با توجه به حدیث «هل الدین الا الحب و البغض» که تولی و تبری اصل دین هستند و هر دو مکمل یکدیگر، سوال این است که: در منظر آیات و روایات شریفه از قرآن کریم و معصومین گرامی علیهم السلام ، کدام یک از این دو ( تولی و تبری ) با اهمیت تر از دیگری است ؟

سؤال:
با توجه به حدیث «هل الدین الا الحب و البغض» که تولی و تبری اصل دین هستند و هر دو مکمل یکدیگر، سوال این است که:
در منظر آیات و روایات شریفه از قرآن کریم و معصومین گرامی علیهم السلام ، کدام یک از این دو ( تولی و تبری ) با اهمیت تر از دیگری است ؟

پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از شروع پاسخ، بیان این نکته لازم است تولی و تبری در این‌جا هم در مفهوم کلی که شامل دشمنان دین می‌شود و هم در مفهوم خاص آن که دشمنان آل پیامبر هستند، مورد توجه قرار می‌گیرد.
توجه کنیم در کتاب خدا و نیز روایات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) به این نکته به طور مشخص پرداخته نشده است که کدام یک از تولی یا تبری اهمیتش بیشتر از دیگری است. در عین حال می‌توان به طور کلی سه نوع تقسیم‌بندی را در‌باره تولی و تبری انجام داد.

1-هر دو مکمل هم است.
2- تولی مهم تر از تبری است.
3-تبری مهم تر از تولی است.
با توجه به این فرض سه گانه نمی‌توان به طور دقیق از متن قرآن و روایات به دست آورد که کدام یک از تولی یا تبری اهمیت بیشتری دارد. زیرا در کتاب خدا آیاتی وجود دارد که تولی در آن پر‌رنگ‌تر است. و نیز آیاتی وجود دارد که بیشتر به تبری پرداخته است. و نیز بیاناتی که به هر دو به شکل مساوی اشاره کرده است. به همین دلیل نمی‌توان به معیار خاصی در باره برتری یکی از این دو بر دیگری جز از راه حدس و گمان دست یافت.
علاوه بر این، همان طور که اشاره شد، بحث تولی و تبری می‌تواند از جهات گوناگون تفسیر و مطابق با ذوقیات هر کسی تحلیل شود.
و اما مروری کوتاه به انواع تولی و تبری:
تولی و تبری مکمل هم است..1
تولی و تبری دو حقیقت مکمل هم می باشد به این معنا که هر کدام با وجود دیگری چون دو نیمه یک سیب است که باید کامل شود.پس،از یک جهت این دو موضوع می تواند مکمل هم باشد، زیرا جایی که تولی است تبری نیز باید باشد تا عقیده انسان کامل شود.
2-تولی اهمیت بیشتری دارد:پیش از اشاره به آیات تولی می توان اهمیت بیشتر تولی را بر تبری به دست آورد.
زیرا بدون فهم تولی نمی توان معیاری برای تبری یافت.
جایگاه رفیع تولی و پیروی از حقایق در قرآن
تولی به حقایق در قرآن دارای جایگاه رفیعی است.که در این باره به چند نمونه از آیات شریفه می پردازیم.
آیات تولی در کتاب خدا

«1-لقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيرا» (1))
مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى‏كنند.

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُور» (2))
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! با قومى كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نكنيد آنان از آخرت مأيوس اند همان‏گونه كه كفار مدفون در قبرها مأيوس مى‏باشند.

«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون» (3))
خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‏اند. آن ها را از ظلمت ها، به سوى نور بيرون مى‏برد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوت ها هستند كه آن ها را از نور، به سوى ظلمت ها بيرون مى‏برند آن ها اهل آتش اند و هميشه در آن خواهند ماند.
آیات تبری در قرآن
همان طور که به آیات تولی اشاره و بیان کردیم که تولی در آن آیات پر رنگ است، می توانیم توجیهی برای تقدیم تبری بر تولی نیز داشته باشیم که به نظر می رسد این توجیه بیشتر در ذهن مورد توجه قرار می گیرد. و معتقد می شویم در کتاب خدا به این مسئله بیشتر پرداخته شده است که کسی که بخواهد بندگی خدا پیشه کند و در طلب حقیقت باشد، می بایست ابتدا دل را از شرک و پلیدی دور و از مظاهر شیطانی تبری سپس ایمان را وارد دل کند و سپس در پی تولی باشد.
قرآن به کسانی که در پی حقیقت اند و دوست دارند دل های شان از ایمان پر شود،گوش زد می کند که ابتدا از دشمنان دین تبری جویند تا راه تولی برای شان آسان شود. به این نکته در احادیث امامان نیز اشاره شده است.
خدای متعال فرمود:

«لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ» (1)
در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيان گر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و دانا است.
در این آیه شریفه، خدای متعال تبری را بر تولی مقدم کرده است که نشان از اهمیت بیشتر تبری بر تولی دارد، زیرا انسان ابتدا باید بر طاغوت و هر موجود عصیان گر دور افتاده از حقیقت بشورد تا با دلی پاک پذیرای حقایق شود.مثلا اگر کسی بخواهد از درخت ثمره ای با کیفیت تر برداشت کند،باید به آن رسیدگی کند.روح و بدن نیز مانند درخت است به مراقبت ویژه نیاز دارد. تبری از بیگانگان موجب شکوفایی انسان و هموار شدن راه تولی می شود.
البته از منظر دیگر نیز می توانیم در باره تولی و تبری، قضاوتی جدا داشته باشیم و بگوییم کسی که تولی دارد، به طور طبیعی تبری هم دارد.یا کسی که تبری دارد تولی هم دارد، زیرا نتیجه تولی تبری و نتیجه تبری تولی است. در این صورت تولی تبری است و تبری تولی
تولی و تبری در معنای خاص
مطالبی که بیان شد،مفهوم تولی یا تبری در معنای عام آن بود که به طور کلی به دشمنان خدا که شامل همه کافران می شود اشاره داشت.
باید بگوییم تولی در معنای خاص که دوستی با اهل بیت و اطاعت از دستورات آنان تضمین کننده قبولی اعمال ما است.
کسی که به اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین با شناخت و عقیده تولی پیدا می کند، به طور طبیعی نسبت به دشمنان مغرض آنان، تبری پیدا می کند. دشمنانی که با علم و آگاهی از مقام و موقعیت اهل بیت پیامبر صلوات الله علیه، باز هم به دشمنی با آنان بر می خیزند، مستحق تبری اند.
در روایات وارده از مولای متقیان سلام الله علیه در این باره که دوستان و دشمنان انسان چه کسانی هستند،نکته جالبی به چشم می خورد.
حضرت فرمود:

«أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ فَأَصْدِقَاؤُكَ صَدِيقُكَ وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ وَ أَعْدَاؤُكَ عَدُوُّكَ وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ» (5)
یعنی: دوستان تو سه شخص اند و دشمنانت سه شخص. امّا دوستان تو دوست تو و دوست دوست تو و دشمن دشمن توست و دشمنانت دشمن تو و دشمن دوست تو و دوست دشمن توست.نتیجه: کسی که شخصی را دوست داشته باشد،از دشمنانش نیز فاصله خواهد گرفت.زیرا نمی شود کسی را دوست داشته باشد و هم زمان با دشمنان آن شخص نیز دوست باشد.

 

در هر صورت، تولی یعنی دوستی، یعنی پیروی و همراهی با عزیز ترین بندگان خدای متعال.و تبری یعنی فاصله گرفتن همراه با حالت نفرت از دشمنان دین و اهل بیت.
در عین حال گاهی به دلایل وضع خاص زمان یا مکان نمی شود به طور علنی تولی خود را به اهل بیت پیامبر سلام الله علیهم اجمعین نشان داد یا از دشمنان شان تبری جست. در آن صورت لازم است این حس را در دل تقویت و از قاعده تقیه بهره برد و همواره مصالح جامعه مسلمین را در نظر گرفت تا مبادا با ابراز احساسات آتشین که گاهی با مقابله های خصمانه همراه می شود، اتحاد مسلمان به تفرقه کشید شود. به طور حتم این کار گناهی بزرگ است و نمی تواند نشانه تولی یا تبری خالصانه باشد.

 

بر عکس وقتی با حربه تبری به پیش تازیم، ممکن است به مصادیقی بر خورد کنیم، در نتیجه واکنش ها بر انگیخته می شود.پس باید هوشیارانه نقشه و توطئه دشمنان اسلام را که تلاش می کنند میان مسلمانان تفرقه ایجاد کنند،نقش بر آب کنیم.

بنا بر این، به نظر می رسد در وضع مطلوب، اولویت با تولی است.زیرا تولی نمی تواند آن چنان حساسیت بر انگیز باشد که تبری می تواند.به این معنا که مخالفین نمی توانند شیعیان را به دلیل عشق شان به اهل بیت پیامبر و پیمودن راه آن بزرگوران، سرزنش کنند و چه بسا بسیاری از آنان اهل بیت هستند.
حدیثی که در پی می آید، علاوه در منابع روایی شیعه در کتاب روایی اهل سنت نیز نقل شده است.
پیامبر صلوات الله علیه فرمود:
«من مات على حب آل محمد مات شهيدا، ألا و من مات على حب آل محمد مات مغفورا له
» (6)
یعنی هر كسی با محبت آل محمد صلوات الله علیه عليه بميرد، شهيد مرده است.آگاه باشيد هر كسی با محبت آل محمد از دنيا برود، بخشوده است.

منابع:
1. احزاب: 33/ 21.
2. ممتحنه: 60/ 13.
3. بقره: 2 / 257.
4. همان:2/ 256.
5. سید رضی، نهج البلاغة، قم، انتشارات هجرت، سال 1414 ق، چاپ اول، ص 528.
6. فیروز آبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران، انتشارات اسلامیه، سال 1392 ق، چاپ دوم، ج ‏2، ص 78.

http://www.askdin.com/thread46926.html