ملاک تعیین وقت نمازهای عصر و عشاء در نزد اهل سنت چیست؟


سؤال:
ملاک تعیین وقت نمازهای عصر و عشاء در نزد اهل سنت چیست؟

جواب:
همه ی فقيهان مسلمان، بر اين‏كه آغاز وقت نماز ظهر، زوال شمس است، اتفاق ‏نظر داشته،(1) هر چند شيعه معتقد است كه با زوال خورشيد، زمان هر دو نماز(ظهر و عصر) داخل مى‏ گردد، ولى از لحاظ ترتيب، نماز ظهر بر نماز عصر مقدم است و اين وقت، به صورت مشترك تا وقت مخصوص نماز عصر، يعنى چهار ركعت ادامه دارد. (2)

نقطه ی اختلاف در نماز ظهر انتهای وقت ظهر است. از دیدگاه جمهور فقهای اهل سنت انتهای وقت ظهر رسیدن سایه ی شاخص به اندازه ی مثل آن است.(3) که پس از رسیدن سایه ی شاخص به اندازه ی مثل شاخص وقت نماز ظهر به پایان رسیده (4) و ابتدای وقت نماز عصر خواهد بود؛(5) لذا کسی که تا این زمان نماز ظهر خود را نخوانده، می بایست قضای آن را بجا آورد.

ابتدا و انتهای وقت نماز عصر
از دیدگاه اهل سنت ابتدای وقت نماز عصر بعد از خروج سایه ی شاخص از مقدار مثل بوده و این وقت تا غروب آفتاب ادامه می یابد؛ (6) هر چند که تاخیر بدون عذر آن و خواندن نماز عصر به هنگام سرخی رنگ آفتاب امری حرام در فقه مذاهب اهل سنت است.(7) از دیدگاه فقه شیعه هر يك از نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا، يك «وقت خاص» و يك «وقت مشترك» دارند.
وقت خاص نماز ظهر، از آغاز ظهر شرعى (وقت زوال) است تا مقدار زمانى كه چهار ركعت نماز خوانده مى شود، در اين مدّت محدود، تنها نماز ظهر را مى توان بجا آورد. وقت خاصّ نماز عصر نیز زمانى است كه از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدّت خواندن نماز عصر، فرصت باشد. وقت مشترك بين دو نماز ظهر و عصر، از انتهاى وقت خاص نماز ظهر، تا ابتداى وقت خاص نماز عصر است. سخن شيعه آن است كه در تمام اين وقت مشترك، مى توان نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله خواند و چنین امری مقیّد به عذر شرعی و یا سفر و یا خوف نخواهد بود. (8)
اهل سنت به خاطر ديدگاه خاصى كه در تقسيم اوقات (از زوال تا غروب) داشته، قائل به وقت مشترك ميان ظهر و عصر نبوده و معتقدند از اوّل زوال تا زمانی که سايه ی شاخص به اندازه آن گردد، وقت مختص نماز ظهر بوده و نمى توان نماز عصر را در اين وقت به جا آورد، و پس از این فاصله وقت عصر داخل می گردد که تا غروب آفتاب امتداد می یابد. شيعيان معتقدند كه اين تقسيم بندى، مربوط به وقت فضيلت هر دو نماز است، نه وقت اِجزاء، يعنى بهتر است نماز عصر را موقعى خواند كه سايه ی شاخص به اندازه آن باشد، ولى اگر كسى قبل از آن هم بخواند مجزى و نماز وی صحیح خواهد بود.

ابتدا و انتهای نماز مغرب:
وقت نماز مغرب از استتار کامل قرص خورشید در مغرب آغاز شده و تا شفق ادامه می یابد. در اینکه شفق با چه امری حاصل شده اختلافاتی در فتاوای بزرگان اهل سنت مشاهده می گردد. توضیح آنکه. بعد از غروب آفتاب در ناحیه ی مغرب سه رنگ مشاهده می گردد. سرخی؛ سفیدی؛ و سیاهی. شفق در نزد ابوحنیفه به هنگام سفیدی مغرب محقق می گردد؛ لذا هنگامی که مغرب به رنگ سفید مشاهده گردید انتهای وقت مغرب و ابتدای وقت عشاء خواهد بود و این در حالی است که از نظر ائمه ی دیگر اهل سنت و همچنین فتوای دو شاگرد ابو حنیفه، شفق به سرخی مغرب اطلاق می گردد؛ لذا وقتی سرخی مغرب از بین رفت و رنگ آن به سفیدی گرائید انتهای وقت مغرب خواهد بود که تفاوت این دو دیدگاه به سه درجه یعنی دوازده دقیقه خواهد بود. (9)


دلیل مواقیت پنجگانه در نزد اهل سنت

مهمترین دلیل بر تعیین مواقیت پنج گانه در نزد اهل سنت حدیث جبرئیل (علیه السلام) است. در این روایت به نقل «جابر بن عبدالله انصاری» آمده است: «جبرئیل (علیه السلام) نزد پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلّم) آمد و به او گفت: بلند شو و نماز بخوان، پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلّم) نماز ظهر را وقتی که خورشید – از وسط آسمان – زوال کرده بود خواند. سپس هنگام عصر نزد او آمد و به او گفت: بلند شو و نماز بخوان، پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلّم) نماز عصر را هنگامی خواند، که سایه هر چیز به اندازه خودش شده بود سپس وقت مغرب نزد او آمد و به او گفت: بلند شو نماز بخوان پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلّم) نماز مغرب را وقتی که خورشید غروب کرده بود، خواند، سپس موقع عشاء نزد او آمد و به او گفت: بلند شو نماز بخوان پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلّم) نماز عشاء را وقتی خواند که شفق – سرخی بعد از غروب آفتاب – پنهان شده بود. سپس هنگام صبح نزد او آمد و به او گفت نماز بخوان، پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلّم) نماز صبح را هنگامی که فجر نمایان شد، خواند.
سپس روز بعد هنگام ظهر نزد او آمد و گفت بلند شو و نماز بخوان، پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلّم) نماز ظهر را هنگامی که سایه هر چیز به اندازه خودش شده بود، خواند، سپس وقت عصر نزد او آمد و گفت بلند شو و نماز بخوان، پیامبر نماز عصر را هنگامی که سایه هر چیز دو برابر خودش شده بود، خواند سپس هنگام مغرب در همان وقت دیروز آمد (و به او گفت نماز بخوان) سپس وقت عشاء هنگامی که نیمی از شب یا یک سوم آن گذشته بود نزد او آمد و نماز عشاء را در همان وقت خواند سپس وقتی که بامداد بسیار روشن نزد او آمد و گفت بلند شو و نماز بخوان، پیامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نماز صبح را ادا کرد و گفت: وقت هر نماز بین این دو وقت است». (10)

در پاسخ به این استدلال می گوئیم:
در حديث جبرئيل، فعل پیامبر اکرم(صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله و سلّم)نقل شده است. قدر متقين از فعل آن حضرت ـ بر فرض صحت سند روایت ـ آن است كه حضرت هنگام زوال، نماز ظهر، و هنگامى كه سايه ی شاخص به اندازه ی مثل رسيد، نماز عصر را خوانده است؛ ولى اين‏كه منحصراً وقت نماز ظهر زوال است و این وقت استمرار نمی یابد، يا اين‏كه منحصراً وقت نماز عصر وقتى است كه سايه ی شاخص به اندازه ی مثل برسد، فعل آنحضرت بر آن دلالت نداشته و نهايت دلالت آن اين است كه نماز ظهر در هنگام زوال، يا نماز عصر به هنگام بلوغ شاخص به اندازه مثل، مشروعيت دارد، اما اين‏كه غير آن وقت، نماز ظهر يا عصر خارج وقت و در نتيجه قضاست، حديث مذكور دلالتى بر آن ندارد. شاهد اين عدم اختصاص، آن است كه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) به دستور جبرئيل در روز بعد، نماز ظهر را هنگامى كه سايه شاخص به اندازه مثل، و نماز عصر را زمانى كه سايه ی شاخص به اندازه ی مثلين شد، خوانده است.


اگر گفته شود که معصومین (علیهم السلام) بیشتر نمازهای خود را به تفریق خوانده و چنین امری بیانگر فضیلت تفریق در همه ی موارد است می گوئیم:
بدیهی است که در صورت مقدور بودن و البته رعایت وقت فضیلت، فی نفسه جدا خواندن نمازها فضیلت و برتری خواهد داشت؛ اما در غیر این صورت همچنانکه در سنت قطعی پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) و ائمه (علیهم السلام) وارد شده که نمازهای ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشا را بدون هیچ عذری در مواقعی به جمع خوانده و دلیل آنرا عدم حرج و سختی بر مکلفین بیان داشته اند،‌ جمع خواندن فرایض بدون هیچ اشکالی خواهد بود .
عدم توجه به حکمت چنین امری همچنین مضیّق و کوتاه دانستن اوقات برخی از نمازها(ظهر- مغرب) از سوی اهل سنت باعث آن شده که نماز های بسیاری از مکلفین که امکان تفریق بین دو نماز را نداشته قضا شود که چنین امری مخالف قطعی دستور شارع مقدس در تسهیل تکلیف بر بندگان است.

سیره ی معصومین(علیهم السلام) گواه بر آن است که آنان در انجام عبادات شخصی اعمال را با جمیع مستحبات آن انجام داده. قیامها و رکوع ها و سجود ها و دعاهای طولانی که گاه عبادتی ساعتها به طول می انجامید. اما آیا دیده شده که معصوم در عبادات جمعی همچون نماز جماعت اینگونه عمل نماید؟ یا اینکه در انجام این امور رعایت حال ضعیفترین مامومین را می نمودند؟
درروایتی که در صحیح مسلم ذکر شده آمده است: «ابومسعود انصاری گفت مردی نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و گفت: من به سبب فلانی از نماز صبح باز می مانم؛ از بس که نماز را طول می دهد. من در آن روز هرگز پیامبر(صلی الله علیه وآله) را چنین عصبانی ندیده بودم ایشان فرمودند: ای مردم! از میان شما کسانی هستند که مردم را فراری می دهند هر یک از شما که امامت کند باید نماز را کوتاه بخواند؛ چون در میان آنان کسانی هستند که ضعیف و پیر و نیازمندند».(11) که این روایت نیز دلالت بر رعایت تسهیل بر مکلفین دارد.

پی نوشت:
1. الاسراء/78: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُودا». نماز را از زوال خورشيد (هنگام ظهر) تا نهايت تاريكى شب [نيمه شب‏] برپا دار و همچنين قرآن فجر [نماز صبح‏] را چرا كه قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است.
2. در روايات معتبرى، مبدأ وقت ظهرين، زوال معيّن شده و مضمون آن‏ها اين است كه به محض زوال شمس، وقت ظهر و عصر داخل مى‏ گردد. «زراره عن ابى جعفر (عليه‏ السلام) قال: اذا زالت الشمس دخل الوقتان الظهر و العصر فاذا غابت الشمس دخل الوقتان المغرب و العشاء الاخرة»؛ هرگاه خورشيد زوال پيدا كند، وقت نماز و عصر داخل مى‏ شود و هرگاه خورشيد غروب نمايد، وقت نماز مغرب و عشا داخل مى ‏گردد. (الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج4، ص91، ح1، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام))؛‌ «عبيد بن زراره قال: سألت ابا عبداللّه‏ (عليه ‏السلام) عن وقت الظهر و العصر فقال: اذا زالت الشمس فقد دخل وقت الظهر و العصر جميعاً الا ان هذه قبل هذه ثم أنت فى وقت منهما جميعاً حتى تغيب الشمس»، عبيد بن زراره مى ‏گويد: از امام صادق (عليه‏السلام) در مورد وقت نماز ظهر و عصر سؤال نمودم، ايشان فرمودند: هرگاه خورشيد زوال نمايد، به تحقیق وقت ظهر و عصر هر دو داخل مى‏ گردد، جز آن‏كه نماز ظهر پيش از نماز عصر است و تو در وقتِ هر دو هستى تا اين‏كه خورشيد غروب نمايد. (همان، ص92، ح5).
3. برای تشخیص زوال می توان بدین صورت عمل کرد که میله ای عمودی بر زمین نصب کرد. هنگامی که سایه ی این میله به کمترین حد آن رسید آن زمان موقع زوال آفتاب و ابتدای وقت نماز ظهر خواهد بود. هنگامی که سایه ی شاخص بعد از زوال آفتاب به اندازه ی شاخص گردید از نظر جمهور فقیهان اهل سنت پایان وقت ظهر و ابتدای وقت نماز عصر خواهد بود.
4. الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج1، ص182، دار احیاء التراث العربی: «يدخل وقت الظهر عقب زوال الشمس مباشرة فمتى انحرفت الشمس عن وسط السماء فإن وقت الظهر يبتدئ ( المالكية قالوا : هذا وقت الظهر الاختياري أما وقته الضروري فهو من دخول وقت العصر الاختياري ويستمر إلى وقت الغروب ) ويستمر إلى أن يبلغ ظل كل شيء مثله»؛‌ الموسوعة الفقهیة الکویتیة،‌ ج7، ص172، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية - الكويت: «لاَ خِلاَفَ بَيْنَ الْفُقَهَاءِ فِي أَنَّ مَبْدَأَهُ مِنْ زَوَال الشَّمْسِ عَنْ وَسَطِ السَّمَاءِ تُجَاهَ الْغَرْبِ ، وَلاَ يَصِحُّ أَدَاؤُهَا قَبْل الزَّوَال وَأَمَّا نِهَايَةُ وَقْتِ الظُّهْرِ فَجُمْهُورُ الْفُقَهَاءِ ، وَمَعَهُمْ الصَّاحِبَانِ ، إِلَى أَنَّ آخِرَ وَقْتِ الظُّهْرِ بُلُوغُ ظِل الشَّيْءِ مِثْلَهُ سِوَى فَيْءِ الزَّوَال ، لِحَدِيثِ إِمَامَةِ جِبْرِيل».
5. در فقه احناف دو شاگرد ابوحنیفه (ابویوسف و شیبانی) چنین قولی را اختیار نموده اند؛‌ ولی از نظر ابو حنیفه انتهای وقت ظهر رسیدن سایه ی شاخص به دو برابر شاخص خواهد بود که بر اساس دیدگاه وی وقت ظهر دارای وسعت بیشتری نسبت به صاحبان (ابویوسف و شیبانی) است و آغاز وقت عصر نیز بعد از دو برابر شدن سایه ی شاخص خواهد بود. که البته فتوای احناف در این مورد مطابق با نظر صاحبان بوده و در این امر بر اساس فتوای امام مذهب عمل نمی کنند.
6. دلیل این فتوای این روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که فرمودند: «مَنْ‏ أَدْرَكَ‏ مِنْ الصُّبْحِ رَكْعَةً قَبْلَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ الصُّبْحَ، وَ مَنْ‏ أَدْرَكَ‏ رَكْعَةً مِنْ الْعَصْرِ قَبْلَ أَنْ تَغْرُبَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ الْعَصْرَ». (البخاری، صحیح البخاری، کتاب الصلاة، ابواب المواقیت، ح554، دار ابن كثير ، اليمامة - بيروت.)
7. در فقه مذاهب برای هر یک از اوقات تفاصیلی ذکر شده که ما به جهت اختصار متعرض آنها نشدیم.
8. از دیدگاه اهل سنت (غیر از مذهب حنفی) جمع بین دو نماز در صورتی جایز است که یکی از امور فوق صورت پذیرفته باشد و شخص در جمع میان دو نماز معذور باشد.
9. الموسوعة الفقهیه الکویتیة،‌ ج7، ص176،
وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية - الكويت: «يَبْدَأُ وَقْتُ الْعِشَاءِ حِينَ يَغِيبُ الشَّفَقُ بِلاَ خِلاَفٍ بَيْنَ أَبِي حَنِيفَةَ وَصَاحِبَيْهِ ، إِلاَّ أَنَّهُمُ اخْتَلَفُوا فِي مَعْنَى الشَّفَقِ ، فَذَهَبَ أَبُو حَنِيفَةَ إِلَى أَنَّ الشَّفَقَ هُوَ الْبَيَاضُ الَّذِي يَظْهَرُ فِي جَوِّ السَّمَاءِ بَعْدَ ذَهَابِ الْحُمْرَةِ الَّتِي تَعْقُبُ غُرُوبَ الشَّمْسِ ، وَذَهَبَ الصَّاحِبَانِ إِلَى أَنَّ الشَّفَقَ هُوَ الْحُمْرَةُ ، وَهُوَ مَذْهَبُ جُمْهُورِ الْفُقَهَاءِ ، وَالْفَرْقُ بَيْنَ الشَّفَقَيْنِ يُقَدَّرُ بِثَلاَثِ دَرَجَاتٍ ، وَهِيَ تَعْدِل اثْنَتَيْ عَشْرَةَ دَقِيقَةً».
10. احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج22،‌ص408، ح14538، مؤسسة الرسالة-لبنان: «حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ آدَمَ، حَدَّثَنَا ابْنُ الْمُبَارَكِ، عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، قَالَ: حَدَّثَنِي وَهْبُ بْنُ كَيْسَانَ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَهُوَ الْأَنْصَارِيُّ:" أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَاءَهُ جِبْرِيلُ، فَقَالَ: قُمْ فَصَلِّهْ، فَصَلَّى الظُّهْرَ حِينَ زَالَتِ الشَّمْسُ، ثُمَّ جَاءَهُ الْعَصْرَ، فَقَالَ: قُمْ فَصَلِّهْ، فَصَلَّى الْعَصْرَ حِينَ صَارَ ظِلُّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مِثْلَهُ- أَوْ قَالَ: صَارَ ظِلُّهُ مِثْلَهُ- ثُمَ‏ جَاءَهُ‏ الْمَغْرِبَ‏، فَقَالَ‏: قُمْ فَصَلِّهْ، فَصَلَّى حِينَ وَجَبَتِ الشَّمْسُ، ثُمَّ جَاءَهُ الْعِشَاءَ، فَقَالَ: قُمْ فَصَلِّهْ، فَصَلَّى حِينَ غَابَ الشَّفَقُ، ثُمَّ جَاءَهُ الْفَجْرَ، فَقَالَ: قُمْ فَصَلِّهْ، فَصَلَّى حِينَ بَرَقَ الْفَجْرُ- أَوْ قَالَ: حِينَ سَطَعَ الْفَجْرُثُمَّ جَاءَهُ مِنَ الْغَدِ لِلظُّهْرِ، فَقَالَ: قُمْ فَصَلِّهْ، فَصَلَّى الظُّهْرَ حِينَ صَارَ ظِلُّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مِثْلَهُ، ثُمَّ جَاءَهُ لِلْعَصْرِ، فَقَالَ: قُمْ فَصَلِّهْ، فَصَلَّى الْعَصْرَ حِينَ صَارَ ظِلُّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مِثْلَيْهِ، ثُمَّ جَاءَهُ لِلْمَغْرِبِ، وَقْتًا وَاحِدًا لَمْ يَزُلْ عَنْهُ، ثُمَّ جَاءَ لِلْعِشَاءِ، حِينَ ذَهَبَ نِصْفُ اللَّيْلِ- أَوْ قَالَ: ثُلُثُ اللَّيْلِ- فَصَلَّى الْعِشَاءَ، ثُمَّ جَاءَهُ لِلْفَجْرِ حِينَ أَسْفَرَ جِدًّا، فَقَالَ: قُمْ فَصَلِّهْ، فَصَلَّى الْفَجْرَ، ثُمَّ قَالَ: مَا بَيْنَ هَذَيْنِ وَقْتٌ».
11. صحیح مسلم، کتاب الصلاة؛‌ باب: (37) بَابُ أَمْرِ الْأَئِمَّةِ بِتَخْفِيفِ الصَّلَاةِ فِي تَمَامٍ‏، ح466، دارالحدیث-قاهره: «قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ: إِنِّي لَأَتَأَخَّرُ عَنْ صَلَاةِ الصُّبْحِ مِنْ أَجْلِ فُلَانٍ. مِمَّا يُطِيلُ بِنَا. فَمَا رَأَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ غَضِبَ فِي مَوْعِظَةٍ قَطُّ أَشَدَّ مِمَّا غَضِبَ يَوْمَئِذٍ. فَقَالَ «يَا أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّ مِنْكُمْ مُنَفِّرِينَ. فَأَيُّكُمْ أَمَّ النَّاسَ فَلْيُوجِزْ. فَإِنَّ مِنْ وَرَائِهِ الْكَبِيرَ وَ الضَّعِيفَ وَ ذَا الْحَاجَةِ».

http://www.askdin.com/showthread.php?t=62178&p=990131&viewfull=1#post990131