آیا شهید مدرس مخالف مجهوریت بود؟


پرسش:
در کتاب تحولات سیاسی ایران در قرن معاصر از شهید مدرس اینگونه نقل شده است: «من با جمهوریت در ایران مخالفم ! ولی با سلطنت هر آدم لایقی در این مملکت موافقت می کنم، زیرا علاوه بر اینکه اصولا جمهوریت با طریقه جعفری مناسب نیست! ملت نیز هر روز گرفتار دسته بندی برای انتخابات رئیس جمهور نمی شوند!!!
نظر ایشان با توجه به این که در حال حاضر ایشان را موافق جمهوری می دانند، قابل تامل است!!!


پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
عکس العمل شهید مدرس در مخالفت با جمهوری یک رفتاری است که باید در قالب تاریخ دیده شود، اینطور نبوده که مدرس بین جمهوری اسلامی و حکومت سلطنتی حکومت سلطنتی را برگزیند! باید دید در زمان مدرس چه بحثی مطرح بوده و ایشان با چه حکومت­هایی روبرو بوده است، دو احتمالی که مرحوم مدرس با آنها روبرو بوده یکی سلطنت قاجار بوده، و دیگری جمهوری رضاخانی! بنابراین آنچه مدرس مخالفتش را با آن ابراز کرده است جمهوری رضا خانی بوده، نه جمهوری اسلامی! و علت مخالفت مدرس با جمهوری رضا خانی هم از آنجا بود که آنچه محقق میشد آش نخورده بود و دهان سوخته! شدت یافتن دیکتاتوری با سرپوش گذاشتن نام جمهوری بر روی آن.

بنابراین مطلقا نباید تصور کرد که اگر پیشنهاد جمهوری اسلامی با حاکمیت یک فقیه جامع الشرائط به مدرس پیشنهاد میشد ایشان باز هم با آن مخالفت می کردند. دغدغه مدرس دغدغه سیاسی و دینی بوده است.

نکته دوم:
باید توجه کرد جمهوری اسلامی یکی ناظر به ساختار است ودیگری ناظر به محتوا، لذا با هم تعارضی نخواهند داشت، بلکه اگر جمهوری هم ناظر به محتوا و اصالت آزادی بود تعارض پیش می آمد، اما وقتی نار به دو عرصه مجزا هستند تعارضی در کار نیست همانطور که شهید مطهری می فرمایند:
«جمهورى اسلامى» يعنى حكومتى كه شكل آن انتخاب حاكم است از طرف عامه مردم براى مدت موقت و نه شكل موروثى، و محتواى آن اسلامى است يعنى بر اساس معيارها و موازين اسلامى است.»(1)

نکته سوم:
من عین جمله ایشان را نیافتم، اما اینکه بگویند جمهوریت با طریقه جعفری مناسب نیست، در خصوص حکومت معصوم درست است اما حکومت غیر معصوم فرق می کند.
اگرچه انتخاب حاکم از سوی خداست اما گاهی این حاکم با «نام» معرفی میشود مانند ولایت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و امام علی(علیه السلام) و سایر معصومین که هر کدام به صورت مشخص امام و حاکم بعد از خویش را معرفی می کرده اند، و گاهی با «وصف» معرفی میشود مانند ولایت ولی فقیه عادل؛ خب در جایی که خداوند حاکم را با وصف معرفی کند تشخیص آن با مردم است، یعنی مردم هستند که باید ولی فقیه را متناسب با معیارهایی که خداوند بیان فرموده کشف کنند، لذا به شرط رعایت ملاک هایی که خدا تعیین فرموده، نظر اسلام با جمهوری سازگار است، منتهی چون تشخیص چنین امری نیاز به تخصص دارد، مردم با واسطه و به صورت غیر مستقیم ولی فقیه را انتخاب می کنند، یعنی فقهایی را انتخاب میکند تا آن فقها بهترین فرد برای رهبری را کشف کنند، لذا این انتخاب هم با اسلام، و هم با جمهوری کاملا سازگار است.

صرف انتخاب اکثریت با اسلام تعارض ندارد، آنچه که تعارض دارد انتخاب بدون ملاک و چارچوب های دینی است؛ نمیتوان گفت به صرف اینکه انتخاب بر عهده اکثریت قرار داده شده خلاف شرع است.

بنابراین آنچه در نهایت به نظر میرسد این است که مرحوم مدرس چون امیدی به تشکیل حکومت اسلامی در آن زمان نداشته است به حکومت سلطنتی یک شخص لایق نظر مثبت داشته است و آن را بر حکومت جمهوری رضا خانی ترجیح داده است، او در مقام مقایسه این دو حکومت بوده، نه در مقام مقایسه حکومت سلطنتی با جمهوری اسلامی!

نکته چهارم:
حتی بر فرض که بپذیریم که شهید مدرس مطلقا با جمهوری مخالف بوده است باید این را توجه داشت که نظر مدرس به عنوان یک اندیشه مطرح است نه سخن معصوم! ولی فقیه موجود است که تصمیم می گیرد چه چیزی در مسئله موجب استقرار بیشتر نظام اسلامی و استحکام آن میشود.
اگر ولی فقیه تشخیص داد جمهوری و مشارکت مردم علی رغم آسیب هایی که دارد مایه استحکام نظام اسلامی میشود طبیعتا باید آن را اجرا کند، همانطور که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جنگ احد با اینکه مخالف بیرون رفتن از مدینه بودند اما تشخیص دادند مشارکت دادن نظر مردم اهمیت بیشتری دارد و لذا با نظر اکثریت موافقت کردند.

با این اوصاف روشن میشود اولا تشخیص مدرس متعلق به آن زمان است، و شاید اگر امروز او هم بود با این جمهوری مخالفتی نداشت، و ثانیا حتی اگر بگوییم نظر ایشان متعلق به زمان خاصی نبوده و برای همه زمان هاست خب این نظر مرحوم مدرس است، نظر عالمان دیگر ممکن است متفاوت باشد.
برای اطلاع بیشتر از سازگاری جمهوری با اسلام و تبیین «جمهوری اسلامی» به مجموعه آثار شهید مطهری، ج24 از ص315 به بعد مراجعه بفرمایید.


پی نوشت ها:
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، ج24، ص330.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63089&p=990381&viewfull=1#post990381