینک به بررسی مقدمات استدلال شما میپردازیم. 

 

مقدمه اول نادرست است؛ زیرا کمال و نقص، صرفا به واسطه اختیاری خود انسان حاصل نمیشود. برخی از مواقع کمالی نصیب انسان میشود ولی این کمال به واسطه ظلمی است که دیگری در حق او انجام داده است. یا نقصی به انسان میرسد صرفا به واسطه کوتاهی در انجام کاری که باید انجام میداده است. به عنوان مثال در قیامت انسان اعمالی را در پرونده عمل خود میبیند و وقتی بیان میکند که او این کارها را انجام نداده است، به او گفته میشود که این عمل را فلان شخص انجام داده ولی چون او از تو غیبت کرده بود، این عمل برای  تو نوشته شد.

 

به نظر میرسد این پیش فرض شما با توجه به مقدماتی که در استدلال اقامه کردید، نادرست باشد. کمال و نقص انسان، محدودیتی ندارد.  انسان میتواند به میزانی که قابل تصور نباشد کمال بیابد یا پست شود.

 

مقدمه دوم نیز نادرست است؛ زیرا کارهای اختیاری انسان:

 

اولا: برخی زمانها و مکانها در کمیت کارها تاثیر تامی دارند. در متون دینی به این مسئله بارها اشاره شده است. مثلا بیان شده که نماز جماعت چه میزانی از ثواب را دارد به حدی که نمازی که در جماعت بیش از ده نفر خوانده شود، ثوابش بیشتر از آن است که حتی بتوان آنرا احصا کرد  یا نماز در برخی مکانها مانند مسجد و مشاهد مشرفه چه میزانی از ثواب را نصیب انسان میکند. یا به صورت عام گفته شده است که میزان ثواب کارهای خیری که انسان در شب قدر انجام میدهد، بیش از ثواب همان عمل است که در هزار ماه یا 83 سال میتوانسته انجام بدهد. از این موارد بسیار است. این یک نکته. 

 

ثانیا: محدود به امور کمّی نیست. بلکه کیفیت نیز در آن تاثیر دارد. در تاثیر گذاری یک عمل، نباید تنها به کمیت یک عمل توجه کرد بلکه کیفیت آن بسیار مهم است اگر نگوییم که مهمتر از کمیت آن است. به همین جهت است که برخی اعمال به جهت کیفیتی که دارد از اعمال دیگران تاثیر بسیار بیشتری داشته است. چنانکه ضربت امیرالمومنین(علیه السلام) در جنگ خندق از ثواب عبادت جن و انس برتر دانسته شده است:«ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین» یا به جهت تاثیر بیشتری که علم عالمان در هدایت دیگران دارد، تلاش آنان از تلاش مجاهدان در جنگ برتر دانسته شده است:«مداد العلما  افضل من دماء الشهداء». این نیز نکته دیگری که نباید غفلت کرد.

 

ثالثا: برخی از کمالها بعد از عمر طبیعی انسان در این دنیا برایش ایجاد میشود. کلید واژه صدقه جاریه و نقطه مقابل آن، سیئه جاریه از مواردی است که گرچه زمینه آن در محدوده عمر انسان بنا نهاده میشود ولی از نظر کمّی و کیفی تاثیرش محدود به عمر انسان نیست. به همین جهت گفته شده تا زمانی که آن صدقه جاریه باقی است برای این شخص ثواب نگاشته میشود. یا چنانکه گفته شده است به حافظ قران کریم در قیامت گفته میشود بخوان و بالا برود:«اقرأ فأرقع» 

 

بر این اساس به وضوح میتوان نتیجه گرفت که کمال انسان و در نقطه مقابل، پستی و رذالت او هیچ محدودیتی ندارد. انسان از هر دو سو قابلیت آنرا دارد تا درجات بسیار زیادی پیش برود.بدین صورت که خداوند انسان را با این قابلیت ایجاد کرد که با کارهای اختیاری خود در دو جهت کمال و نقص حرکت کند. درجات این کمال و نقص نیز محدویتی ندارد و تا بی نهایت امکان دارد.

 

البته باید دقت کرد که همه نمیتوانند از این قابلیت بهره ببرند و هرچند که خداوند قابلیت رسیدن به کمال و نقص بی نهایت را برایش گذارده است ولی انسان با اختیار خود میتواند از این قابلیت بهره نبرد و کسی او را نه مجبور به انتخاب خیر کرده و نه انتخاب شر. 

 

بنابراین مشخص میشود که

 

اولا: از نظر قابلیت، هیچ محدودیتی برای کمال و نقص وجود ندارد.

 

ثانیا: بالفعل نشدن این قابلیت بر اساس انتخاب خود انسان است.

http://askdin.com/comment/1038986#comment-1038986