پرسش: دو نقد بر تقریر علامه طباطبایی از برهان صدیقین دارم. آیا این نقدها صحیح است.
نقد اول : در مقدمه سوم میان واقع نفس الامری( واقعیت به معنی اعم) و واقع عینی( واقعیت به معنی اخص) خلط شده است.
نقد دوم: بر فرض ضرورت ازلی واقعیت عالم ثابت شد. این ضرورت برای کل عالم هستی می باشد نه موجودی خاص که بخواهیم بگوییم آن واجب الوجود است.

 
 

پاسخ:
تقریری که علامه طباطبایی از برهان صدیقین برای اثبات وجود خدا اقامه کرده است، استدلالی است که اگر بتواند از اشکالات وارد شده برهد، خلاصه ترین و کم مقدمه(یا به عبارتی بی مقدمه ترین) استدلال فلسفی در این زمینه است.
این استدلال را میتوان بدین صورت اقامه کرد:
م1. انکار اصل واقعیت، مستلزم اثبات آن است.
م2. هرچه انکارش مستلزم اثبات آن باشد، عدم در او راه ندارد.
م3. هرچه عدم در او راه نداشته باشد، واجب بالذات است.
پس، اصل واقعیت، واجب بالذات است.(1)

در این استدلال:
مقدمه اول نظری است و نیاز به اثبات دارد.
مقدمه دوم، یک امر بدیهی است.
مقدمه سوم، تعریف و فرض ما است و نیازی به اثبات ندارد.

اما اثبات مقدمه اول:
م1. اگر کسی اصل و اقعیت را انکار کند، آنگاه بدین حقیقت میرسد که واقعیت وجود ندارد، واقعا.
م2. این حقیقت که واقعیتی وجود ندارد واقعا، خودش پذیرش نوعی واقعیت است.پس
م3. اگر کسی اصل واقعیت را انکار کند، نوعی از واقعیت را پذیرفته است.
بنابراین
انکار اصل واقعیت، مستلزم اثبات آن است.(2)

به عبارت دیگر واقع، مشترک لفظی است. چرا که گاهی اوقات، واقعیت به امور ثابت و موجود اطلاق میشود. گاهی نیز بر اعم از موجود و معدوم.

چنانکه وقتی گفته میشود "شریک الباری معدوم است واقعا و این قضیه واقعا مطابق با واقع است" مراد از واقع در این قضیه، امر وجودی و ثبوتی نیست بلکه واقع این قضیه، همان عدم و نبودن شریک الباری است،نه ثبوت و واقعیتی وجودی.
به همین جهت است که استاد جوادی آملی، استدلال علامه را در تحریر تمهید القواعد به صورتی دیگر تقریر میکند تا از این اشکالات برهد.(3)

اشکال دیگری که در کلام علامه وارد شده ان است که مراد از مقدمه نخست چیست. در مقدمه نخست، علامه از این استفاده میکند که انکار اصل واقعیت، امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر، میتوان این مقدمه و قضیه را بدین صورت نیز بیان کرد:
اصل واقعیت، امری ضروری است. در نهایت نیز نتیجه میگیرد که موجودی ضروری در عالم هست(واجب الوجود بالذات)

حال سوالی که پیش می آید آن است، مراد از امر ضروری در مقدمه اول چیست؟ آیا ضروری در مقدمه اول، ضرورت ناظر به جمله است یا ضرورت ناظر به شیء به بیان دیگر، آیا ایشان میخواهد بفرماید ضرورتا واقعتی در عالم هست. یا میخواهد بیان کند که واقعیت ضروری در عالم هست.

اگر احتمال نخست، مراد علامه باشد، اشکالش این است که این مصادره به مطلوب است. چرا که با این استدلال، ما میخواهیم موجود ضروری بالذات را اثبات کنیم و نباید وجود آنرا در مقدمات فرض بگیریم.

اگر احتمال دوم مراد ایشان باشد، اشکالش عدم ارتباط بین مقدمه و نتیجه است. بدین بیان که:
در این استدلال، علامه طباطبایی از ضرورت داشتن وجود واقعیت، میخواهد به وجود واقعیتی ضروری برسد.
به بیان دیگر، از "ضرورت ناظر به جمله"، قصد دارد "ضرورت ناظر به شیء" را به دست بیاورد و این مغالطه است.

به نظر علامه، واقعیت وجود و اصل هستی قابل نقض و عدم بردار نیست. اصل هستی و حقیقت هستی نیز به نظر ایشان، چون عدم بردار نیست پس واجب الوجود بالذات است. بنابراین، اصل هستی همان واجب الوجود است و چون حقیقت هستی موجود است و معدوم نمیشود، پس واجب الوجود نیز موجود است.
در این نگاه، واجب الوجود، عبارت است از همان حقیقت هستی که به صورت "کلی سعی" در سراسر عالم ساری وجاری است.
حضور کلی سعی در بین موجودات، همانند حضور کلی مفهومی در ماهیت مصادیق آن کلی است. در این تقریر، خداوند متعال نه تنها علت هستی است بلکه حقیقت هستی است که به صورت وجودی نه مفهومی در تمامی عالم سریان وجریان دارد.
بنابراین حقیقت هستی، چیزی است که عدم بردار نیست وگرنه هرچه در عالم میبینیم و بدان دستیابی داریم، قابلیت عدم دارند جز واجب الوجود بالذات.

در نتیجه
اولا: آنچه در مقدمه این برهان مدنظر بوده، حقیقت هستی.
ثانیا: آنچه در نتیجه بدان میرسیم، واجب الوجود بالذات است.
ثالثا: حقیقت هستی همان واجب الوجود بالذات است.
رابعا: حقیقت هستی در سراسر عالم ساری و جاری است. پس ما به وحدت وجود میرسیم.

اما در مورد نقدهایی که در سوال مطرح شد به صورت خلاصه میتوان گفت که نقد اول وارد است و نقد دوم وارد نیست با توضیحی که گذشت.

پی نوشتها:
1. صدرالدین محمد شیرازی، الاسفار الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1981م، ج6، ص14-15، تعلیقه 3
2. حسن معلمی، حکمت متعالیه، قم، نشر هاجر، 1388، ص240-241
3. عبدالله جوادی آملی، تحریر تمهید القواعد، تنظیم حمید پارسانیا، نشر اسراء، 1390، ص146-148

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63730&p=1003221&viewfull=1#post10...