چرا شکر نعمت الهی باعث نزول عذاب می شود؟



سوال:
چرادرمواردی شکرنعمات الهی باعث نزول عذاب می شود؟ چرا بعضی اوقات انسان نماز می خواند عزاداری می کند شکر نعمت می کند و...اما بعدبلاها و مصیبت های بیشتری به او نازل می شود؟


جواب:
هرگز اینگونه نیست که در مواردی شکر نعمت های الهی باعث نزول عذاب شود چرا که خود خدا فرموده که برای این که از عذاب من در امان باشید شکر مرا بگویید : «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» و (باز به خاطر آرید) وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می‌افزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.(1)
عقل انسان هم حکم می کند در مقابل کسی که به تو نعمت داده است شاکر باش و نعمت های او را پاس بدار و از کفران نعمات او خود داری کن عقل می گوید؛ اگر کسی که نعمت به تو داده است از تو شکر نعمت هایش را دید آن نعمت را بر تو می افزاید و اگر کفر نعمت ها را دید آن نعمت را از تو می گیرد و یا بر کفران آن نعمت تو را تنبیه می کند.

شاید منظور این باشد که در جامعه می بینیم افرادی که اهل دین و برپا داشتن شکر نعمت های الهی هستند امتحان های سخت تری برایشان پیش می آید و گاه می بینیم گرفتاری های متعدد دارند در حالی که کسانی که اهل شکر نیستند این مشکلات را ندارند .
پاسخ:
این گرفتاری که برای اهل دین و شکرگذاران عالم پیش می آید عذاب و نقمت الهی نیست بلکه امتحان هایی است برای این که آنها را به مراتب بالاتری برساند. و یا خدا بر آنها لطف کرده و اگر کوتاهی داشته اند به خاطر در مسیر دین بودن در همین دنیا با پیش آوردن گرفتاری هایی پاکشان می کند.
مثالی می زنم: کسی که در یک مقطع تحصیلی درس می خواند اگر وظیفه شناس و درس خوان باشد و امتحان را به نحو عالی بدهد این فرد گرچه وظیفه اش را در انجام تکالیف و درس خوانی و جواب دادن به سوالات امتحان کامل انجام داده است ولی برای او درس های سخت تر و امتحان های دشوارتری پیش بینی می کنند این به خاطر تنبیه او نیست بر عکس این به خاطر این است که آن فرد قابلیت این را دارد که مدرک بالاتری بگیرد و سر کلاس بالاتری بنشیند.
فردی که شکر گذار واقعی پروردگار است چون ظرفیت پا نهادن به درجات بالاتری از عبودیت و بندگی دارد سختی ها و آزمایش های آن مرحله برای او پیش می آید
در روایتی از امام صادق (علیه‌ السلام) آمده است: «مؤمن و بلا همچون کفه ترازو هستند، هرچه بر ایمانش افزوده شود، بر بلا و مصیبتش افزوده می‌شود»(2)
و وقتی که انسان از عهده این امتحانات بر آمد خدا به او درجه بالاتری عنایت می فرماید: چنانكه خداوند متعال درباره حضرت ابراهيم (علیه السلام) مي فرمايد:« وَ إِذِ ابْتَلي‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»(3)
«و [به ياد آر] هنگامي كه ابراهيم را پروردگارش به اموري بيازمود، پس او همه را به نحو كامل انجام داد پروردگارش گفت: همانا من تو را براي مردم امام و پيشوا كردم.»

اين سخن را با حديث ديگري از امام صادق (علیه السلام) تكميل مي كنيم: هنگامي كه از حضرت تفسير آيه 30 سوره شوري را خواستند فرمود: مي‏ دانيد علي (علیه السلام) و اهل بيتش بعد از او گرفتار مصائبي شدند، آيا به خاطر اعمالشان بود؟! در حالي كه آنها اهل بيت طهارتند، و معصوم از گناه، سپس افزود: « إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَانَ يَتُوبُ إِلَي اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِائَةَ مَرَّةٍ مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ إِنَّ اللَّهَ يَخُصُّ أَوْلِيَاءَهُ بِالْمَصَائِبِ لِيَأْجُرَهُمْ عَلَيْهَا مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ »(4)
«رسول خدا (ص) پيوسته توبه مي‏كرد و در هر شبانه روز صد بار استغفار مي‏نمود، بي‏آنكه گناهي مرتكب شده باشد، خداوند براي اولياء و دوستانش مصائبي قرار مي ‏دهد تا به خاطر صبر در برابر آن از او پاداش گيرند بي ‏آنكه گناهي مرتكب شده باشند.»

نکته پایانی: همیشه این گونه نیست که افرادی که دین دار هستند گرفتار و افراد بی دین راحت و بی گرفتاری باشند بلکه در بسیاری از موارد بر عکس است افراد دین دار به خاطر رعایت قواعد دینی و ایجاد مصلحت های معنوی در زندگی شان به گرفتاری های کمتری برخورد می کنند و کسانی که از دین و قوانین دین دوری می کنند به خاطر از دست دادن مصالح دین داری در مواضع مختلف دچار گرفتاری می شوند.
مثالی می زنم: کسی اهل دین داری و رعایت حجاب و عفاف است و در مقابل فرد دیگری اهل بی بند و باری و بی حجابی است بدون شک فرد دین دار و با حجاب از آسیب های اجتماعی در امان و فرد بی حجاب گرفتار این آسیب هاست.
قرآن می فرماید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير»«آنچه از مصائب و ناملايمات به شما رسد به خاطر اعمالي است كه خود انجام داده‏ ايد.»(5)

پی نوشت ها:
1- ابراهیم: 7.
2-كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ ق‌، ج۲، ص۲۵۳.
3- بقره : 124.
4- كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ ق‌، ج 2، ص 450.
5-شوری: 30.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64122&p=1011043&viewfull=1#post10...