دليل تبعيض در حقوق مرد و زن چيست؟

پرسش:
مي دانيم كه در اسلام ، اگر جنگ بشود اين مردها هستند كه بايد بروند و كشته بشوند و زنها وظيفه اي براي جهاد ندارند؛ چرا در نگاه اسلام ، جان مردها كم ارزش تر از جان زنان است؟ از طرفی گفته ميشود زن با هر بار زايمان تمام گناهانش پاک می شود، گويي که دوباره از مادر متولد شده است، كاري كه مرد اصلاً قادر به انجامش نبوده؛ و اين يعني اجباراً مرد در آخرت جايگاه پايين تري خواهد داشت.
از طرف دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: "بيشترين خير در وجود زنان است"؛ چرا خداوند بايد در وجود يك گروه از انسانها(زن ها) خير بيشتر قرار بدهد و در وجود گروه ديگري خیر. دليل چنين تبعيضي چيست؟

 

 


پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول: در مورد جهاد
الف) جهاد به معنای بی ارزش بودن جان مرد نیست، خداوند هرگز راضی به ریخته شدن خون مجاهدین نیست، این خون هایی که در جهاد علیه باطل ریخته میشود در نگاه خداوند خیلی ارزش دارد و قطعا در خصوص آنها بازخواست خواهد کرد.
اما وقتی دشمن به جنگ با اسلام آمده باید چه کرد؟ یا باید تسلیم شد که منطقی نیست، یا اینکه جهاد بر زنان هم واجب باشد که منطقی نیست، زن در حکم ناموس است و اصلا گاهی جهاد برای حفظ این ناموس است، کسی ناموسش را سپر خود قرار نمی دهد! بنابراین جهاد در برابر دشمن یک کار مردانه است، نه اینکه جان زن با ارزشتر از جان مرد باشد.

ب)علاوه بر اینکه هیچ کدام از احکام حقوقی و وظائف شرعی مطلقا ملاک ارزش گذاری انسان ها نیست، همان طور که دو برابر بودن دیه یک مرد معمولی نسبت به دیه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به منزله برتری بر ایشان نیست، جهاد امام حسین(سلام الله علیه) در کربلا و در خیمه ماندن همسران مجاهدین به منزله برتری آنها بر امام(سلام الله علیه) نیست. اینها احکام حقوقی هستند که متناسب با شرایط جسمی و روانی انسان ها تعریف شده است، و مطلقا نمی تواند ملاک ارزش گذاری قرار گیرد.

ج)چه جهاد نظامی برای مردان، و چه شوهر داری که جهاد زنان است همه موقتی بوده و مصادیق جهاد اصغر است، یعنی در زمان صلح جهادی برای آقایان وجود ندارد، همان طور که در زمان مجردی جهادی برای خانم ها محقق نیست، آنچه که همیشگی بوده و اصالت دارد و جهاد اکبر حساب می شود، جهاد با نفس است، اینکه انسان با خصوصیات منفی، و رذائل اخلاقی خودش مبارزه کند، این اصالت دارد.
چه زن و مرد مهمترین جهادشان این است که با خودشان مبارزه کنند.

نکته دوم: در مورد پاک شدن به خاطر بارداری و زایمان
الف) درست است که طبق برخی روایات به خاطر سختی های دوران بارداری و درد زایمان، همه گناهان مادر پاک می شود، اما پاک شدن از گناهان راه های آسان تری هم دارد تا لازم نباشد مرد به نداشتن چنین دردهایی غبطه بخورد.
روشن است که بخشش گناهان با درد زایمان در جایی است که شخص توبه نکرده باشد، وگرنه با توبه که دیگر ظلم است اگر درد کسی به عنوان کفاره گناهانش تلقی شود،

بنابراین چه مرد و چه زن همین که از گناهان گذشته شان پشیمان شوند پاک می شوند، همان طور که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
«مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَيْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ‏ أَنْ‏ يَسْتَغْفِرَ»؛ هیچ بنده ای نیست که گناهی کند، پس از آن پشیمان شود مگر آنکه خداوند او را می بخشد قبل از آنکه به زبان استغفار کند.(1)
پس این بخشش به صورت راحت تر پیش پای زن و مرد وجود دارد.

ب)علاوه بر اینکه چنین بخششی مختص زایمان نیست، بلکه اعمال دیگری هم هستند که انسان را چون روزی که از مادر متولد شده پاک می کنند که عمدتا مردها برای انجام آنها چه به لحاظ مالی، و چه لحاظ توانایی بدنی تواناتر هستند، به عنوان نمونه:
«مَنِ اغْتَسَلَ بِمَاءِ الْفُرَاتِ وَ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّه‏»؛ هر کسی با آب فرات غسل کرده و حسین(سلام الله علیه) را زیارت کند مانند روزی خواهد بود که از مادر متولد شد.(2)

مانند آن را امام رضا(علیه السلام) در مورد زیارت خودشان فرمودند:
«أَلَا فَمَنْ زَارَنِي وَ هُوَ عَلَى غُسْلٍ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّه‏»؛ آگاه باشید هرکسی با غسل مرا زیارت کند از گناهانش خارج خواهد شد، مانند روزی که از مادر زاده شد.(3)

همچنین امیرالمومنین(علیه السلام) در مورد رفع حوائج بیماران می فرمایند:
«مَنْ سَعَى لِمَرِيضٍ فِي حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ يَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّه‏»؛ کسی که در راه رفع حوائج بیمار تلاش کند چه آن را براآورده سازد چه برآورده نسازد از گناهانش خارج می شود مانند روزی که مادر او را زاده.(4)

بنابراین پاداش سختی های بارداری و زایمان چیزی نیست که دست مردان از آن کوتاه باشد.

نکته سوم: روایت اکثر الخیر فی النساء
در مورد این روایت هم باید به چند نکته توجه بفرمایید:
الف) عمده اشکال دربرداشت های این چنینی از روایات، جزئی نگری است، برای فهم منظور دین باید همه چیز را باهم و در کنار هم دید، اگر در روایات بیشترین خیر در زن معرفی شده است: «أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي النِّسَاء»(من لایحضره الفقیه، ج3، ص85)، از آن طرف تمام آن شر دانسته شده است: «الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا»(5)

بنابراین کسانی که زن را خیر محض یا شر محض دانسته اند، فقط یک طرف را دیده اند، در حالی که جمع روایات یعنی زن از یک جهت می تواند خیر باشد و از یک جهت می تواند شر باشد، از آن جهت که مایه ی بقای نسل و تربیت نسل آینده است، خیر است، امااز آن جهت که میل مرد به زن می تواند بزرگترین جنایات تاریخ را رقم بزند این زن می تواند منشأ شر شود.
بنابراین زن هم می تواند خیر باشد، و هم شر؛ هر کسی به یک طرف اعتراض می کند چون طرف دیگر را ندیده است!

نکته چهارم: نسبی بودن تفاوت ها
آنچه در خصوص تفاوت های زن و مرد گفته میشود نسبی است، یعنی همانطور که غالب بودن احساسات در خانم ها اگرچه عمومی است اما گاهی مردی پیدا می شود که از برخی خانم ها احساساتی تر است؛ یا خانمی پیدا می شود که به لحاظ کنترل احساسات و مدیریت منطقی و یا قدرت جسمانی از برخی آقایان قوی تر است؛ همچنین خیر بودن زن هم در گرو عملکرد خود اوست، این طور نیست که جنس زن خیرتر از مرد باشد، بلکه خیر بودن او بدین معناست که زن این ظرفیت را دارد که مایه خیر شود، و البته هم مایه شر!!

بنابراین نباید گمان شود ذات زن از مرد خیرش بیشتر است و در صورت تساوی رتبه، درجه اش بالاتر از مرد قرار می گیرد!
گاهی زنی تحت تاثیر فرهنگ غلط اصلا ازدواج نمی کند، یا بدتر مانند آن چه که در غرب به جان انسانیت افتاده به سمت همجنس بازی کشیده می شوند! اینها هرگز مصداق خیر نیست! بلکه شر است.

نکته پنجم: تفاوت ها بی عدالتی نیستند
فارغ از نکاتی که عرض شد حتی بر فرض راهوارتر بودن مسیر کمال برای یک جنس، این بی عدالتی نیست، بی عدالتی در جایی است که اعطاء به یک طرف موجب ظلم در حق طرف دیگر شود، مثلا در صف نانوایی اگر نوبت یک آشنا یا فامیل به ناحق جلو بیفتد، طبیعتا این موجب عقب افتادن نوبت سایرین میشود و ظلم است، اما اگر یک دو فقیر به درب خانه ی شما بیایند و به یکی 5 هزار تومان و به دیگری 10 هزار تومان بدهید بی عدالتی نکرده اید، چون از حق نفر اول چیزی کم نکرده اید.

بنابراین حتی اگر رشد و کمال یکی از دو جنس آسان تر باشد(که نیست) باز هم این بی عدالتی نخواهد بود، چون با این اعطاء، طرف دیگر آسیبی نمی بیند.

نکته ششم: پرهیز از جزئی نگری در نظام حقوقی
الف) برای قضاوت در خصوص یک نظام حقوقی باید نگاه مجموعی داشته و از جزئی نگری پرهیز نمود. اتفاقا این که معترضان به نظام حقوقی اسلام گاهی به حقوق مرد و گاهی به حقوق زن اعتراض دارند، نشان از عدالت دارد، اگر یک طرف راضی می بودند آن موقع باید به عادلانه بودن آن شک کرد.
عمده اشکالات در حقوق زن این است که ما گاهی فقط حقوق جنس مخالف را می بینم و این در قضاوت عادلانه رهزنی خواهد کرد.

اگر کسی مواردی که به نفع زن است را می بیند، باید مواردی که به نفع مرد است را هم ببیند، مثلا اینکه در روایت آمده: « أفضَلُ دينارٍ يُنفِقُهُ الرَّجُلُ ، دينارٌ يُنفِقُهُ عَلى عِيالِهِ»؛ ارزشمندترین پولی که مرد خرج می کند، پولی است که خرج خانواده اش می کند(6) خب عموم خانم ها از چنین ثواب عظیمی بی بهره هستند.
بنابراین باید نگاه بی طرفانه و جامع نگرانه داشت.

ب) علاوه بر اینکه نظام حقوقی اسلام بدون انگیزه ارزش گذاری انسان ها، و صرفا به خاطر تناسب آن ناظر با ساختار جسمی و روانی آنها صادر شده است، کارهای مردانه را به مرد، و کارهای زنانه را به زن سپرده است، نمیشد جهاد با دشمن را به زن بسپارد وزایمان را به مرد! اینها متناسب با خصوصیات فیزیولوژیک و روان زن و مرد است.

ج) از دیدگاه اسلام اشرفیت انسان به روح اوست، و این روح هم جنسیت بردار نیست، از آن طرف آنچه که مایه تعالی و کمال روحی انسان می شود و انسان را در نگاه خداوند ارزشمندتر می کند در یک کلمه تقواست:
«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏»؛ به درستی که گرامی ترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست.(7)

پس مجالی برای طرح این مباحث حقوقی به عنوان ملاک برتری نخواهد بود.


پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص427.
2. ابن قولويه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف، چاپ اول، 1356ش، ص184.
3. صدوق، محمد بن علی بابویه، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق، ج2، ص260.
4. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، نشر جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1413ق، ج4، ص16.
5. شریف رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح)، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، حکمت 238، ص510
6. متقی هندی، کنزالعمال، موسسه الرساله، بیروت، چاپ پنجم، 1401ق، ج6، ص395.
7. حجرات:13/49
http://www.askdin.com/showthread.php?t=59117&p=1002775&viewfull=1#post10...