علت اختلاف شهود عرفا در چیست؟


پرسش
علت اختلاف شهود عرفا در چیست؟
پاسخ

یکی از بحث های مهم هر علمی که از روش معرفتی خاص برای شناخت حقایق خارجی سود می جوید، ملاک های لازم برای ارزیابی ادعاهای مطرح شده بر اساس آن روش، و میزان قابل اعتماد بودن آن در دست یابی به دانشی مطابق با واقع است. علوم تجربی و عقلی برای رسیدن به واقع از حس و عقل سود می برند اما عرفان نظری، از روش کشف و شهود قلبی برای مواجهه با حقایق هستی سود می برد. مسئله میزان و ملاک درباره این روش نیزبه جد مطرح است.

در بیان عارفان می توان سه میزان برای علم عرفان به دست آورد:
الف: میزان عام یا شریعت
ب: میزان خاص مبتنی بر تجربه های استاد و پیر سلوک
این دو میزان مورد اتفاق همه محققان عرفان است
ج: عقل، که تنها در منابع متاخر عرفانی آمده است.
مکاشفه در صورتی معتبر است که با براهین عقلی و نقلی تایید شود و یا حداقل مخالف بابراهین عقلی و نقلی نباشد.
اگر امری را که در عالم مکاشفه دید و در شریعت هم نسبت به آن امر توصیه وسفارشی داشتیم آن وقت برای دیگران هم حجت است که البته در اینجا به خاطر دستورشریعت برای دیگران حجت خواهد بود مانند اینکه کسی در عالم مکاشفه صدایی را بشنود که اگر می خواهی فقیر نشوی بعد از نماز عشا سوره واقعه را بخوان، ما می بینیم چنین دستور و توصیه ای در شریعت هم وارد شده است و یک دستور عامی است. پس برای ما هم به دلیل وجود آن در شریعت (و نه به خاطر مکاشفه طرف) حجت می باشد.
بنابراین با توجه به این که مکاشفات شیطانی نیز داریم، اختلاف شهود را از جهت تعارض با میزان هایی که توضیح داده شد می توان حل نمود.
اما تفاوت مکاشفات و مشهودات، به غیر از تعارض، بستگی به عوامل دیگری مانند سعه وجودی و مراقبه بیشتر و صفای باطنی افراد دارد:

حضرت علامه حسن زاده آملی می فرمایند:
مرحوم علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) روزی به من فرمودند:«آقا هر روز که مراقبتم قوی تر است در شب تمثلاتم صافی‌تر است.»[1]
گاهی اوقات هم متن شهود یکی است، ولیکن افرادی که آن را می بینند، در نحوه بیان کردنشان، متفاوت بیان می کنند.
فرض کنید که گاهی اوقات یک کسی که علم عرفان نظری خوانده، را با کسی در نظر بگیریدکه درس رسمی نخوانده ولی هر دو در مسیر سیر و سلوک واقعیتی را می بینند ولی در نحوه بیان نمودن، هر کسی با زبان خاص خود آن را مطرح می نماید.
در اینجا نمی توان گفت که کشف و شهود متفاوت است، بلکه نحوه بیان نمودن آن واقعیت متفاوت شده است.
به تعبیر مولوی
«هر کسی را اصطلاحی داده ایم/هر کسی را سیرتی بنهاده ایم»
___________________
پی نوشت:
[1]. حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، ج5، ص 289.



http://www.askdin.com/showthread.php?t=34697&p=970061&viewfull=1#post970061