لطفا شفا دادن ائمه اطهار(ع) را با دلیل منطقی اثبات نمایید

پرسش
لطفا شفا دادن ائمه اطهار(علیهم السلام) را با دلیل منطق محکم اثبات نمایید؛ و آیا ماجرای خود شفادهی و تلقین و خصوصا شفا دادن افلیج توسط فروید از همین سنخ است؟ یعنی با توجه به اینکه که تمام عالم سبب و مسبب است و امام هم از این قائده تخلف نمی کند پس ممکن است که بی دین ها هم به آن علل و اسباب برسند و شفا بدهند؟


پاسخ
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
برای اثبات شفادادن بیماران از سوی ائمه(علیهم السلام) با توجه به اینکه عقل توان درک حقیقت این مسئله را ندارد طبیعتا نمی توان با ادله عقلی محض آن را اثبات کرد، لذا باید بحث را درون دینی پیش برد، یعنی از آیات و روایات کمک گرفت، در این صورت دیگر خیلی راحت مسئله قابل اثبات است، قرآن کریم صراحتا از شفای بیماران توسط حضرت عیسی(علیه السلام) سخن می گوید:
«و تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْني‏‏»؛ و كور مادرزاد، و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من، شفا مى‏ دادى و مردگان را (نيز) به فرمان من زنده میكردى‏(1)
خب این آیه دیگر تردیدی در امکان و تحقق این مسئله باقی نمی گذارد؛ در روایات نیز به صورت مکرر از شفا دادن بیماران از سوی ائمه(علیهم السلام) خبر داده اند، به گونه ای که صفار در بصائرالدرجات بابی در همین موضوع تحت عنوان: "باب في الأئمة ع أنهم يحيون الموتى و يبرءون الأكمه و الأبرص بإذن الله‏» گشوده است(2)

نکته دوم:
معجزه و کرامت از یک سنخ هستند، و تنها تفاوت آنها در این است که معجزه با ادعا اتفاق می افتد اما کرامت با ادعا همراه نیست، منتهی سنخ دو فعل یکی است و هر دو از سنخ خارق العاده های فوق بشری است که چون به قدرت الهی متصل است هرگز مغلوب نشده و با ناکامی روبرو نمیشود.
اما سنخ خودشفادهی و تلقین درمانی و مانند آن با سنخ شفا دادن ائمه(علیهم السلام) یکسان نیست! بلکه بین این دو امر تفاوت های متعددی دارد که من به چند تفاوت اساسی اشاره می کنم:

اول: شفا دادن از سوی ائمه(علیهم السلام) در زمره خوارق عادات محسوب میشود و از نیروهایی استفاده میشود که برای بشر قابل دسترسی نیست، اما تلقین درمانی و مانند آن در دسترس همه بشر هست و از خوارق عادات به شمار نمی آید.
دوم: شفا دادن از سوی ائمه(علیهم السلام) دفعی است، اما در تلقین درمانی این بهبودی به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد.

سوم: شفا دادن از سوی ائمه(علیهم السلام) بدون دخالت تلقین است، گاهی اصلا خود شخص هیچ توجهی به بیماری و بهبودی خود ندارد، مثلا شخصی برای شفای کودک خرسالش متوسل شده و یا برای بیماری که در بیهوشی و کما است و مانند آن که هیچ نقش تلقینی نمی توان در این بین تصور کرد.
مثلا در یکی از روایات هست که امام کاظم(علیه السلام) گاو مرده ای را که تنها سرمایه یک زن و بچه هایش برای زندگی بود را زنده کردند(3)
خب روشن است که اینجا هرگز نمیتوان برای تلقین نقشی قائل شد.

نکته سوم:
این فرمایش شما که هر واقعه ای در جهان طبق نظام اسباب و مسببات اتفاق می افتد حرف درستی است، همانطور که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
«أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَبا»؛ خداوند ابا دارد از اینکه امور را جز از طریق اسباب جاری سازد پس برای هر چیزی سببی قرار داد(4)
اما همانطور که معجزه علی رغم اینکه در چارچوب اسباب و مسببات است اما به خاطر مخفی بودنش هرگز بشر به آن دست پیدا نخواهد کرد، کرامت هم اینچنین است، اسبابش اسباب مخفی است که بشر هرگز به آن دست پیدا نخواهد کرد.
بر خلاف تلقین درمانی که یک روند درمانی طبیعی است که هم برای همه مقدور است و هم علت آن کشف شده و هم قابل کشف های بیشتر است


پی نوشت ها
1. مائده:110/5.
2. ر.ک: صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، قم، چاپ دوم، 1404ق، جزء6، ص262
3. همان، جزء6، ص272.
4. کلینی، محمد، الکافی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج1، ص183.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=62088&p=976049&viewfull=1#post976049