رابطه بین عدالت و قیامت چیست؟

پرسش:
رابطه بین عدالت و قیامت چیست؟ قیامت موجودات دیگر (غیر انسان) چگونه است ؟

 


پاسخ:
سوال شما دو بخش دارد که به صورت جداگانه به آنها پاسخ داده می شود:

اول: ارتباط عدالت با قیامت
در خصوص رابطه عدالت و قیامت خب پاسخ روشن است، اصلا مهمترین فلسفه ی قیامت برپایی عدالت است، و در تمامی کتب کلامی که از ضرورت معاد سخن به میان آمده، به «عدالت» به عنوان یکی از ادله ی ضرورت معاد اشاره شده است.

هرگز بدون قیامت، عدالت بر پا نمیشود، چرا که دنیا کشش و ظرفیت آن را ندارد که بتواند به صورت کامل عدالت در آن اجرا شود، نه به لحاظ زمانی، چرا که دنیا بسیار محدود است، و برخی با توجه به ظلم فراوان، یا سختی ها و کارهای مثبت فراوان اصلا امکان مجازات و پاداش آنها در دنیا نیست، یا اصلا زندگی شان ختم به شهادت میشود یا به قتل میرسند، خب اجرای عدالت در حق اینها جز با قیامت امکان پذیر نیست، و ثانیا سختی ها و مجازات های دنیا، مجازات محض نیست،بلکه توأم با سازندگی و تاثیرات مثبت است، و همچنین راحتی های آن هم توأم با آثار منفی است، بر خلاف آخرت که عذابش، عذاب محض، و پاداشش، پاداش محض است.

نکته دیگر آنکه علاوه بر اصل قیامت که بر اساس عدالت است، جزئیات حسابرسی در معاد نیز در نهایت عدالت شکل خواهد گرفت، همان طور که قرآن کریم می فرماید:
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ؛ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛ پس هر كه هم وزن ذرّه‏ اى نيكى كند آن را خواهد ديد. و هر كه هم وزن ذرّه‏ اى بدى كند آن را خواهد ديد.(1)

به هیچ کسی ظلم نخواهد شد، هیچ کسی بیش از اندازه جرمش، مجازات نخواهد شد، اما در مقابل، بیش از عمل نیکشان به آنها پاداش داده خواهد شد:
«إِنَّ اللَّهَ لايَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيماً»؛ در حقيقت، خدا هم‏ وزن ذرّه ‏اى ستم نمى‏كند و اگر [آن ذرّه، كارِ] نيكى باشد دو چندانش مى‏ كند، و از نزدخويش پاداشى بزرگ مى‏ بخشد.(2)
بنابراین قیامت اصلا خود عدالت است، تجسم تامّ عدالت است که در آن ذره ای بی عدالتی رخ نخواهد شد.

دوم: قیامت سایر موجودات غیر انسان
قرآن کریم در برخی آیات به این مسئله حشر اشاره دارد:
مانند اینکه می فرماید: «وَ إِذَا الْوُحُوشُ‏ حُشِرَتْ»؛ و آنگاه كه وحوش محشور شوند(3)
و نیز در آیه دیگری می فرماید:
«وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ ‏أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ يُحْشَرُون»؛ و هيچ جنبنده ‏اى در زمين نيست و نه هيچ پرنده ‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‏كند؛ مگر آنكه آنها [نيز] گروه‏ هايى مانند شما هستند، ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده ‏ايم؛ سپس [همه‏] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گرديد.(4)

وقتی قرآن کریم حیوانات را مانند انسان ها امتی می داند طبیعتا منظور از امت یعنی گروهی که جهت جامع و هدف مشترک دارند، وگرنه به صرف جمع شدن یک جماعت به آنها «امت» نمیگوید، و از آنجا که اشاره به «حشر» دارد و از این جهت با انسان ها اشتراک دارند، پس هر ملاکی که زمینه حشر انسان شده است، همان زمینه حشر حیوانات نیز خواهد بود، و روشن است که ملاک حشر در انسان شعور و آگاهی است، پس طبیعتا این شعور و آگاهی باید در بین حیوانات نیز باشد.(5)

در آیات و روایات نیز به این شعور در همه موجودات اشاره شده است؛ از دیدگاه قرآن کریم حیوانات، گیاهان، و بلکه حتی جمادات نیز بهره ای از علم و آگاهی دارند: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم‏»؛ و هيچ چيزى نيست مگر اينكه همراه با ستايش، تسبيح او مى‏گويد، ولى شما تسبيح آنها را نمى ‏فهميد.(6)

بنابراین حشر آنها مسئله ­ای مغایر با عقل و بی ثمر نیست، چرا که روشن است ادراک و آگاهی می تواند منشأ تکلیف شود، البته روشن است که هر موجودی متناسب با مرتبه ی وجودی خودش ادراک و شعور و آگاهی دارد، و متناسب با همان نیز تکلیف خواهد داشت.

روایات نیز در این خصوص زیاد هستند که به یک مورد اشاره می شود:
«أَنَّ النَّبِيَّ ص أَبْصَرَ نَاقَةً مَعْقُولَةً وَ عَلَيْهَا جَهَازُهَا فَقَالَ أَيْنَ صَاحِبُهَا مُرُوهُ فَلْيَسْتَعِدَّ غَداً لِلْخُصُومَة»؛ (7)

اما اینکه حشر حیوانات چگونه است و چه احوالی بر ایشان پس از حشر می گذرد، چندان شفاف نیست، دست عقل به این مطلب نمی رسد، و متون دینی نیز در این مورد سخنی نگفته اند، به همین خاطر برخی اندیشمندان دینی ضمن پذیرش اصل مسئله، تصریح نموده اند که دلیل قابل اعتمادی بر جزئیات آن در دسترس نیست و فقط خداوند است که از جزئیات بعد از حشر آنها آگاه است.(8)


پی نوشت ها:
1. زلزال:99/ 7و8.
2. نساء:40/4.
3. تکویر:5/81.
4. انعام:38/6.
5. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين‏، قم، چاپ پنجم، 1374ش، ج7، ص103و104
6. اسراء:44/17.
7. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1413ق، ج2، ص292
8. شبّر، سید عبدالله، حق اليقين في معرفة أصول الدين، أنوار الهدى‏، قم، چاپ دوم، 1424ق، ص 416؛ ترجمه المیزان، ج20، ص350

http://www.askdin.com/showthread.php?t=59170&p=1007924&viewfull=1#post10...