چرا انسان همواره به یاد خدا نیست؟

سؤال:
چرا انسان همواره به یاد خدا نیست؟


پاسخ:
دل انسان به هر سو که باشد یاد همان در دل قرار خواهد گرفت.
این که چرا یاد خدا در دل ما دوام ندارد به دلیل قرار داشتن ما در عالمی است که واجد بیشترین کثرت و در نتیجه، بیشترین اشتغال‌زایی است. این در حالی است که موجودات عوالم بالاتر گرفتار چنین کثرتی نیستند و لذا دوام ذکرشان بیشتر از ما انسانهاست.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «مثل منافق مثل گوسفند لوچى است كه در بين دو گوسفند قرار گرفته باشد، يك بار چشم لوچش اين را مى‏بيند و به دنبالش مى‏رود، بار ديگر چشمش به آن ديگرى مى‏افتد و دنبال آن را مى‏گيرد و هيچ وقت نمى‏فهمد كه دنبال كداميك مى‏رود».[1]
و این که چرا ما – انسان- از میان این همه خلائق باید به این بلیه مبتلا شویم؛ به دلیل آن که قرار است تاج آفرینش گردیم؛ پس باید امتحان سختتری را پشت سر بگذاریم؛
و امتحان سختتر, سوالات سختتر می خواهد و این عالم –عالم ماده با کثرتی که بر آن حاکم است- ماده خام این امتحان سخت را فراهم کرده است.
ذکر و یاد خدا از قلب و درون و باطن بر می‌خیزد و برای رسیدن به "اذکروا الله ذکرا کثیرا"[2] از همین باطن باید شروع کرد. و خوشبختانه خداوند تکنیک های دوام یاد خودش را به روشنی در دین تعبیه کرده است؛
از جمله این تکنیک‌ها، اعتنای به نیت و تمرین خالص‌سازیِ نیت از اغیار است چرا که خداوند در وصف منافقین می‌فرماید اینان عباداتشان را ریائی انجام می‌دهند و یاد نمی‌کنند خدا را مگر قلیلی: «يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلا»[3]
گفتنی است تمرکز بر روی نیت, دارای گستره و عرض وسیعی است؛ چرا که سفارشات شریعت نسبت به سالم‌سازی نیت حتی شامل امور مباح نیز می‌گردد – برای امور مباحی مانند خوردن و خوابیدن نیز نیت خدایی شود- ؛ چرا که «انما الاعمال بالنیات»[4]
تکنیک دیگر، دستور شریعت به آغازیدن هر کار با نام خدا است.
در زیر به برخی تأکیدات شریعت بر این امر – شروع هر کار با بسم‌الله- می‌پردازیم:
- بِسمِ اللّهِ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ و عَونٌ لِكُلِّ دَواءٍ[5]
ترجمه: بسم اللّه‏، شفاى هر دردى و یارى كننده هر دارویى است.
و از جمله دردها, درد غفلت است.
- لا تَدَعْ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ و إن كانَ بَعدَهُ شِعرٌ؛[6]
بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم را رها مكن حتى اگر بعدش شعر باشد –مراد اشعار غیر حِکمی است-.
- رُبَّما تَرَكَ بَعضُ شیعَتِنا فِى افْتِتاحِ أَمرِهِ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ فَـیَمْـتَحِنَهُ اللّهُ بِمَكْروهٍ لِیُـنَـبِّهَهُ عَلى شُكرِ اللّهِ وَ الثَّناءَ عَلَیهِ و یَمحَقُ وَ صَمةَ تَقصیرِهِ عِندَ تَركِهِ قَولَ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ؛[7]
ترجمه: بسا كه یكى از شیعیان ما در آغاز كارى، بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم نمى‏گوید و به همین خاطر، خداوند، او را گرفتار چیزى ناخوشایند مى‏سازد تا به شكر و ثناى الهى متوجّه گردد و كوتاهى‏اش را در گفتن بسم اللّه‏، جبران كند.
- قولوا عِندَ افتِتاحِ كُلِّ أَمرٍ صَغیرٍ أو عَظیمٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ؛ أَىْ أَستَعینُ عَلى هذَا الأَمرِ بِاللّه‏ِ الَّذى لا یَحِقُّ العِبادَةُ لِغَیرِهِ، المُغیثِ إذَ ا استُغیثَ، المُجیبِ إذا دُعىَ، الرَّحمنِ الَّذى یَرحَمُ بِبَسطِ الرِّزقِ عَلَینا، الرَّحیمِ بِنا فى أدیانِنا و دُنیانا و آخِرَتِنا، خَفَّفَ عَلَینَا الدِّینَ و جَعَلَهُ سَهلاً خَفیفا، و هُوَ یَرحَمُنا بِتَمییزِنا مِن أعدائِهِ؛[8]
هنگام آغاز هر كار كوچك و بزرگى بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم بگویید. یعنى براى این كار، از خدا مدد مى‏جویم. خدایى كه جز او كسى سزاوار پرستش نیست. پناهگاه پناهجو و فریادرس فریاد خواه است. خداوند بخشنده‏اى كه با گسترش روزى بر ما رحم مى‏كند، مهربان به ما، در آیین و دنیا و آخرتمان. دین را بر ما آسان و سبك و سهل گرفت. و به ما رحم مى‏كند با جدا كردن از دشمنانش.
- عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ: ... وَ الجَهرُ بـِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ»[9]؛
نشانه‏هاى مؤمن پنج چیز است: ... و بلند گفتن بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم.
و خلاصه تمرین بر این رسم بسان تکنیکی برای تقویت استمرار یاد خداست؛ زیرا هر انسان تقریبا در هر زمان خالی از انجام عملی خاص نیست؛ با استمرار بر شروع هر عمل با «بسم‌الله»، هم از برکات این آغازیدن بهره‌مند می‌گردد و هم یاد خدا به صورت مستمر و همیشگی در جان و دلش خواهد نشست.

خلاصه:
کثرت خودمشغولی‌ها در عالم دنیا یکی از عوامل فراموشی و غفلت از یاد خداست که می‌توان این بیماری را با حداقل دو تکنیکِ «سالم‌سازی و خالص‌سازی نیت اعمال - اعم از واجبات و مستحبات و مباحات- » و «آغازیدن هر کار با نام خدا» درمان کرد.


منابع
[1]. درالمنثور، ج۲، ص ۲۳۶، به نقل از علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ ش، چ پنجم، ج۵، ص ۱۹۸.

[2]. احزاب: ۴۱.

[3]. نساء: ۱۴۲.

[4]. ابن حیون، نعمان، دعائم الاسلام، تصحیح فیضی، آصف، قم: موسسه آل‌البیت، ۱۳۸۵ ش، چ دوم، ج۱، ص ۴.

[5]. حلوانی، حسین، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، تصحیح مدرسه امام مهدی، قم: مدرسه امام مهدی، ۱۴۰۸، چ اول، ص ۴۲.

[6]. کلینی، کافی، تصحیح دارالحدیث، قم: دارالحدیث، ۱۴۲۹، چ اول، ج۴،‌ ص ۷۷۲.

[7]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تصحیح جمعی محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳، چ دوم، ج۸۹، ص ۲۳۲.

[8]. ابن‌ بابویه، محمد بن علی، التوحید، تصحیح هاشم حسینی، قم: جامعه مدرسین، ۱۳۹۸ ق، چ اول، ص ۲۳۲.

[9]. مفید، محمد بن محمد، المزار، تصحیح محمد باقر ابطحی، قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳، چ اول، ص ۵۳.


http://www.askdin.com/showthread.php?t=63360&p=999280&viewfull=1#post999280