آیا امام حسین (عليه السلام) قبل از شهادت پیراهنی طلب کردند و زیر لباس پوشیدند؟

آیا امام حسین (عليه السلام) قبل از شهادت پیراهنی طلب کردند و زیر لباس پوشیدند؟

سؤال:
آیا امام حسین
(عليه السلام) قبل از شهادت پیراهنی طلب کردند و زیر لباس پوشیدند؟ با این که بدن او پر از زخم بود، چه گونه دشمن توانست آن پیراهن را بیرون بیاورد؟ آن پیراهن الان کجاست؟ آن پیراهن از کجا آمده بود؟

پاسخ:
طبق آن چه که در روایات آمده هنگامى كه امام حسين (عليه السلام) عزم ميدان كرد، فرمود:
«اِئْتُوني بِثَوْب لا يُرْغَبُ فيهِ، اَلْبِسُهُ غَيْرَ ثِيابِي، لا اُجَرَّدُ، فَاِنِّي مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ»؛ برايم جامه كهنه اى بياوريد كه كسى به آن رغبت نكند تا آن را زير لباس هايم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نكنند، زيرا مى دانم پس از شهادت لباس هايم ربوده خواهد شد. لباس تنگ و كوتاهى آوردند ولى امام (عليه السلام) آن را نپوشيد و فرمود: «هذا لِباسُ أَهْلِ الذِّمَّةِ»؛ اين لباس اهل ذمّه [كفّار اهل كتاب] است.
لباس بلندترى آوردند. امام
(عليه السلام) آن را پوشيد سپس با بانوان حرم خداحافظى كرد. در آن هنگام حضرت سكينه گريه سر داد. امام وى را به سينه چسبانيد و فرمود:
«سَيَطُولُ بَعْدي يا سَكينَةُ فَاعْلَمي *** مِنْكِ الْبُكاءُ إِذَا الْحَمامُ دَهانِي
لا تُحْرِقي قَلْبِي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً *** مادامَ مِنّي الرُّوحُ في جُثْماني
وَ إِذا قُتِلْتُ فَاَنْتَ اَوْلى بِالَّذِي *** تَأْتينَهُ يا خَيْرَةَ النِّسْوانِ»

"سكينه جان! بدان پس از شهادتم گريه هاى طولانى خواهى داشت.
تا جان در بدن دارم با اشك حسرتت دلم را آتش مزن.
اى بهترين زنان! هنگامى كه شهيد شدم پس تو از هر كس به سوگوارى سزاوارترى".(1)

و در روايت ديگرى آمده است هنگامى كه لباس كهنه آوردند، چند جايش را پاره كرد (تا ارزشى براى بيرون آوردن نداشته باشد) و آن را زير لباس هايش پوشيد ؛ ولى پس از شهادت امام (دشمن ناجوانمرد پست) آن را نيز از بدنش بيرون آوردند.(2)

امام (عليه السلام)با دقّت تمام در جاى جاى داستان كربلا، چهره واقعى ياران خود و دشمنانش را ترسيم كرد و براى ثبت در تاريخ به يادگار گذاشت!

امام (عليه السلام) در صحنه هايى كه با ياران فداكار و پاكبازش در شب و روز عاشورا داشت نشان داد كه آن ها از ارزنده ترين انسان هاى تاريخ بشر بودند، همان گونه كه نشان داد دشمنانش از پست ترين و فرومايه ترين انسان ها بودند. بلكه درندگان و شياطينى بودند در لباس انسان!

يك پيراهن كهنه كه چندين جاى آن را پاره كرده باشند، چه ارزشى دارد كه از تن مبارك امام (عليه السلام) بعد از شهادت بدر آورند و بدن مبارك او را برهنه زير آفتاب سوزان بگذارند، اين نشانه چيست.؟
لباس كهنه بپوشيد زير پيرهنش *** از آن كه بر نكند خصم بد گهر ز تنش
لباس كهنه چه حاجت كه زير سمّ ستور *** تنى نماند كه پوشند جامه يا كفنش.(3)

بعد از کشته شدن آن حضرت،حر بن کعب لعين او را به يغما برد، و امام حسين (عليه السلام) را برهنه گذاشت. ولي پس از اين جنايت هر دو دست بحر در تابستان همچون دو چوب خشک می‏ خشکيد، و در زمستان تازه می‏ شد، و از آن ها چرک و خون جاري مي‏شد، تا آن که به هلاکت رسيد.(4)

طبق برخی روایات پيراهن پاره پاره آن حضرت را همه ساله روز اول محرم تا روز عاشورا، از عرش خدا رو به زمين معلق نموده، بعد آن را بر می ‏دارند. و لذا از ابتدای محرم کليه مجردات عوالم علويه، بلکه ماديات عوالم سفليه، که تعلق به آن حضرت دارند منقلب و عزادار و محزونند.(5) فردای قيامت حضرت فاطمه (عليها السلام) به محشر آيد، پيراهن خون ‏آلود حسين (عليه السلام) را به دست گيرد و عرض کند: خدايا، بين من و کشندگان پسرم حکم کن.(6) و عرض می‏ کند: خدايا، اين پيراهن فرزند من است. يعنی ببين که چگونه از ضرب شمشير و نيزه و تير سوارخ سوراخ است. يا اين که خدايا اين پيراهن را هم بر بدنش نگذاردند، و او را برهنه روی زمين انداختند. سپس از خدا می خواهد حسينش را به او نشان دهد. به او گفته می‏ شود: به قلب قيامت نگاه کن، امام حسين (عليه السلام) را که سر بريده ايستاده مي‏بيند، نعره‏ ای می ‏زند و فريادی بر می‏ آورد که «ای ميوه‏ دلم». پس ملائکه از صيحه او بيهوش می‏ شوند، و اهل محشر ندا کنند: خدا بکشد قاتل فرزند تو را... .

در روايت ديگر آمده: «لا يبقی فی الجمع ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا عبد مؤمن الا بکی لها»؛ در قيامت ملک مقرب و پيامبر مرسل و بنده مؤمنی نمی‏ ماند مگر اين که بر او بر حال فاطمه (عليهاالسلام ) گريه می‏ کند.(7)

منابع:
(1) مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 119.
(2) تاريخ ابن عساكر، ج 14، ص 221 و بحارالانوار، ج 45، ص 54 (با مختصر تفاوت).
(3) گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم‏، 1388 ه. ش‏، ص 506.
(4) نفس المهموم،ص 360 .
(5) خصائص الزينبيه،ص49 خصيصه نوزدهم.
(6) مناقب ابن شهر آشوب،ج3ص 327.
(7) به کتابهاي وفاة الصديقة الزهراء از مرحوم مقرم : 39، الخصائص الحسينيه : 164، بحارالانوار،ج43،ص 221 تا 227، اشک روان بر امير کاروان : 288 و... مراجعه شود.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=52211&p=773407#post773407