آیا معلول خود علت می شود؟


پرسش: می خواستم بدونم، وقتی پدیده ای، معلول یک علت است، لاجرم و قطع به یقین خودش علت معلول و پدیده ای می وشود؟یا ممکن است که معلولی پدید بیاید و آن معلول دیگر علت معلولی نشود؟ این را می شود بررسی کنید.ممنون.

پاسخ:
باسلام و ادب

تسلسل مورد نظر فلاسفه و حکما در صورتی محال است که سه شرط داشته باشد.
این سه شرط عبارتند از:
1. ترتب وجودی بر یکدیگر
2. اجتماع در زمان
3. وجود بالفعل اجزا

باتوجه به این سه شرط، اگر سلسله ای از علتها و معلولها باشند که هر یک بر دیگری مترتب باشد(هر یک علت دیگری و معلول دیگری باشند) تسلسل روی داده است.
اما این امر در دو جانب ابتدا و انتها قابل تصور است.
تسلسل تصاعدی که مربوط به تسلسل در ناحیه علتها است.
و
تسلسل تنازلی که مربوط به تسلسل در ناحیه معلولها است.



در مورد تسلسل تصاعدی میان حکما اتفاق نظر وجوددارد و چندین استدلال و برهان بر ابطال آن اقامه شده است.
بنابراین تسلسل تصاعدی یعنی سلسله ای که در ابتدای آن به علتی که خودش دیگر معلول نباشد، از نظر حکما محال است.

اما در مورد تسلسل تنازلی یعنی وجود سلسله ای که در انتها به معلولی که خودش علت معلول دیگری نباشد(معلول صرف) نرسیم، اختلاف نظر وجود دارد:

نخست. مشهور فلاسفه معتقدند که این قسم تسلسل نیز محال است و هیچ قید و شرطی بدان اضافه نکرده اند.(1)

دوم. مرحوم میرداماد معتقد بود که این قسم از تسلسل به جهت عدم وجود شرایط تسلسل محال نیست. به صورت خلاصه دیدگاه ایشان اینچنین است:

خلاصه سخن سيد ميرداماد آن است که يکي از شروط تحقق تسلسلِ محال، يعني اجتماع همه آحاد سلسله بطور بالفعل در يک مرتبه واحد، تنها در آنجا که سلسله علل تا بي نهايت پيش مي رود، تحقق دارد؛ زيرا در مرتبه هر معلولي از اين سلسله، همه علل پيشين مجتمعاً موجود مي باشند؛
اما در آنجا که سلسله معلولها از علت نخستين آغاز مي گردد، و رو به پايين تا بي نهايت پيش مي رود، اين شرط تحقق ندارد؛ زيرا چنين نيست که در مرتبه هر يک از علتهاي مياني، و حتي علت نخستين، همه معلولها مجتمعا موجود باشند.(2)


سوم. علامه طباطبایی نیز بین سلسله علتهای تامه و علل ناقصه، در این مسئله تفصیل قائل شده اند. بدین صورت که ایشان براهین فلاسفه بر ابطال تسلسل در سلسله علل تامه، هم در تسلسل تصاعدی صادق میدانند و هم در تسلسل تنازلی. اما در سلسله علتهای ناقصه، این استدلالها را تنها در تسلسل تصاعدی جاری میدانند. (3.)
بنابراین بر اساس این دیدگاه،
اگر سلسله مورد نظر، از علتهای ناقصه تشکیل شده باشد، تسلسل از جانب علتهای آن محال است و این سلسله نمیتواند به علتی که خودش معلول نباشد، ختم نشود. اما تسلسل ازجانب معلولها در آن محال نیست و یا حداقل دلیلی بر بطلان و استحاله آن نداریم.
اما اگر این سلسله ازعلتهای تامه تشکیل شده باشد، تسلسل در آن محال است هم از جانب علتها و هم از جانب معلولها.

به نظر میرسد دیدگاه درست همین دیدگاه علامه باشد.
براهینی مانند برهان وسط و طرف نیز به خوبی میتواند این قسم از تسلسل در هر دو قسم تصاعدی(در سلسله علل تامه و ناقصه) و تنازلی(در سلسله علل تامه) را اثبات کند.

دیدگاه مشهور فلاسفه ظاهرا همین مطلب را میخواسته بگوید و درعلل ناقصه جاری نیست.
دیدگاه میرداماد نیز اگر قابل جمع با این دیدگاه نباشد، دربرگیرنده اشتباهی از جانب ایشان در درک جمع شدن معلولهای در مرتبه وجودی علت نخستین است.


بنابراین
تسلسل در ناحیه معلولها دو حالت دارد:
اگر این معلولها در سلسله علل تامه قرار داشته باشند، تسلسل در آنها هم باطل است.
اگر این معلولها در سلسله علل ناقصه قرار داشته باشند، تسلسل در آنها محال نیست.



موفق باشید
ــــــــــــ
1. ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشّفاء، ج۱، ص۳۴۱ـ ۳۴۵، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ ش
.
2. محمدباقربن محمد میرداماد، کتاب القبسات، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۵۶ ش، ص 233 و 234
3. محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۱۷ـ۲۱۹، چاپ عباس علی زارعی سبزواری، قم ۱۴۱۷