آیا در متون دینی آیه و روایتی وجود دارد که سفارش به بهره گیری کمتر از نعمت ها کرده باشد؟

سوال:
آیا روایت «فضل العباده الصوم و الصمت» صحیح است و در این صورت آیا به طور کلی در روایات تاکید به سکوت شده است؟ آیا در متون دینی آیه و روایتی وجود دارد که سفارش به بهره گیری کمتر از نعمت ها کرده باشد؟

پاسخ:
متنی که مطابقت عینی با روایت مورد سوال داشته باشد در منابع روایی موجود نبود اما نزدیک به روایت فوق این حدیث در متون روایی به چشم می خورد:
«يا أحمد ليس شي‏ء من العبادة أحب إلي من الصوم‏ و الصمت‏ فمن صام و لم يحفظ لسانه كان كمن قام و لم يقرأ في صلاته شيئا فأعطيه أجر القيام و لا أعطيه أجر العابدين(۱)
« ای احمد هیچ چیز نزد من دوست داشتنی تر از نماز و روزه نیست؛ کسی که روزه بگیرد ولی زبانش را محافظت نکند مانند کسی است که برای نماز قامت بندد اما سوره را قرائت نکند؛ بنابراین اجر قیام برای نماز را دارد اما اجر عبادت را ندارد.»
این روایت تنها در یک منبع و آن هم در کتاب وافی از مرحوم فیض کاشانی بیان شده است و جالب است که علامه مجسی که بیشتر روایات را در بحار ذکر کرده اند به این روایت اشاره ای ندارند. سند روایت به صورت جدی دارای ضعف است.
اما بررسی مفهومی این روایت به این صورت است که اولا به فرض صحت روایت؛ حدیث بیان کننده با فضیلت ترین عمل نیست بلکه بیان یکی از اعمال محبوب نزد خداوند است. دوما در ادامه حدیث علت محبوبیت را بیان می دارد و می فرماید: نفس روزه یا سکوت ارزش ندارد بلکه علاوه بر آنها هدفی که از انجام این دو عمل هست هم باید در نظر گرفته شود که در روایت به مساله ی روزه شکم بدون روزه زبان اشاره شده است. پس نفس این اعمال هم ارزشمند هستند اما ارزش اصلی و اعتبار بالاتر از هدفی است که این اعمال را خداوند به خاطر آن واجب و یا مستحب کرده. نفس سکوت باید در جهت تزکیه نفس انسان و دوری او از فساد در بین مردم و اصلاح باشد حالا اگر جایی اتفاقا همین سکوت باعث فساد در بین افراد آن هم خانواده انسان شد؛ به دلیل در بر نداشتن هدف مقدسی که این عمل باید به همراه داشته باشد دیگر در زمره اعمال نیک به شمار نمی رود. روایات بسیاری در ذکر فضیل سکوت وارد شده است اما نباید تنها یک جانبه مساله نگاه کرد. مکن است فرض های دیگری نیز مطرح شود که در آنها مقایسه ای بین سکوت و کلام انجام شود، اما در هر حال، نتیجه نهایی مباحث فوق را می توان در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) مشاهده کرد که از ایشان در مورد سکوت و کلام پرسیدند که کدامشان ارزشمندتر است؟ ایشان در پاسخ فرمودند: هر کدام از آن دو، آفاتی دارد، اما اگر سخن گفتن و سکوت را در محیطی بدون آفت بسنجیم، سخن گفتن، ارزشمندتر از سکوت خواهد بود.
یکی از حضار، دلیل این برتری را از امام چهارم خواستار شد که ایشان در توضیح آن فرمودند: زیرا پروردگار، پیامبران و جانشینان آنها را میان مردم نفرستاده تا روزگار را به سکوت بگذرانند، بلکه به آنان دستور سخن گفتن ابلاغ فرمود...من هیچ گاه خورشید سخن گفتن را با ماه سکوت نخواهم سنجید.(۲)
روایت دیگری از امام باقر (علیه السلام) ما را در رسیدن به نتیجه نهایی یاری خواهد کرد. ایشان سخنی از ابوذر را نقل می کنند مبنی بر این که زبان، کلید خوبی ها و کلید بدی ها است، پس همان گونه که طلا و نقره ات را با مهر زدن به خوبی نگهداری می کنی، چنین قفل و مهری را بر زبان خود نیز بگذار.(۳)
بر این اساس، سخن گفتن برتر و ارزشمندتر از سکوت است، اما همان گونه که انسان بر منابع مالی خود مدیریت کرده و از آن در جای مناسب خود استفاده می کند، باید چنین مدیریتی را نیز بر زبان خود داشته باشد.
در قرآن می خوانیم: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا»(۴)یعنی تنها با تقوای الاهی است که می توان قدرت تشخیص سره از ناسره را داشته و در هر مورد بر حسب وظیفه خود عمل کرد.
خداوند متعال در ۲۰ آیه از آيات قرآنی از واژه­ی «کلوا» فعل امر به معنای بخورید استفاده کرده که اشاره به بهره گیری از نعمت های الهی دارد. در تمامی موارد ذکر شده به هیچ وجه انحصاری در استفاده کردن از نعمت ها ذکر نشده مگر درمواردی که استفاده کننده از نعمت قصد ظلم به خود و یا دیگران را در قالب اسراف و تبذیر و یا پایمال کردن حق دیگران و... داشته باشد.

نتیجه گیری:
در هیچ متنی اعم از آیات و روایات تصریحی به عدم استفاده از نعمت های الهی نشده است و در نقطه مقابل از انسان ها خواسته شده که از تمامی نعمت های مشروع و خدادای بهترین استفاده را داشته باشند. در مورد نعمت کلام و در مقابل سکوت نیز اصل بر این است که انسان از سخن گفتن به عنوان یکی از نعمت های الهی استفاده برده و جز در مواردی که لازم است سکوت اختیار ننماید.

منابع:
۱.فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافي - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق،ج۲۶،ص۱۵۰.
۲.طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاجنشر مرتضی، مشهد مقدس، 1403 هـ ق، ج 2، ص 315.
۳.کلینی، محمد بن یعقوب، کافی ، قم- دارالحدیث،ج 2، ص 114، ح 10
۴.انفال:29/8.
 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=52445&p=945335&viewfull=1#post945335