ایا انسان همان خداست؟

پرسش:

انسان برای شناخت خودش باید خدا را بشناسد و یا برای شناخت خدا انسان باید خودش را بشناسد. پس با توجه به این موضوع میشود گفت که انسان همان خداست؟

 

پاسخ:

 

امام علی (عليه السلام) می فرماید: «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فقد عَرَفَ رَبَّهُ» به درستی هر کس که خود را شناخت خدا را می شناسد.(1)

 

احادیث دیگری هم به این مضمون آمده است:

 

امام علی(عليه السلام): کسی که به خودشناسی دست یابد به بزرگترین سعادت و کامیابی رسیده است.(2)

 

«كَيْفَ‏ يَعْرِفُ‏ غَيْرَهُ‏ مَنْ يَجْهَلُ نَفْسَهُ»؟ چگونه کسی که خودش را نشناخته می تواند دیگران را بشناسد؟(3)

 

 «اعرفكم بنفسه اعرفكم بربه» (4)‏ عارفترین شما نسبت به خدا آگاه ترین شما به نفس خویش است.

 

این احادیث نشان می دهد که شناخت خویشتن راه مهمی برای شناخت خدا است اما این به معنای واحد بودن انسان و خدا نیست.

 

از آنجا که انسان بزرگترین نشانه خدا و اشرف مخلوقات الهی است شناخت این نشانه می تواند باعث شناخت خدا شود. اگر انسان به زوایای وجودی خود پی ببرد خواهد فهمید که خالق او چقدر عظمت دارد و به او پی خواهد برد.

 

 یکی از مهمترین راه های شناخت خدا تفکر در آیات و نشانه های الهی است گاهی این نشانه ها در بیرون وجود انسان و گاهی در درون وجود انسان است. راه درونی برای شناخت خدا هم مطمئن تر و هم سریع تر از راه تفکر در آیات بیرونی است. خدا به این دو راه در قرآن اشاره کرده است:

 

«سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ » ما آیات (قدرت و حکمت) خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملا هویدا و روشن می‌گردانیم تا ظاهر و آشکار شود که خدا (و آیات حکمت و قیامت و رسالتش همه) بر حق است. آیا همین حقیقت که خدا بر همه موجودات عالم پیدا و گواه است کفایت (از برهان) نمی‌کند؟ (5)

 

وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ. و (بدانید که) در روی زمین برای اهل یقین ادله‌ای (از قدرت الهی) پدیدار است. و هم در نفوس خود شما مردم، آیا نمی‌نگرید؟ (6)

 

پس از آنجا که نفس انسانی آیه بزرگ الهی است شناخت این آیه الهی موجب شناخت خدا می شود.

 

اما این شناخت چگونه است و چه ربطی بین شناخت نفس و شناخت خدا وجود دارد؟ در زیر به برخی از آن اشاره می کنیم:

 

1- نفس با حواس ظاهری درک نمی شود؛ خدا با حواس ظاهری درک نمی شود «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير » او را هیچ چشمی درک ننماید و او همه بینندگان را مشاهده می‌کند و او لطیف و نامرئی و (به همه چیز خلق) آگاه است. (7)

 

2- نفس مجرد از ماده است ؛ خدا هم مجرد از ماده است.

 

3- صفات انسان عین ذات هستند ؛ صفات خدا هم عین ذات خداست. (عینیت ذات و صفات)

 

4- قوای انسان باعث دوئیت در ذات او نمی شوند؛ شئونات خدا هم عین او هستند.

 

5- افعال جوارحی و جوانحی انسان به او منسب می شود؛ همه کارها به خدا نسب داده می شود: « وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُون‏» و خدا شما و آنچه انجام می دهید را خلق کرد(8)

 

7- نفس ما معلول و ناقص است پس علت آن هم که خداست باید کامل باشد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد» ای مردم شما به سوی خدا فقیر هستید و خدا بی نیاز ستوده است. (9)

 

8- نفس واحد؛  خدا واحد (توحید در ربوبیت): نفس متعدد موجب فساد بدن می شود؛ «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا....» اگر در آسمان و زمین خدایی یر از الله می بود زمین و آسمان فاسد می شدند .. (10)

 

9- نفس عالم به همه احوال جسد؛ خدا عالم به همه عالم وجود ؛ «وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ » ذره ای در زمین و آسمان از پروردگار تو پوشیده نیست. (11)

 

10 -قرب نفس انسان به همه اجزاء بالسویه؛ نسبت خدا به همه اشیاء بالسویه ؛ «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصير. » او با شماست هر کجا که باشید و خدا به همه آنچه انجام می دهید آگاه است. (12) «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد » و ما انسان را خلق کردیم و می دانیم که آنچه که در نفس او وسوسه می کند و ما از رگ گردن به او نزدیک تر هستیم. (13)

 

 

 

پی نوشت ها:

 

1- مجلسی، بحارالانوار، اسلامیه، 1409، تهران، ج 95، ص 452

 

2- طباطبایی، المیزان، جامعه مدرسین، قم ، 1374 ، ج6 ص 173 .

 

3- لیثی، عیون الحکم و المواعظ ، دار الحدیث، 76، قم،  383 .

 

4- فتال نیشابوری، روضه الواعظین، نشر نی، 1366، تهران، ج1، ص20 .

 

5- فصلت: 53.

 

6- ذاریات: 20 -21.

 

7- انعام: 103.

 

8- صافات: 96.

 

9- فاطر: 15.

 

10- انبیاء: 22.

 

11- یونس:61.

 

12- حدید: 4.

 

13- ق: 16.

http://askdin.com/comment/1037361#comment-1037361