چرا اسلام عرصه را برای ارضاء شهوت مرد باز گذاشته است؟

پرسش:
چرا اسلام با احکامی چون جواز بهره جنسی از کنیز و ازدواج موقت به تعداد نامحدود، و چهار همسر دائم، اینقدر عرصه را برای ارضاء شهوت مرد باز گذاشته است؟ چرا اینقدر در روایات بر ازدواج موقت تأکید شده است؟

 


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
در اسلام اصل بر تک همسری بوده(1) و حتی برخی فقها به استحباب آن فتوا داده اند(2)، بنابراین تعدد زوجات هرگز مورد توصیه نیست، بلکه اگر شرایط آن در شخص نباشد مورد نهی نیز هست، و جواز آن هم از باب یک ضرورت اجتماعی است که مصلحت زنان نیز در آن دخیل است.(3)

در مورد کنیزداری هم همچنین، هیچ توصیه ای در کار نیست، اسلام به دنبال ریشه کن ساختن تدریجی برده داری بود، و در این مدت کوتاه تا ریشه کن شدن آن نیز، بهره کشی جنسی از کنیزان اصالت نداشته، بلکه آنچه که در نگاه اسلام اصالت داشته تربیت بردگان و انتقال اسلام به ایشان از طریق خانواده های مسلمان بوده است.(4)

در مورد متعه هم وضع مشابه است، اسلام هرگز به دنبال شهوت پرستی مردان و ارضاء حس تنوع طلبی آنها نبوده و نیست، روایات متعددی که در نهی ازدواج موقت در موارد غیر ضروری وارد شده است گویای حقیقت است:

«عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ لَا تُدَنِّسْ نَفْسَكَ بِهَا»؛ عبداللَّه بن سنان گويد: از امام صادق عليه السلام درباره متعه(ازدواج موقت) پرسيدم. حضرت فرمود: خودت را به متعه آلوده مساز. (5)

«عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ وَ مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا»؛ على بن يقطين گويد: «از امام كاظم عليه السلام درباره متعه پرسيدم، حضرت فرمود: تو با متعه چه كار دارى با اينكه خداوند تو را از آن بى نياز كرده است؟(6)

«ْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ هِيَ حَلَالٌ مُبَاحٌ مُطْلَقٌ لِمَنْ لَمْ يُغْنِهِ اللَّهُ بِالتَّزْوِيجِ فَلْيَسْتَعْفِفْ بِالْمُتْعَةِ فَإِنِ اسْتَغْنَى عَنْهَا بِالتَّزْوِيجِ فَهِيَ مُبَاحٌ لَهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا»؛ فتح بن يزيد گويد: «از امام كاظم عليه السلام درباره متعه پرسيدم. امام فرمود: متعه حلال، مباح و آزاد است براى فردى كه خداوند او را با ازدواج دائم بى نياز از متعه نكرده باشد
چنين كسى با متعه كردن عفّت و پاكدامنى خويش را حفظ كند، و اما اگر با ازدواج دائم از متعه بى نياز است پس متعه در صورتى كه از همسرش دور باشد بر او جايز است.(7)

تأکیدی هم که بر ازدواج موقت در برخی از روایات وجود دارد از باب خنثی کردن ممنوعیتی است که از سوی برخی خلفا بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) اتفاق افتاد، به همین خاطر باید از این طرف بر آن تأکید میشد تا این حکم خداوند از میان نرود، وگرنه معنا ندارد که از یک سو بر آن تأکید کرده و از یک سو نهی کنند!

بنابراین به صرف دیدن یک حکم نباید عجولانه قضاوت کرد، برای قضاوت در خصوص احکام و تعالیم باید نگرشی جامع داشته و به تمام حکمت های حول مسئله توجه نمود، که در نکات بعدی اشاره خواهیم کرد.

نکته دوم: تفاوت در غریزه جنسی و عاطفه
هر حکمی از یک انسان شناسی نشأت گرفته است، بنابراین برای تشخیص احکام صحیح، باید ابتدا زن و مرد را به درستی شناخت، ما با انسان شناسی درست است که میتوانیم به حقانیت احکام الهی پی ببریم.

مرد و زن هر دو هم نیازهای جنسی دارند و هم نیازهای عاطفی؛ اما نیاز جنسی مرد بر نیازهای عاطفی اش مقدم است، و نیاز عاطفی زن بر نیازهای جنسی اش تقدم دارد(8) به همین خاطر اسلام هر کجا به مرد می خواهد در مورد زنش توصیه کند توصیه هایش عمدتا عاطفی است، و هر کجا میخواهد به زن در مورد شوهرش سفارش کند توصیه هایش جنسی است.
آنچه شاهد مدعاست این است که ارتباط جنسی برای زنان با مردی که به او علاقه ندارند در حکم تجاوز است، اما برای مرد چنین چیزی معمولا تصور ندارد، یعنی مرد برای ارتباط جنسی با یک زن لازم نیست که پیوند عاطفی با او داشته باشد.

از طرف دیگر شهوت مرد تهاجمی اوست، و همچنین عواطف در او ضعیف تر است لذا معمولا ترحّم در مردان کمتر از زنان بوده و رفتارهای تهاجمی بیشتر دیده میشود، به همین خاطر در جایی که مرد تحریک شود ممکن است رفتارهای خطرناکی از او سر بزند، اما در مقابل زن تا پیوند عاطفی با مردی نداشته باشد تحریک نمیشود، از آن طرف تحریک شدن او تدریجی است، نه تهاجمی، و از طرف دیگر رفتارهای خشونت آمیز در زنان با توجه به روحیاتشان کمرنگ تر است.
ما تا به حال نشنیده ایم یک زن، مردی را به خاطر رابطه اجباری کشته باشد، اما برعکسش را هر روز داریم در روزنامه های حوادث می خوانیم! بنابراین پیش از قضاوت در مورد احکام این تفاوت ها را باید باور کنیم.

نکته سوم:
با توجه به شناخت روحیات مرد در تهاجمی بودن اخلاقی و همچنین سنخ غریزه جنسی او، اسلام معتقد است باید عوامل تحریک را از بین بّرد، در غیر این صورت با توجه به انسان شناسی مرد و زن، اگر فضای تحریک جنسی را رها کردیم، نمی توانیم این کم کاری را با محدودیت در ارضاء جبران کنیم! در صدور حکم باید عواقب یک مسئله سنجیده شود. ممنوعیت روابط موقت میتواند به بالارفتن آمار قتل و تجاوز علیه زنان بینجامد!

اسلام تمام همّ و غم خود را گذاشته است تا عوامل تحریک و تنوع طلبی را از بین ببرد، یعنی مرد در درون خانواده ارضاء شود، و در جامعه تحریک نشود، به همین خاطر از یک طرف به زن امر می کند که در خانه در امور زناشویی نسبت به شوهرش اطاعت کند و این را واجب موکّد و به عبارتی تنها وظیفه زن نسبت به شوهرش می داند، و بلکه توصیه می کند که زن باید پیش قدم شود تا مرد اگر خواسته ای در دل دارد مخفی نکند، و چشم و دل سیر به خارج از خانه برود(9) یعنی اینچنین تأکید پررنگی بر ارضاء صحیح مرد در خانه دارد.

از آن طرف می گوید در خارج از خانه باید کاملا عفاف و حجاب حاکم باشد و حجاب و پوشش را بر مردان و زنان واجب نموده ست، و باز از جانب دیگر نگاه شهوت آلود به نامحرم را حرام و ممنوع اعلام کرده است. خب میبینید که اسلام در صدد است تمام راه های تحریک مرد را ببندد تا مرد به دنبال چنین امری نباشد، اما اگر ما در پیمودن این مسیر از اسلام تبعیت نکردیم طبیعتا مردان جامعه به این سمت و سو مایل پیدا خواهند کرد، این را نمیشود با ممنوعیت جبران کرد.

بنابراین در یک کلام اگر جوّ حاکم بر جامعه و فرهنگ اسلام و اخلاق دینی بر پا باشد اصلا خود به خود موضوع این حکم به حداقل میرسد، و اگر این جوّ جامعه، اسلامی و مملو از عفاف و حجاب در جامعه حاکم نباشد یا به صورت نسبی حاکم باشد این ازدواج موقت یک ضرورت خواهد بود، و ممنوع کردن آن جز ایجاد ناامنی برای زنان و دختران ثمره ای نخواهد داشت، امثال قاتل ستایش قریشی دانش آموزی بوده که در مدرسه جایزه اخلاق گرفته بود!

نکته چهارم:
علاوه بر نکاتی که گذشت همچنین باید توجه داشت که بالاخره هم برخی زنان، و هم برخی مردان هستند که شرایطشان به گونه ای است که امکان ازدواج دائم ندارند، خب راهکار برای اینان چیست؟ نمیتوان همه را مجبور به ازدواج دائم کرد که! هیچ مکتب منطقی ای چنین ارتباطی را به صورت مطلق ممنوع نمی کند، فقط مکاتب بشری خصوصا در غرب آن را بی قاعده و ضابطه رها کرده اند، اما اسلام این عرصه را رها نکرده بلکه یک نظام حقوقی ترسیم نموده است که بشر از انسانیت خارج نشود، بنابراین نباید احکام ازدواج موقت اسلامی را با آزادی و بی بند و باری اخلاقی در غرب یکسان دانست.
تفاوت های متعددی در این ارتباط موقت در نظام اسلامی، با بی بند و باری های غربی وجود دارد که در دو دسته قابل بررسی هستند:

الف) تفاوت در نوع نگاه
اسلام به دنبال تحریک زن و مرد نیست، بلکه دنبال راهکاری صحیح برای ارضاء است تا جامعهبه آرامش روحی و روانی برسد، به همین خاطر هرگز تنوع طلبی و شهوت پرستی و زندگی حیوانی درنگاه اسلام اصالت ندارد، اسلام به شدت خواستار حریم نگه داشتن در روابط، عدم دولتی شدن ازدواج، تأکید شدید بر حرمت اشاعه فحشاء، و وجوب حجاب و کاهش سطح تحریک کنندگی در جامعه است؛ و از آن طرف اگرچه ازدواج موقت را جایز شمرده اما تنوع طلبی های بی مورد را مذموم دانسته و غیر اخلاقی می داند و از آن نهی اخلاقی کرده است.

اما غرب اساسا به دنبال تحریک مرد و زن است، سکس در غرب تبدیل به یک صنعت شده است، هم دولت ها در آن نقش دارند، و هم فرهنگ حاکم بر غرب! غرب به مسائل جنسی نگاه اقتصادی و سیاسی دارد، از یک طرف آن را به عنوان یک صنعت پررونق اقتصادی می شناسد که بودجه بسیاری را جذب خواهد کرد، و از جهت دیگر با اشتغال گسترده مردم به این مسائل زمینه غفلت مردم، و سهوات سلطه بر ایشان را برای خود هموار ساخته است! مردمی که غرق در شهوت جنسی و غفلت های ناشی از آن باشند نسبت به حوادث اجتماعی، و سیاسی، ظلم ها و چپاول گری ها بی دغدغه خواهند بود، مستی شهوت قدرت تفکر منطقی و توجه به وقایع مهم تر را از ایشان خواهد گرفت و توجه ایشان را بر لذت ها و خوشگذرانی ها متمرکز خواهد کرد، طبیعتا چنین مردمی به راحتی تحت سیطره حکومت ها قرار خواهند گرفت.

بنابراین غرب به خاطر تفاوت در مبانی انسان شناختی و جهان شناختی، نگاهش متفاوت است، و این خودش بزرگترین عامل برای گسترش چنین رفتارهایی خواهد بود.

ب) تفاوت در احکام و شرائط
از دیدگاه اسلام زن و مرد حتی اگر برای یک لحظه می خواهند با یکدیگر چنین ارتباطی برقرار کنند باید در قالب ازدواج بوده و در حکم زن و شوهر یکدیگر باشند، یعنی به آن رنگ و بوی ازدواج و تشکیل خانواده ای موقت داده است، به همین خاطر معتقد به حلال زاده بودن فرزند احتمالی و ارث او از والدین و مانند آن حکم میدهد.
همچنین سایر احکام ازدواج چون حرمت جمع بین دو خواهر، حرمت ازدواج با زنان شوهردار، ضرورت نگه داشتن عدّه و اجازه پدر برای ازدواج دختران باکره و مانند آن را در این ازدواج نیز به رسمیت شناخته، و شرط جواز آن می داند.

این محدودیت هایی که اسلام تعیین کرده است خود به خود موجب کاهش این رفتارها میشود! یعنی زنان شوهردار، دختران باکره، زنانی که به تازگی همسر از دست داده یا جدا شده اند و در زمان عده به سر می رند، و ... به سمت چنین روابطی نمی روند.
اینکه اسلام برای هر بار ارتباط ازدواج موقت حدود دو ماه ازدواج با مرد دیگری را حرام میداند، جمعیت زنانی که میتوانند صیغه شوند را به قدر قابل تأملی کاهش می دهد، یعنی هر خانمی در سال فقط حدود 6 بار می تواند ازدواج موقت داشته باشد! آیا این با غرب میشود مقایسه کرد که یک زن می تواند هر روز را با چند مرد باشد؟!

همچنین در نظام اسلام زنی به این سمت می رود که امکان ازدواج دائم نداشته باشد وگرنه به این مسئله پاسخ مثبت نخواهد داد، زنی که بهره ای جز مهریه ندارد، و همچنین بعد از رابطه باید عدّه نگه دارد، طبیعتا اولویت او ازدواج دائم است و خیلی باید تحت فشار بوده و از ازدواج دائم ناامید باشد که به ازدواج موقت رضایت دهد؛ اما از آنجا که این محدودیت ها در برابر زن و مرد غربی نیست به راحتی این مسئله گسترش می یابد.

بنابراین در یک کلام اگر تمام قطعات پازل اسلام درست اجرا شود این احکام نه تنها جای نگرانی نخواهند داشت، بلکه خود مایه رفع نگرانی خواهند بود.


پی نوشت ها:
1. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، ج19، ص340و341.
2. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق محمدباقر بهبودی، مکتبة الرضویه، تهران، ج6، ص4.
3. برای اطلاع بیشتر در مورد تعدد زوجات به این آدرس ها مراجعه بفرمایید:
http://www.askdin.com/showthread.php...727#post971727
http://www.askdin.com/showthread.php...690#post811690
4. برای مطلعه بیشتر در خصوص مسئله کنیز به این آدرس ها مراجعه بفرمایید:
http://www.askdin.com/showthread.php...407#post829407
http://www.askdin.com/showthread.php...221#post989221
http://www.askdin.com/showthread.php...l=1#post975136
5. اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عیسی، النوادر، مدرسة الامام المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم، چاپ اول، 1408ق، ص87
6. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص452
7. همان، ج5، ص452
8. لطف آبادی، حسین، روان شناسی رشد،(2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، تهران، نشر سمت، چاپ چهارم، 1381ش، ص95.
9. به عنوان نمونه به دو روایت در این خصوص اشاره می شود:
پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین می فرمایند: «عَلَيْهَا أَنْ تَطَيَّبَ بِأَطْيَبِ طِيبِهَا وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِيَابِهَا وَ تَزَيَّنَ بِأَحْسَنِ زِينَتِهَا وَ تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً»؛ بر زن لازم است که بهترین عطر خود را استعمال کرده، وبهترین لباس خود را بپوشد، و به زیباترین شکل خود را زینت کند، و خود را صبح و شام بر شوهرش عرضه کند(الکافی، ج5، ص508)
همچنین از امام صادق(علیه السلام) چنین روایت شده است: «خَيْرُ نِسَائِكُمُ الَّتِي إِذَا خَلَتْ مَعَ زَوْجِهَا خَلَعَتْ لَهُ دِرْعَ الْحَيَاءِ وَ إِذَا لَبِسَتْ لَبِسَتْ مَعَهُ دِرْعَ الْحَيَاء»؛ بهترین زنان شما کسی است که چون با شوهرش خلوت کند، پیراهن حیا از تن بکند، و هرگاه خود را پوشانید، لباس حیا را نیز بپوشد.(الکافی، ج5، ص324)

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64412&p=1011791&viewfull=1#post10...