نظم جهان مرا شگفت زده نمی کند!

پرسش:
من دارم نظم جهان رو مطالعه می کنم ولی نمی دونم چرا وقتی می بینم شگفت زده نمیشم یا به یقین نمی رسم. به نظر شما دلیلش چی هست؟ چیکار کنم که درست بشود؟ آیا لطمه ای به برهان نظم وارد نمی شود؟

 پاسخ:
برای پاسخ به پرسش حاضر، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

نکته اول:

 در برهان نظم، از طریق نظم، به ناظم می رسیم. اعجاب و شگفت زده شدن یا نشدن، فرقی ندارد. چنانچه ساعتی که بر دیوار خانه نصب شده، نظمی دارد اما من شخصا از نظمش متعجب نمی شوم؛ اما با این حال، از وجود نظمی که دارد به سازنده اش پی می برم.

به بیان فنی تر، نظم به کار رفته در استدلال، یک نظم استحسانی نیست که حتما باید احساس مرا برانگیزد (چنانچه مثلا از دیدن نظم لانه مورچه شدیدا متعجب می شوم و یا از دیدن آبشار مخفی در دل جنگل عمیقا هیجان زده می شوم). نظم در این برهان، نظم هدفمندانه است، یعنی همین که ما هماهنگی اجزا برای رسیدن به هدف خاص را می بینیم، آن شئ را منظم می دانیم. این نظم خودش اقسامی دارد از جمله نظم صناعی (نظم به کار رفته در صنعت هواپیماسازی) و نظم اعتباری (نظم سربازان در رژه ارتش) و نظم تکوینی که قسم اخیر مورد نظر است.

بنابراین، لازم است میان ادراک نظم و احساس شگفتی از نظم فرق قائل شد. ادراک نظم، عقلی است؛ اما احساس شگفتی یک مقوله عاطفی است. بله از حواس ظاهری نیست اما از سنخ معقول و ادراک واقع هم نیست. شبیه به ادراک سیب و احساس لذت از خوردنش؛ یا شبیه به تحلیل فوتبال و احساس لذت از تماشای فوتبال و غیره.

نکته دوم:

شگفت زده نشدن از نظم جهان دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها توضیح پذیری آنها بر اساس علم است. وقتی من نظمی را می بینم که می شود آن را به شکل ساده توضیح داد، کمتر متعجب می شوم تا زمانی که اصلا توضیحی برایش ندارم. یکی دیگر از عوامل، عادت کردن است. وقتی من عادت کرده ام که با فشردن دکمه تماس، با خانواده ام در شهر دیگر ارتباط صوتی یا تصویری برقرار کنم، کمتر متعجب می شوم تا زمانی که برای اولین بار با این ابزار آشناه شده بودم.

اما باید مجددا به این نکته نیز متذکر شد که توضیح پذیری نظم به شکل ساده، و یا عادت کردن به امور منظم، شاید شگفت زدگی را از ما بگیرد و یا آن را کمتر بکند، اما خللی در این استدلال و کنش عقلی ایجاد نمی کند که هر نظمی ناظمی می خواهد.

نکته سوم:

نکته مهم دیگر این است که توضیح پذیری یک پدیده به شکل ساده، به معنای ساده بودن ساختنش نیست. اکنون می توانیم ساختن فضاپیما را توضیح بدهیم اما میدانیم که ساختش خالی از دشواری نیست. یا می توانیم انرژی هسته ای را توضیح بدهیم اما تولید برق از آن خالی از دشواری نیست. بگذریم از این که حتی اگر ساختنش آسان شود، باز هم لطمه ای به آن اصل کلی وارد نمی شود که این نظم ناظم می خواهد.

بنابراین، در برهان نظم، از نظم به ناظم می رسیم؛ خواه این نظم ساده باشد یا پیچیده؛ توضیحش آسان باشد یا نباشد؛ شگفت زده بشوم یا نشوم؛ بتوانم شبیه به آن را ایجاد کنم یا نتوانم؛



 برای مطالعه بیشتر، رک:

محمدرضایی، محمد، برهان نظم از دیدگاه امام علی (ع)، مجله کلام اسلامی، 1382، شماره 45.

تراب پور، مهدی، برهان نظم، مجله معرفت، 1384، شماره 99.

 

http://askdin.com/comment/1032788#comment-1032788