آیا در اسلام تناسخ اتفاقی پذیرفتنی است؟


پرسش:
فرد با تجربه نزدیک به مرگ دید که به او گفته شد ابن نوزاد قبلا زندگی خوبی نداشته به زودی فرزند تو می شود از او به خوبی مراقبت کن. آیا این موضوع همان تناسخ است؟ و آیا در اسلام تناسخ اتفاقی پذیرفتنی است؟

پاسخ:
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

1. این پرسش به تعبیر دقیق از این قرار است که آیا بعد از مرگ، روح آدمی به جهانی دیگر (نخست برزخ و سپس معاد و قیامت فراگیر) وارد می شود یا این که دچار تناسخ می شود و مجددا در همین دنیا در جسم دیگر متولد می شود تا به سزای اعمال خوب و بدش برسد؟

2. این پرسش از قدیم در میان متفکران مطرح بوده است.

کسانی که قائل به تناسخ در دنیا بودند، بر این باورند که روح آدمی اگر به پلیدی آلوده باشد، آنقدر گرفتار تناسخ و حلول در اجسام دنیوی می شود تا از آن رهایی یابد و به جهان دیگر منتقل شود.

اما کسانی که به تناسخ در دنیا معتقد نیستند، بر این باورند که روح آدمی بعد از مرگ مستقیما به سرای دیگر رفته و مدتی در برزخ زندگی می کند تا زمان قیامت فرا برسد و هر کسی متناسب با اعمالش سزا بییند.

3. متفکران مسلمان مستند به آیات و روایات و دلایل عقلی، بر این باورند که بعد از مرگ، روح آدمی گرفتار تناسخ در دنیا نمی شود و مستقیما به سرای دیگر منتقل می شود.

در این راستا، برخی از آنها معتقدند که اساسا تناسخ محال است و هیچ گاه محقق نمی شود؛

و برخی هم معتقدند که تناسخ محال نیست اما خداوند چنین اراده کرده است که تناسخ در دنیا جز در موارد محدود رخ ندهد.

4. در هر دو صورت، تمامی متفکران مسلمان وقوع تناسخی که جایگزین معاد و برزخ شود را انکار می کنند. این مطلب در آیات قرآنی و متون دینی مکررا بیان شده است.

مثلا به این آیات بنگرید: «قُلْ لِلَّذينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى‏ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ»(1) ؛ به آنها كه كافر شدند بگو: «(از پيروزى موقت خود در جنگ اُحُد، شاد نباشيد!) بزودى مغلوب خواهيد شد؛ (و سپس در رستاخيز) به سوى جهنم، محشور خواهيد شد. و چه بد جايگاهى است.

«وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ»(2)؛ و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است؛ و براى پرهيزگاران آماده شده است.

در این آیات تصریح شده است که روح آدمی بعد از مرگ به سرای دیگر منتقل می شود و به تناسخ در دنیا گرفتار نمی شود. بنابراین، تناسخی که جایگزین معاد شود، باطل و غیرقابل قبول است.

5. با این حال، گاهی تناسخ در این دنیا رخ داده است. این تناسخی که در دنیا رخ داده است، جایگزین معاد نیست. ماجرای زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی ع(3) و یا زنده شدن عُزیر بعد از مرگ(4)، نمونه ای از تناسخ در دنیا است. در واقع، در این دو مورد، خداوند وقوع تناسخ را مُجاز کرده است اما دلیلی بر این نداریم که هر انسانی بعد از مرگ، مجددا به زندگی دنیوی و بدن دیگری ملحق می شود بلکه متون دینی خلاف آن را اثبات می کنند(5) یعنی نشان می دهند که بعد از مرگ انسان ها به سرای دیگر کوچ می کنند(6).

بنابراین، آن گروه از متفکرانی که تناسخ را محال نمی دانند و زنده کردن مردگان در این دنیا را مصداقی از تناسخ می دانند، بر این باورند که تناسخ به صورت امری که جایگزین معاد بشود رخ نمی دهد و جز در موارد محدودی، آنهم برای تقویت ایمان نبی و یا اثبات حقانیت نبی برای مردم رخ نداده است.

6. بنابراین، فرض مورد نظر در پرسش، مصداق تناسخ و بازگشت مجدد روح به بدن دنیوی است که یا محال است و یا حداقل دلیلی برای وقوعش نداریم بلکه سنت و عادت الهی گواهند بر این که چنین امری جز در موارد خاص توسط انبیا محقق نشده است.(7)

پی نوشت ها:
1. آل عمران: 12
2. آل عمران: 133
3. در آیه 49 سوره مبارکه آل عمران آمده است: و(او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل(قرار داده، كه به آنها مى‏گويد:) من نشانه‏اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ام؛ من از گِل، چيزى به شكل پرنده مى‏سازم؛ سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏گردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص‏[ پيسى‏] را بهبودى مى‏بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏كنم؛ و از آنچه مى‏خوريد، و در خانه‏هاى خود ذخيره مى‏كنيد، به شما خبر مى‏دهم؛ مسلماً در اينها، نشانه‏اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد.
4. در آیه 259 سوره مبارکه بقره آمده است: يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى(ويران شده) عبور كرد، در حالى كه ديوارهاى آن، به روى سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاى اهل آن، در هر سو پراكنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مى‏كند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يكصد سال ميراند؛ سپس زنده كرد؛ و به او گفت: «چقدر درنگ كردى؟» گفت: «يك روز؛ يا بخشى از يك روز.» فرمود: «نه، بلكه يكصد سال درنگ كردى! نگاه كن به غذا و نوشيدنى خود(كه همراه داشتى، با گذشت سالها) هيچ گونه تغيير نيافته است! (خدايى كه يك چنين مواد فاسدشدنى را در طول اين مدت، حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولى به الاغ خود نگاه كن(كه چگونه از هم متلاشى شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمينان خاطر توست، و هم) براى اينكه تو را نشانه‏اى براى مردم(در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوانها(ى مركب سوارى خود نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مى‏دهيم، و گوشت بر آن مى‏پوشانيم!» هنگامى كه(اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: «مى‏دانم خدا بر هر كارى توانا است».
5. در آیات 99 و 100 سوره مبارکه مومنون آمده است: (آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مى‏دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مى‏گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد. شايد در آنچه ترك كردم(و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مى‏گويند:) چنين نيست. اين سخنى است كه او به زبان مى‏گويد(و اگر بازگردد، كارش همچون گذشته است). و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
6. فیاضی، غلامرضا، علم النفس فلسفی، انتشارات موسسه امام خمینی،صص431-447.
7. لازم به ذکر است که برخی از فلاسفه مسلمان از تناسخ ملکوتی سخن گفته اند که غیر از تناسخ مذکور در متن است.
توضیح بیشتر این که صدرالمتالهین از دو نوع تناسخ سخن می گوید: تناسخ مُلکی و تناسخ ملکوتی. تناسخ مُلکی: انتقال روح از یک بدن مادی به بدن مادی دیگر. در این صورت، نفس با انتقال به بدن جدید، حیاتی تازه می یابد و در سایه آن می تواند به سوی کمال یا نقص گام بردارد. تناسخ ملکوتی: انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی مناسب با اوصاف و ملکات اخلاقی و ظهور آن در آخرت است؛ یا به تعبیر دیگر: تمثل روح به شکل و شمایل مثالی خاص بدون انتقال به بدن مادی دیگر.
صدرالمتألهین تناسخ مُلکی را محال می داند اما تناسخ ملکوتی را ممکن و واقع شده می داند. وی بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک وجود، اتحاد عاقل و معقول و مبنای انسان‌شناسیِ خویش به تناسخ ملکوتی استدلال کرده است. وی با استناد به دلایل عقلی و آیات و روایات اثبات کرده است که باورها و اعمال اختیاری سبب تحول نفس و ایجاد صورت نوعیة جدیدی در انسان شده که انسان با همان صورت نوعیة مکتسبه از اعمال و ملکات نفسانی به عالم آخرت منتقل و با آن محشور می‌شود. از نظر ملاصدرا این نوع تحول باطنی، همان نظریة تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال مأخوذ از شرع است که همچنین مورد تأیید عقل و وحی و اهل کشف است. (برای مطالعه بیشتر: صدرالمتالهین، رساله سه اصل، بیجا، ص48.)
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63651&p=998895&viewfull=1#post998895