میزان موفقیت حکومت اسلامی در زمینه سازی ظهور چقدر بوده است؟

پرسش:

در حدود 40 سال از انقلاب اسلامی می گذرد اما هنوز این انقلاب به انقلاب حضرت مهدی(عج) منتهی و منجر نشده است. بنابراین جای این سوال وجود دارد که میزان موفقیت انقلاب در زمینه تربیت سرباز برای ایشان و زمینه سازی ظهور ( که مهم ترین هدف این انقلاب معرفی شده ) چقدر بوده است؟

 


پاسخ:
امام خمینی(ره):

من اميدوارم كه اين كشور با همين قدرت كه تا اينجا آمده است و با همين تعهد و با همين بيداري كه از اول قيام كرده است و تا اينجا رسانده است، باقي باشد. اين نهضت و اين انقلاب و قيام تا صاحب اصلي ـ ان شاء الله ـ بيايد و ما، شما و ملت ما، امانت را به او تسليم كنيم.(1)

اصل ظهور حضرت ولی عصر(عج) از وقایع حتمی عالم خواهد بود که قضای الهی به آن تعلق گرفته است. اما زمان آن مورد تقدیر الهی است و قابل تقدیم و تاخیر است. عوامل مختلفی میتواند در این تقدیم و تاخیر تاثیر داشته باشد که شاید یکی از مهم ترین آنها عملکرد و رفتار دینی، اجتماعی، سیاسی و .... شیعیان آن حضرت باشد. انقلاب اسلامی به معنای تاسیس حکومت دینی توسط شیعیان یکی از اتفاقاتی است که در راستای تقدیم ظهور و تامین عوامل زمینه ساز آن قابل تفسیر است.

از این نظر که عوامل و شرایط ظهور متفاوت و متعدد است این زمینه سازی نیز میتواند از جهات مختلفی باشد که یکی از آنها تامین نیروهای پا به رکاب و سربازان فدایی برای حضرت باشد. در ذیل به بررسی برخی از این عوامل و نحوه تامین و تاثیر انقلاب اسلامی در تحقق آن می پردازیم.

اتمام حجت

شاید گفته شود در دوران پس از انقلاب آگاهی دینی اگرچه رشد قابل توجهی داشته است اما عملکرد دینی در مقایسه با آن رشد مورد نظر را نداشته است. اگرچه این اتفاق به ظاهر ناراحت کننده است اما در عین حال باعث شده است که اتمام حجت در دایره وسیع تری اتفاق بیفتد و صفوف اهل ایمان از غیر آنها روشن تر شود. ابلاغ دین و اتمام حجت در سطح فراگیر و عمومی از نشانه های ظهور معرفی شده است.

خداوند متعال می فرماید:
«لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَة؛ تا آنها كه هلاك (و گمراه) می ‏شوند، از روى اتمام حجّت باشد و آنها كه زنده می ‏شوند (و هدايت می ‏يابند)، از روى دليل روشن باشد.»(2)

تحقق برخی نشانه های ظهور در ضمن انقلاب اسلامی

در آستانه ظهور صحبت از قیام هایی حق طلبانه ای است که بعضا سرکوب و بعضا به نتیجه میرسد. امام باقر(علیه السلام) میفرماید:

«كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ‏ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ‏ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْر؛ گويي مي‌نگرم مردماني را از مشرق زمين كه حق جويند، آنها براي حق قيام مي‌كنند اما پاسخي به آنان داده نمي‌شود؛ سپس دوباره بپا مي‌خيزند و باز پاسخي به آنان داده نمي‌شود؛ چون چنين مي‌شود به پيكار و مبارزه خونين بر مي‌خيزند و اين بار به حق خود مي‌رسند. اينان پرچمي را كه بدست مي‌آورند جز به صاحبش ـ مهدي ـ نمي‌دهند. كشتگان اين قيام همگي شهيد هستند. اگر من زمان آنان را درك كنم خود را براي خدمتِ مهدي نگاه مي‌دارم آماده مي‌شوم».(3)

شکل گیری جبهه استضعاف و استکبار

خداوند متعال میفرماید:
«وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين‏؛ ما می ‏خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم.»(4)


این آیه شریفه در روایات زیادی بر ظهور حضرت حجت(عج) تطبیق داده شده است. به استضعاف کشیده شدن یک عده تا قبل از ظهور حضرت نشان از یک تقابل دارد. تقابل در میان عده ای که علیرغم موجودیت داشتن توسط افراد سلطه گر و ظالم در موضع ضعف نگاه داشته می شوند. امروز میتوان با افتخار گفت انقلاب اسلامی در موضعی قرار دارد که مستضعفین عالم در آن موضع قرار دارند.

تامین و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز برای حضرت(عج)

بدون شک سرباز مورد نیاز در هر حکومت می بایست در تراز همان حکومت باشد. حکومت حضرت ولی عصر(عج) نمونه بارز تحقق دینمداری در همه عرصه های زندگی از جمله سیاست و حکومت داری است. بدون شک کسی که دین را تنها در احکام شخصی و عبادی تجربه کرده است و دینداری او در موقعیت های اجتماعی و سیاسی محک نخورده است نمی تواند ادعای آمادگی برای سربازی حضرت را داشته باشد.

سکولار که اخیرا در مورد حوزه های علیمه به کار رفت به معنای جدایی دین از سیاست است. سکولار به این معنا در مورد حوزه علمیه قبل از انقلاب و حوزه های علمیه در حکومت های غیر دینی به معنای مطرح نبودن ورود دین در حوزه سیاست، اقتصاد، اجتماع و .... است. اما در مورد حوزه های علیمه بعد از انقلاب به معنای جواب نداشتن برای چنین مسائلی است. بنابراین حتی کسی که حوزه الآن را سکولار معرفی کرده است تفاوت زیادی میان طلبه تربیت شده انقلاب با طلبه غیر آن قائل است. طلبه در غیر حکومت دینی به طور کلی با مسئله حاکمیت دینی، علم دینی ، اقتصاد اسلامی و ... مواجه نیست و اصلا چنین مسئله ای ندارد. اما حوزه در حکومت دینی با این مسائل درگیر و مواجه است هرچند به گفته برخی برای آن جواب نداشته باشد که البته چنین گفته ای ناشی از بی اطلاعی است.

حکومت امام زمان(عج) نمونه بارز تحقق حداکثری دین در تمام عرصه های زندگی بشر و توفق و توفیق دینداران در اداره جامعه و .... می باشد. انقلاب اسلامی نمونه و آزمونی کوچک برای همه مدعیان دین و تشیع است تا دینداری خود را در حوزه های جدید و اجتماعی مورد سنجه قرار دهند تا بتوانند در تراز حکومت مهدوی ظاهر شوند.

آزمون و امتحانی کوچک که دو دسته در آن روسیاه و مفتضح شدند:

دسته اول منافق صفتانی که موقعیت پدید آمده توسط انقلاب در رهبری و اداره جامعه را فرصتی برای چپاول و سوء استفاده قرار دادند.
شیعیان ضعیفی که از دینداری خود و دیگران در بیشتر از حوزه شخصی و عبادی ناامید شدند و زبونانه به دین حداقلی راضی گشتند.

همه آنچه گفته شد به معنای انکار آسیب ها و مشکلات موجود نیست. بلکه به این معنا است که به جای انجام وظیفه خود در تداوم حرکت انقلاب و تحقق آرمانهای آن (که البته سخت است) راه آسان تر یعنی تردید در اصل آن را نپیماییم. نسل اول انقلاب به وظیفه خود در تاسیس آن عمل کرد؛ ما و شما چه کردیم؟!

 


پی نوشت ها:
1. خمینی، روح الله، صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، ج15، ص230.
2. انفال/ 42.
3.
ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم‏(360ق)، الغيبة للنعمانی، مصحح: غفارى، على اكبر، تهران، نشر صدوق، 1397ق، ص273.
4. قصص/ 5.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64015&p=1006602&viewfull=1#post10...