تقدس دادن به ضریح حرم ائمه (ع) که هنوز در محل خود نصب نشده اند



سؤال: استقبال و تقدس دادن به ضریح حرم ائمه (علیهم السلام) که هنوز در محل خود نصب نشده اند از نظر شرعی چه حکمی دارد؟ آیا چنین امری بدعت نیست؟

جواب:
از نظرشرعی نه تنها چنین امری بدعت و حرام نبوده؛ بلکه از آنجا که این اشیاء منتسب به امام معصوم (علیه السلام) است، دارای احترام بوده و تبرک به آنها نیز بدون مانع است.


توضیح:
بدیهی است که رعایت احترام نسبت به اشیای پیرامون قبور ائمه ی معصومین (علیهم السلام) به واسطه ی خصوصیت ذاتی اشیای مذکور نبوده و مصالح این اماکن مقدس با مصالح به کار رفته در سایر اماکن دیگر تفاوت ماهوی نداشته؛ لذا احترام و حرمت این اشیاء عارضی و بواسطه ی انتسابشان به امام معصوم (علیه السلام) است؛ چنانکه در فقره ای از زیارت امام حسین (علیه السلام) آمده است: «أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طاهِرٌ مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ، طَهُرْتَ‏ وَ طَهُرَتْ‏ بِكَ الْبِلادُ، وَ طَهُرَتْ‏ أَرْضٌ أَنْتَ بِها، وَ طَهُرَ حَرَمُكَ»؛ «گواهى مى‏ دهم كه تو پاك و طاهرى و از پاك و طاهر متولّد شدى، بلاد و شهرها به تو پاكيزه گشت، و نيز حرم و زمينى كه تو در آن قرار دارى».(1)
روشن است که ضریح و بقعه ی ائمه ی معصومین (علیهم السلام) به واسطه ی انتساب به امام دارای حرمتی خاص بوده؛ ‌همچنانکه شکی در جواز تبرک جستن بدانها نیست؛ اما آنچه مورد سوال است حرمت و تقدس یافتن اشیایی است که در آن اماکن مقدس استقرار نیافته، همچون پرده ی کعبه که بافته شده و هنوز بر روی کعبه انداخته نشده و یا ضریحی که ساخته شده و هنوز بر قبر امام (علیه السلام) نصب نشده است. آیا می توان به این اشیاء نیز تبرک جست؟
پاسخ این سوال مثبت است؛ زیرا این اشیاء به آن جایگاههای مقدس انتساب داشته و قوام این انتساب نیز درگرو تقرب مکانی خاص نیست؛ لذا در مثال پرده کعبه، این پرده از زمان بافته شدن منتسب به خانه ی خدا بوده و اینچنین نیست که جواز و مطلوبیت تبرک جستن به آن پس از انداخته شدن بر بیت الله بوده باشد؛ لذا این پرده پس از بافته شدن دارای حرمتی خاص بوده و عرف نیز این پرده را پرده ی کعبه و نه جای دیگری می داند.
قرآن کریم بیانگر آن است که قربانی هایی که از ابتدای حرکت حاجی به نیّت حج به همراه حج گزار بوده، دارای حرمت و احکام خاصی است؛ هر چند که این قربانی هنوز به قربانگاه خود نرسیده است؛ چنانکه می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لا الْهَدْيَ وَ لا الْقَلائِدَ وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً ...»؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، حرمت شعاير خدا، و ماه حرام، و قربانى بى‏نشان، و قرباني هاى گردن‏بنددار، و راهيان بيت الحرام را كه فضل و خشنودى پروردگار خود را مى‏ طلبند، نگه داريد.
(2)
در این آیه دستور داده شده که قربانيانى را كه براى حج مى ‏آورند، اعم از اينكه بى ‏نشان باشند: «هدى»،(3) و يا نشان داشته باشند: «قلائد»،(4) حلال نشمريد و بگذاريد كه به قربانگاه برسند و در آنجا قربانى شوند، در حالی که این حیوانات در مسیر بوده و هنوز به جایگاه خاص نرسیده اند.
حرمت حیوان نشاندار برای ذبح در موسم حج بیانگر انتساب این حیوان به این فریضه ی الهی است؛‌ لذا این حیوانات به واسطه ی چنین انتسابی از سایر حیوانات همسان خویش متمایز گشته و حکمی خاص پیدا می کنند. همچنین است حال ضریح و دربی که ساخته شده و هنوز در جایگاه خویش نصب نشده است.
ممکن است در اینجا سؤال شود که آیا ساخت ضریح و تزئین قبور ائمه (علیهم السلام) آیا از مصادیق اسراف نیست؟ در پاسخ به این سؤال می گوئیم: بین اسراف و کثرت (زیاد مصرف نمودن) تفاوت است. به عنوان مثال اگر شخصی لیوانی را پر از آب نماید و نیمه ای از آن را تناول نماید و نیمه ی دیگر آنرا بدور ریزد از مصادیق اسراف است در حالی که اگر باغچه ای را با آب سیراب نماید از مصادیق اسراف نخواهد بود؛ لذا اسراف به معناي مصرف بيهوده يا مصرفی است که غرض عقلایی و یا شرعی در آن تصور نشود، در حاليکه هيچ يک از اين امور در تزئين مراقد ائمه (عليهم السلام) وجود ندارد؛ زیرا این امور از مصادیق تعظیم بزرگترین شخصیتهای الهی است که بعد از سالیان درازی تجدید می گردد. علاوه بر اینکه علمای دین که خود بیش از سایر مردم با آموزه ای دینی آشنا بوده از داعیان بر این امر بوده و نمی توان تصور نمود که امری مخالف دین باشد و از مصادیق اسرف بوده باشد مورد امضای همه ی علمای شیعه بوده باشد؟

در اینجا نکته ای که می بایست مورد توجه قرار گیرد آن است که حفظ احترام اشیای منسوب به ائمه (علیهم السلام) به معنای انجام امور خرافی نیست؛ لذا مؤمنین می بایست از انجام اموری که موجب وهن و سستی مذهب است پرهیز نمایند.

پی نوشت:
1. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص235، دارالمرتضویة-نجف اشرف.
2. المائدة/5/2.
3. «هدی» به معناى آن حيوانى است كه آدمى از شهر خود با خود به طرف مكه مى‏ برد، تا قربانى كند، از قبيل گوسفند و گاو و شتر. (طباطبائی، المیزان، ترجمه، ج5، ص265).
4. «قلائد» جمع قلاده به معناى گردن بند است، و در اينجا به معناى هر چيزى است مانند نعل و مثل آن، كه به عنوان اعلام به قربانى، به گردن حيوان مى ‏اندازند و به اين وسيله اعلام مى ‏كنند- كه اين شتر يا گاو يا گوسفند قربانى راه خدا است، اگر احيانا گم شد، و كسى او را پيدا كرد، بايد به منا بفرستد تا از طرف صاحبش قربانى شود. (همان).

http://www.askdin.com/showthread.php?t=36701&p=994021&viewfull=1#post994021