من قبلا عاشق خدا بودم



سوال:
من قبلا عاشق خدا بودم و ارتباط صمیمی با او داشتم و از صمیم قلب برای آینده ام دعا می کردم اما بعد از آن مدت دچار گمراهی شدم چرا منی که به خدا اعتماد کردم و خودم را به دست او سپردم خدا گذاشت که من گمراه بشوم؟!!
اما اکنون تو اتفاقات کوچک از خودم میپرسم چه تضمینی هست خدایی که به من کمک نکرده و گذاشته من گمراه بشوم توی اتفاقات آینده بشود به او اعتماد کرد؟؟
چرا خدا جلوی اتفاقات بد زندگی من را نمی گیرد؟؟


جواب:
شما در ابتدای راه انتخاب های مسئولانه زندگی خودتان هستید و تازه پا در مسیر تکالیف شرعی گذاشته اید و مسیر طولانی در پیش رو دارید بنا بر این برای حرکت صحیح در آینده وقت زیادی دارید و باید به آینده زندگی خود(چه از لحاظ اجتماعی چه از لحاظ دینی) امیدوار باشید و لازمه این حرکت صحیح شناخت درست کارایی زندگی دنیا و تاثیر دعا و نقش خدا در زندگی انسان است.
گاهی ما تصور می کنیم که اگر دعا کردیم(حتی مخلصانه) که زندگی ما خوب و خوش و خرم اداره بشود و به کمال در زندگی خود برسیم و ... این دعا کفایت می کند که ما به خواسته های خود برسیم و اگر با این دعا امیدوار بودیم که زندگی ما تامین شود حتما باید این گونه شود و... در صورتی که این گونه نیست دعا نیاز به عمل دارد و دعا در کنار عمل ما انسان ها معنا پیدا می کند. امام علی (علیه السلام) می فرماید :«الدَّاعِي بِلَا عَمَلٍ كَالرَّامِي بِلَا وَتَرٍ » یعنی دعا کننده بی عمل مانند تیر اندازی است که کمانش زه ندارد.(1)
شناخت جایگاه عمل در زندگی ما و تاثیر علل و عوامل در زندگی مادی و معنوی ما بسیار تعیین کننده و مهم است و از اشتباهات ما می کاهد .

خدا انسان را به گونه ای آفریده است که با عمل های اختیاری خود زندگی خود را سامان می دهد و این اعمال انسان هستند که آینده انسان را می سازند و یا سامان می دهند و یا نا بسامان می کنند البته برخی از عوامل غیر اختیاری نیز در زندگی انسان اثر می گذارند که آنها از عوارض عالم مادی است که گریزی از آنها نیست و باید آنها پذیرفت مثلا محیط زندگی انسان و یا وراثت و یا بیماری های مادر زادی و یا خصوصیات ژنتیکی که در طول زندگی آشکار می شوند.

خدا به عنوان خالق و روزی دهنده و مربی ما در طول زندگی همیشه به ما نظر عنایت دارد و لحظه ای نیست که از ما غافل باشد اما اراده کرده است که انسان با این اختیار خود در زندگی عمل کرده و با تبعیت از احکام دینی و احکام عقلی زندگی خود را بسازد و امور بالقوه خود را به فعلیت برساند و این رفتار مختارانه مهمترین دستاورد زندگی دنیایی انسان است و اگر چه خدا دائم ناظر به اعمال انسان است و از خود انسان به او مهربان تر است و پناهگاه حقیقی انسان است اما نمی خواهد در اعمال اختیاری او وارد شده و آنها را تغییر دهد هر چند که می بیند که این فرد به گمراهی می رود ولی او را با اجبار از مسیری که انتخاب کرده است باز نمی دارد. چرا که این کار باعث بی ارزش شدن انسان می شود و حتی اگر به مسیر دیگری اجباراً هم کشیده شود(مسیر صلاح و رستگاری) ولی این حرکت مجبورانه او ارزشی نخواهد داشت.

پس خدا انسان را در مسیر انتخاب هایش آزاد می گذارد(تکویناً) و با رهنمود های دینی و عقلی به او مسیر صحیح را برای انتخاب هایش نشان می دهد تا با این کار به سعادت و کمال برسد.
در این مسیر، دعا یکی از اعمال اختیاری تعیین کننده و موثر است اما همه چیز نیست بلکه باید در کنار این دعا عمل صحیح نیز باشد. و الا اگر کسی به خدا امیدوار باشد و دائم دعا کند و ... اما مسیر غیر از آنچه که خواسته را انتخاب کند این دعا اثری نخواهد داشت مانند این که کسی با ماشین خود با اراده و اختیار به سمت دره و سقوط حرکت کند و دعا کند که خدایا مرا نجات بده!!

انسان باید با اراده و اختیار و تعقل و تفکر مسیر صحیح را انتخاب کند و بداند که خدا بر همه امور او ناظر و مسلط است و دائم دعا کند که در این انتخاب های خود به سعادت برسد و خدا هم بدون شک او را هدایت می کند . در روایات مفهومی به نام استخاره به مومنین معرفی شده است که برای کارهای خود استخاره کنند این استخاره، استخاره مصطلح و معمول بین ما نیست بلکه به معنای طلب خیر در کارهاست و این که انسان قبل از تصمیم به کاری از خدا بخواهد که خیر او را در آن قرار دهد.

در روایاتی امام صادق(علیه السلام) مؤمنان را پیش از مشورت با آگاهان به خیرجویی از پروردگار فرا می خواند و می فرماید:
«إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَمْراً فَلَا یَسْتَأْمِرْ أَحَداً حَتَّی یُشَاوِرَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِیهِ قُلْنَا وَ کَیْفَ یُشَاوِرُ قَالَ یَسْتَخِیرُ اللَّهَ فِیهِ أَوَّلًا ثُمَّ یُشَاوِرُ فِیهِ فَإِذَا بَدَأَ بِاللَّهِ أَجْرَی اللَّهُ الْخِیَرَةَ عَلَی لِسَانِ مَنْ أَحَبَّ مِنَ الْخَلْقِ»(2)

«چون یکی از شما در پی کاری برآمد، باید پیش از مشورت با مردم، با پروردگار بزرگ رایزنی کند. یکی از حاضران پرسید فدایت شوم رایزنی خداوند چیست؟ امام علیه السلام پاسخ داد: نخست ازخداوند طلب خیر می­کنی، آنگاه به مشورت با مردم می­پردازی. زیرا وقت کاری با خداوند آغاز شود. پروردگار خیر را بر زبان بندگانش جاری می­سازد.»

البته ممکن است انسان گاهی در کوتاه مدت به آنچه که می خواسته (از نظر کمال و هدایت) نرسد اما وعده خدا این است کسی که در راه خدا به او توکل کند خدا او را کفایت می کند و کسی که در راه بندگی خدا تقوای الهی را پیشه کند خدا راه های بسته را برویش باز می کند و هر کس که در این راه تلاش کند خدا راه را به او نشان دهد و آخر و عاقبت برای این اوست.
«وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا»(3)هر کس تقوای الهی پیشه کند خدا برای او گشایشی در کارهایش قرار می دهد و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد و بر هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرّر داشته است (و به هیچ تدبیری سر از تقدیرش نتوان پیچید).
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ(4)(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!
همچنین خدا برای کسانی که کناه کرده اند و به خود ظلم روا داشته اند راه برگشت گذاشته و آنها را امیدوار به ادامه مسیر نموده است:

«قُل یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلیَ أَنْفُسِهِم لاتَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنِیبُوا إِلی رَبِّکُم وَ أَسلِمُوا لَهُ مِن قَبلِ أن یَأتِیَکُم العَذابُ ثُمَّ لاتُنصَرُونَ» «بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده­اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می­آمرزد، به درستی که خداوند بخشنده مهربان است. و به درگاه پروردگارتان باز گردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید.» (5)

بنابراین از ادامه مسیر نا امید نباشید و خدا را ناظر بر اعمال و توانای بر امور خود بدانید و با اعمال صالح و نیکو زندگی خود را سامان دهید و از دعا به عنوان یک عمل صالح و ارتباط با خالق خود غفلت نورزید. که خدا بخشنده و مهربان است: واِلهُكُم اِلهٌ وحِدٌ لااِلهَ اِلاّهُوَ الرَّحمنُ الرَّحیم.(6)

شاید منظور شما از سوالتان این باشد که: چرا خدا به طریقی به ما نمی فهماند راه ما اشتباه است و نباید آن را برویم؟ و یا راهی نشان دهد که گذشته را اصلاح کنیم؟
جواب:
قرار نیست که خدا برای انسان ها موقع انتخاب هایشان ملکی نازل کند که این راه درست است و آن راه اشتباه است بلکه راه را به طرق مختلفی به انسان نمایانده است و با آن پیش زمینه علمی که برای انسان ایجاد کرده انسان را در مسیر انتخاب قرار می دهد یکی از راه ها عقل است خدا احکامی به عقل داده است که با آن احکام در جاهای مختلفی انسان راه را می یابد احکام کلی که مصادیق جزئی بسیاری را در بر می گیرد مانند این که ظلم بد است و عدل خوب است دزدی بد است حق دیگران را تضییع کردن بد است و... انسان با این احکام می تواند در مواقع بسیاری راه خود را پیدا کند و بیشتر این بیراهه رفتن انسان ها از ندانستن نیست از نخواستن است چه کسی هست که نداند که دزدی بد است قتل و غارت بد است ظلم بد است و عدل خوب است؟؟ ولی با این همه باز راهی بر خلاف دانسته های خود می روند این نشان می دهد که دانسته ها کم نیست بلکه چون انسان مختار است بر طبق میل خود راه بد را انتخاب می کند
و راه های دیگر برای دادن علم و معرفت به راه های خوب و بد مانند فطرت ؛ قرآن می فرماید : إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً(7) خدا به انسان راه را نشان داده ولی انتخاب گر انسان است یا راه راست را انتخاب می کند و یا راه غلط را.
و مهمترین راه آموزش راه های زندگی؛ دین و شریعت و وحی است که بر احکام عقلی تاکید کرده و مصادیق جزئی آن را نیز بیان کرده است.

پس خدا با روش های مختلف انتخاب مسیر درست را به ما یاد داده است ولی نباید انتظار داشته باشیم که خدا دست ما را هم بگیرد و به آن مسیر بکشاند(جبر)
خدا در دائره حجتی که بر انسان تمام کرده است انسان را آزمایش و تکلیف می کند و بر فرض اگر انسان جایی ندانسته و ناخواسته به راه غلطی رفت (اگر در ندانستنش مقصر نباشد) خدا به این راه اشتباهی این فرد رفته ترتیب اثر نمی دهد و او را کمک می کند که به مسیر برگردد.

نکته دیگر این که گاهی انسان خواسته و یا ناخواسته بر طبق امیال مسیری را اشتباه می رود خدا راه برگشت را برای او باز گذاشته ؛ "توبه" مسیر برگشت انسان ها به سوی خداست.

و نکته دیگر این که: گاهی انسان نگران این است که با این همه راهنمایی که از طرف خدا برای انسان هست و با همه تلاشی که می کند اگر به هدف نرسد چه؟؟ و یا این که این مسیر آنقدر سخت باشد که انسان به نتیجه نرسد و یا این که برسد و بعد منحرف شود و یا ... (هزاران دلهره دیگر) این دلهره نه تنها چیز بدی نیست بلکه بسیار پسندیده و موجب رشد انسان است چرا که باعث می شود که انسان در مسیر خود تلاش بیشتری کند و از دستاورد های خود بیشتر مراقبت کند و هیچ گاه به داشته های خود رضایت ندهد و برای همین می بینیم ائمه اطهار که در اوج بندگی بودند در دعاهای خود آنچنان زجه می زدند و ناله سر می دادند که اگر کسی آنها را نمی شناخت انگار می کردند که گناهکار ترین افراد دارد استغفار می کند(نعوذ بالله)

این احساس ترس در راه بندگی احساس مقدسی است که باید با حالت امید به دستگیری الهی و بخشش خدایی عجین شده و انسان را به پیش ببرد که به آن خوف و رجا می گویند.
اگر انسان در راه خدا تلاش کند خدا او را به نتیجه مطلوب می رساند: وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ(8)

پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، حکمت 330.
2- مجلسی، بحار الانوار، ج88، ص 252.
3- طلاق:12
4- قصص: 88
5- زمر: 53 و 54.
6- بقره: 163.
7- انسان :3.
8- عنکبوت: 69.


http://www.askdin.com/showthread.php?t=63245&p=995266&viewfull=1#post995266