آیا این مطلب صحت دارد که امام حسین (علیه السلام) در نامه ای به بعضی از اهل بصره چنین نوشته اند: آنانی که حق خلافت را غصب نمودند، با این حال حق را به پا داشتند و درود خدا بر آنان و اهل بیت محمد باد.

آیا این مطلب صحت دارد که امام حسین (علیه السلام) در نامه ای به بعضی از اهل بصره چنین نوشته اند: آنانی که حق خلافت را غصب نمودند، با این حال حق را به پا داشتند و درود خدا بر آنان و اهل بیت محمد باد.

سؤال:
آیا این مطلب صحت دارد که امام حسین (علیه السلام) در نامه ای به بعضی از اهل بصره چنین نوشته اند: آنانی که حق خلافت را غصب نمودند، با این حال حق را به پا داشتند و درود خدا بر آنان و اهل بیت محمد باد.

پاسخ:
منابع مورد استفاده مستشرقین در تاریخ اسلام بیشتر منابع اهل سنت است نه شیعه؛ از آن گذشته همه منابع متن نامه امام به سران بصره را متفاوت نوشته اند
آن چه ادعا شده در تاریخ طبری (1) آمده حتی منابع دیگر اهل سنت نیز گزارشات متفاوتی از نامه امام به سران بصره نوشته اند.

در اخبار الطوال آمده: «بسم الله الرحمن الرحيم، من الحسين بن على الى مالك بن مسمع، و الأحنف ابن قيس، و المنذر بن الجارود، و مسعود بن عمرو، و قيس بن الهيثم، سلام عليكم، اما بعد، فانى ادعوكم الى احياء معالم الحق و أماته البدع، فان تجيبوا تهتدوا سبل الرشاد، و السلام.»؛ "بسم الله الرحمن الرحيم، از حسين بن على به مالك بن مسمع و احنف بن قيس و منذر بن جارود و مسعود بن عمرو و قيس بن هيثم، سلام بر شما، همانا من شما را به زنده كردن آثار و نشانه‏ هاى حق و نابود كردن بدعت ها فرا می ‏خوانم و اگر بپذيريد به راه هاى هدايت رهنمون خواهيد شد، و السلام". (2)

اما در منابع مورد تایید شیعه چنین عباراتی یافت نمی شود و بر فرض بیان نیز قابل توجیه است.
اما بر فرض این که چنین جمله ای از امام صادر شده باشد؛ حمل بر تقیه می شود. چون مردم کوفه از آن پیروان پر و پا قرص حضرت علی (علیه السلام) نبودند تا امام را خلیفه بلافصل حضرت محمد (صلی الله علیه و اله وسلم)بدانند، تا چه رسد به بصره.
مردم کوفه عموما حضرت علی (علیه السلام) را فقط بر عثمان ترجیج می دانند و در مورد ابابکر و عمر احترام قائل بودند، نمونه آن نماز تراویح است. وقتی حضرت علی (علیه السلام) در کوفه مستفر شدند مردم به ایشان مراجعه کردند و امام جماعت نماز تراویح خواستند، حضرت این نماز را بدعت دانستند ولی کوفیان با راهپیمایی بر علیه ایشان و سر دادن شعار وا عمرا نسبت این فرمایش حضرت اعتراض کردند و خود شخصی را به عنوان امام جماعت نماز تراوایح انتخاب نمودند. (3)
پس شرایط طوری بود که نمی شد علنا علیه ابابکر و عمر حرفی زد، لذا می توان گفت بر فرض صحت این داستان باید آن را حمل بر تقیه کنیم.

منابع:
1. تاريخ‏ الطبري، ج‏ 5، ص 357.
2. اخبار الطوال، ص 231.
3. لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، ج‏ 2، ص 377.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=44532&p=593247#post593247