آیا ازدواج عثمان با دو دختر پیامبر صحت دارد؟

پرسش:
آیا ازدواج خلیفه سوم(عثمان) با دو دختر پیامبر صحت دارد؟؟ (زیرا از همین رو به او لقب ذوالنورین را داده اند).

 


پاسخ:
در مورد ازدواج عثمان با دختران حضرت محمد (صلّى اللّه عليه و آله)دو نظریه وجود دارد
نکته اول: برخی قائلند که اینها دختر خوانده های پیامبر(صلّى اللّه عليه و آله)هستند نه دختران ایشان. طرفداران این نظریه دلایلی را مطرح کرده اند از جمله:
یک: پیامبر (صلّى اللّه عليه و آله)روایاتی در مورد فضائل حضرت زهرا (سلام الله علیها)آورده اند از جمله : برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمّد، و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم [همسر فرعون]».(1) اما نه تنها در منابع اهل سنت در فضائل این دختران مطلبی نیست بلکه هنگامی که عثمان و رقیه بدون اطلاع پیامبر(صلّى اللّه عليه و آله)به حبشه هجرت کردند، پیامبر فرمودند: قبحهما الله (2) (خدا آنان را زشت کند)
دو: اهل سنت براي خرده گيري از امير المؤمنين (عليه السلام)نقل كرده‌اند كه آن حضرت در زماني كه فاطمه (سلام الله عليها) همسر او بود ، دختر ابو جهل را نيز خواستگاري كرد . اين امر باعث شد كه صديقه طاهره ناراحت شده و شكايت خود را پيش پيامبر ببرد !! پيامبر اسلام وقتي از اين قضيه با خبر شدند ، با عصبانيت به مسجد آمد و فرمود: فاطمه پاره تن من است ، من دوست ندارم كسي او را ناراحت كند ، به خدا قسم نبايد دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا در نزد يك نفر جمع ‌شود .(3)

و در روايت ديگري نوشته‌اند كه آن حضرت فرمود :
علي (عليه السلام) اگر مي‌خواهد دختر ابوجهل رابگيرد ، بايد دختر من را طلاق بدهد . فاطمه پارۀ تن من است ، آن‌چه كه موجب رنجش فاطمه بشود ، مرا مي‌رنجاند (4)
اگر چه ما این روایات را ساخته پرداخته اهل سنت می دانیم ولی طبق این روایات عثمان نمی تواند داماد پیامبر(صلّى اللّه عليه و آله)باشد زیرا اگر آن دختران فرزندان پیامبر (صلّى اللّه عليه و آله)باشند عثمان بين دختران پيامبر و دختران دشمنان خدا نه يكبار كه چندين بار جمع كرده است .
"رملة بنت شيبة" ، يكي از همسران عثمان است كه در مكه با او ازدواج كرد و از كساني بود كه همراه عثمان به مدينه مهاجرت كرد. "ابن عبد البر" در اين زمينه مي‌نويسد : رملة ، دختر شيبه از كساني بود كه همراه همسرش عثمان به مدينه مهاجرت كرد. (5) و شیبه کسی است که در جنگ بدر در حال شرک کشته شد.(6) در حالي كه نوشته‌اند در همان زمان رقيه دختر رسول خدا ! نيز همسر عثمان بوده است . ابن اثير در اسد الغابة مي‌نويسد :
زماني كه عثمان اسلام آورد‌ ، رسول خدا دخترش رقيه را به همسري او درآورد ، هر دوي آن‌ها به سرزمين حبشه مهاجرت كردند ، سپس وقتي از آن‌جا بازگشتند ، به مدينه مهاجرت كردند .
علاوه بر اين ، عثمان با "أم البنين بنت عيينة" و "فاطمة بنت الوليد بن عبد شمس" نيز ازدواج كرده است ؛ در حالي كه پدر هر دوي آن‌ها نيز در آن زمان از دشمنان خدا بوده‌اند.(7)
سه: بخاری می گزارشی نقل می کند که در آن شخصي پيش "عبدالله بن عمر" آمد و از او سؤالاتي كرد ؛ از جمله نظر او را در باره عثمان و امام علي (عليه السلام)پرسيد ، وي در مقايسه بين عثمان و حضرت علي (عليه السلام)مي‌گويد :اما عثمان ، خداوند از گناه او ( فرار عثمان در جنگ احد ) درگذشت ؛ ولي شما دوست نداريد كه او را ببخشيد ، اما علي (عليه السلام)پس او پسر عموي رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و داماد او است. (8)
ملاحظه مي‌فرماييد كه دفاع "عبدالله بن عمر" از عثمان فقط در اين مطلب خلاصه مي‌شود كه خداوند از گناه فرار وي در جنگ احد درگذشته است ؛ ولي صحابه‌اي كه عليه او خروج كردند ، او را نبخشيده و عثمان را كشتند ؛ ولي اين كه عثمان داماد پيامبر نيز باشد ، متذكر نمي‌شود اما نسبت به امير المؤمنين (عليه السلام)استدلال مي‌كند كه او پسر عموي پيامبر و داماد آن حضرت است .

اگر عثمان داماد پيامبر بود بايد "ابن عمر" به آن استدلال مي‌كرد ؛ زيرا وي تمام تلاش خود را مي‌كند كه هر نوع تهمتي را از عثمان دفع كند. بنابراين شايسته بود كه اگر دامادي عثمان صحت داشت ، به آن استناد مي‌كرد . شبیه به همین روایت از عمر نقل شده است.(9)
چهار: حضرت زهرا (سلام الله عليها) بعد از غصب فدك توسط ابوبكر به مسجد آمد و خطبه غرائي خواند كه بسياري از علماي اهل سنت آن را نقل كرده‌اند . آن حضرت در بخش‌هاي از اين خطبه مي‌فرمايد :
اى مردم آگاه باشيد كه من فاطمه و پدرم محمّد است ، گفتارم تماما يك نواخت از سر صدق بوده و از غلط و نادرستى به دور است ... اگر تحقيق كنيد (پيامبر اسلام ) پدر من بود نه پدر زنان شما ، و در عقد اخوّت پسر عموى من بود نه شما . (10)
اگر زنان عثمان دختران پيامبر بودند ، نبايد فاطمه زهرا (سلام الله عليها) كه سرور زنان بهشت است ، چنين سخني بگويد و از طرف ديگر عثمان نيز مي‌توانست به اين سخن حضرت اعتراض كند كه زنان من نيز دختران پيامبر بودند .

پنج: در منابع اهل سنت آمده :
رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله)به على (عليه السلام)فرمود: يا على خداى تعالى سه گونه موهبت به تو عنايت فرموده است كه به من و هيچيك از مردم ، عنايت نفرموده است:1. پدر زنى مانند من به تو ارزانى داشته است كه به من عنايت نكرده است....(11)
در اين روايت پيامبر اسلام به صراحت مي‌گويد كه به احدي غير از علي(عليه السلام)پدر زني مثل من داده نشده است ، معلوم مي‌شود كه پيامبر دختر ديگري نداشته است و گرنه چنين سخني نمي‌فرمود .

شش:از ابن مسعود روايت شده: به تحریک ابوجهل شخصی شکنبه شتری را روی پیامبر (صلی الله علیه واله) خالی کرد.پيغمبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله) همچنان در حال سجده بود و سر از سجده برنمى‏ داشت، حضرت فاطمه (عليها السّلام) در حالي كه از شنيدن اين سخن به شدت ناراحت شده بود ، آمد و آن را از روى دوش حضرت رسول اكرم(صلّى اللّه عليه و آله)برداشت.(12)
هفت: در قضيه مباهله كه پيامبر تمام بستگان درجه يك خود را انتخاب كرد ، چرا ديگر دختران خود را نبرد و از بين «نساء» خود فقط فاطمه را انتخاب كرد ؟
مسلم در صحيح خود مي‌نويسد :
"عامر بن سعد بن ابى وقاص" از پدرش (سعد بن ابى وقاص) نقل كرده است كه معاويه؛ "سعد" را امر كرد و گفت : تو را چه مانع است كه ابوتراب (على بن ابى طالب(عليه السلام) را دشنام دهى ؟ (سعد) گفت : من سه چيز (سه فضيلت) را از او در خاطر دارم ، كه رسول خدا(صلّى اللّه عليه و آله)درباره وى فرموده است ، هرگز وى را دشنام نخواهم داد. چنانچه من يكى از اين سه فضيلت را مى داشتم از شتران سرخ مو برايم محبوبتر بود ... وقتى اين آيه نازل گرديد : (... فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءكم و نساءنا و نساءكم و أنفسنا و أنفسكم ...) پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله)على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام)را فراخواند و فرمود : «خدايا، اينان اهل بیت من هستند ».
آيا «نساءنا » شامل ديگر دختران پيامبر نمي‌شد ، يا پيامبر دختر ديگري غير از صديقه طاهره نداشت؟(13)

قضيه ديگري كه بطلان اين قضيه را روشن مي‌كند ، اين است كه در هيچ جايي از تاريخ ثبت نشده است كه در مدينه ، احدي از مهاجرين و يا انصار به خواستگاري ام كلثوم رفته باشد ؛ با اين كه براي خواستگاري از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و رسيدن به افتخار دامادي پيامبر ، بر يكديگر پيش دستي مي‌كردند و هر كس دوست داشت اين افتخار نصيب او شود . آيا ام كلثوم دختر پيامبر نبود يا اصلاً چنين دختري وجود خارجي نداشت ؟


نکته دوم: لقب ذوالنورین:اهل سنت روایتی نقل کرده اند که پیامبر(صلّى اللّه عليه و آله)می فرمایند: در بهشت درختی است که روی آن نوشته شده است ..عثمان ذو النورین است
در سلسله سند این حدیث شخصی به نام "علی بن جمیل" وجود دارد که علمای رجالی اهل سنت از جمله ذهبی او را ضعیف می دانند. ذهبی می گوید "جایز نیست کسی از این شخص حدیث نقل کند.(14)
روایت دیگری نقل کرده اند که "ابن عباس" از رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله)، نقل نموده است: «هیچ درختی در بهشت نیست، مگر روی برگ‌های آن نوشته شده «لا إله إلّا اللَّه، محمد رسول اللَّه، أبوبکر الصدّیق، عمر الفاروق،عثمان ذو النورین؛[۱] هیچ خدایی نیست جز خدای یگانه، محمد رسول خدا است، ابوبکر صدّیق است، عمر فاروق است، عثمان صاحب دو نور است».
ابن کثیر از علمای اهل سنت در ذیل این روایت می گوید: این حدیث ضعیف است و کسى که این را گفته، به نحوی ناشناخته و مجهول است و خدا داناتر است.(15)
علّامه امینی در کتاب الغدیر می فرماید: این حدیث از جعلیات "علی بن جمیل رقی" (از راویان این حدیث)، است که طبرانى (از علمای اهل سنت) آن را آورده و گفته است: ساختگى است و على بن جمیل، جاعل و حدیث ساز است و تنها او است که این حدیث را نقل کرده‏(14)
به هر حال داماد پیامبر(صلّى اللّه عليه و آله) بودن بدون عمل صالح فضیلتی نیست زیرا اگر بنا باشد ازدواج با دختر پیامبر(صلّى اللّه عليه و آله)مقام شامخ ایجاد کند به تصریح کتب اهل سنت ام کلثوم ابتدا با فرزند ابولهب ازدواج کرد (16)
"ابولعاص بن ربیع" نیز با زینب دختر خوانده حضرت پیامبر (صلّى اللّه عليه و آله)ازدواج کرد(17) وی در جنگ بدر جزء مشرکان بود و اسیر شد.
در نتیجه اولا: در داماد بودن عثمان اختلاف است، ثانیا: لقب ذوالنورین فضیلت تراشی است و ثالثا بر فرض داماد پیامبر(صلی الل علیه واله) بودن و نداشتن عمل، قداست نیست.



منابع:
1. این حدیث در «مستدرک الصحیحین»، جلد 2، صفحه 497 نقل شده و سپس تصریح می‌کند که اسناد این حدیث صحیح است. در منابع زیر نیز این از این قبیل روایات دیده می شودالإصابة - ابن حجر - ج 8 - ص 262 و سير أعلام النبلاء - الذهبي - ج 2 - ص 118 – 119 و الكاشف في معرفة من له رواية في كتب الستة - الذهبي - ج 2 - ص 514 و تهذيب الكمال - المزي - ج 35 - ص 247 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 5 - ص 520 و الاستيعاب - ابن عبد البر - ج 4 - ص 1899 .
2. الإصابة،ج‏8،ص:139
3. صحيح البخاري - ج 4 - ص 212 – 213
4. صحيح البخاري ج 6، ص 158، ح 5230، كتاب النكاح، ب 109 - باب ذَبِّ الرَّجُلِ عَنِ ابْنَتِهِ، فِي الْغَيْرَةِ وَالإِنْصَافِ و صحيح مسلم،ج 7، ص 141، ح 6201، كتاب فضائل الصحابة رضى الله تعالى عنهم، ب 15 -باب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِيِّ عَلَيْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلام .
5. الاستيعاب ، ج 4 ، ص 1846 رقم 3345 .
6. الإصابة، ج 8، ص 142 - 143 رقم 11192.
7. أسد الغابة، ج 3، ص 376 .
8. صحيح البخاري - البخاري - ج 5 - ص 157 .
9. ینابیع الموده فصل سوم ص343 - مجمع الزوائد ابوبکر هیثمی 9/120- ترجمه الامام علی بن ابیطالب ابن عساکر از تاریخ دمشق 1/219 ح282
10. مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) - أبي بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني - ص 202 و السقيفة وفدك - الجوهري - ص 142 .
11. جواهر المطالب في مناقب الإمام علي (ع) - ابن الدمشقي - ج 1 - ص 209 و الرياض النضرة ج 2 ص 202 .
12. صحيح البخاري - البخاري - ج 1 - ص 65 و صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج 5 - ص 179 .
13. صحيح مسلم، ج 5 ، ص 23، كتاب فضائل الصحابة ، باب من فضائل علي بن أبي طالب، ح 32 .
14. ذهبی، الموضوعات ج 1 ص 251
15. ابن کثیر دمشقى، البدایه و النهایه، ج ‏۷، ص ۲۰۵ و ۲۰۶٫
16. امینی، عبد الحسین، الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج ۵، ص ۴۷۶٫
17. اسدالغابه، ج۶، ص۳۸۴
18. اسدالغابه، ج۴، ص۲۲۲

http://www.askdin.com/showthread.php?t=52730&p=796222&viewfull=1#post796222