شهادت امام جواد علیه السلام

پرسش:
چند قول درباره شهادت امام جواد علیه‌السلام وجود دارد؟ 
 
 
پاسخ:
درباره درگذشت حضرت امام جواد(علیه السلام)  چند دیدگاه وجود دارد که به آن‌ها اشاره می‌شود:
۱ - آن حضرت توسط همسرش ام¬فضل، دختر مأمون و به تحریک و دستور معتصم عباسی، عموی ام¬فضل به شهادت رسید،‌ام¬فضل زهری که معتصم فرستاده بود در انگور قرار داد و به حضرت داد که امام مسموم و شهید شد. البته ام¬فضل از کار خود پشیمان شد و گریه و زاری نمود، امام(علیه السلام)  فرمود: الآن که مرا کشتی گریه می‌کنی؟ سوگند به خدا به دردی مبتلا می‌شوی که درمانی ندارد و همان‌طور که حضرت فرموده بود شد و با بیماری سخت و بیچارگی شدید از دنیا رفت[۱].
 
۲ –متوکل شربتی زهرآلود آماده کرده، به غلام خود داد تا برای حضرت ببرد و وی را وادار کند که آن را بیاشامد، غلام آن را خدمت حضرت برد، امام از خوردن آن امتناع کرد، غلام اصرار زیاد کرد، و حضرت را وادار نمود که آن را بخورد و به این وسیله حضرت مسموم شد و به شهادت رسید.[۲]
 
۳ – بعد از مناظره‌ای که امام با علمای اهل سنت درباره مقدار قطع دست دزد انجام داد و حضرت با استدلال به آیه قرآن نظریه خود را اثبات نمود و علمای اهل سنت مغلوب شدند، ابن ابی داود، قاضی مهم اهل سنت که خود نیز در آن جلسه حضور داشت، نزد معتصم رفت و گفت مناظره به ضرر حکومت تو تمام شد و برگ برنده‌ای در اختیار امام و شیعیانش قرار گرفت و مردم تو را غاصب خلافت تصور می‌کنند، معتصم از انجام آن مناظره بسیار ناراحت شد و تصمیم به قتل امام گرفت، و به بکی از کاتبان خود دستور داد، که امام را به منزل خود دعوت کرده وی را مسموم نماید، وی امام را به منزل خود دعوت کرد، امام(علیه السلام)  امتناع ورزید، او اصرار کرد و گفت: هدف متبرک شدن خانه ماست، و در مهمانی، طعام مسموم به حضرت داده شد و حضرت به شهادت رسید[۳].
 
۴ - شیخ مفید می‌نویسد: معتصم، امام جواد(علیه السلام)  را از مدینه به بغداد احضار نمود، که حضرت ۲۸ محرم سال ۲۲۰ وارد بغداد شد، و در همان سال در بغداد درگذشت، وی سپس ادامه می‌دهد: برخی گفته‌اند که حضرت را مسموم نمودند.(۴)
 
 
 
پی‌نوشت‌ها:
۱. شیخ عباس قمی، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه، ۱۳۳۸ ش، ج۲ ۳۴۸ - ۳۴۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، بیروت مؤسسه الوفا، ۱۴۰۲ش، ج۵۰، ص۱۶.
۲. منتهی الامال، همان، ص۳۴۸؛ بحارالانوار، همان، ص۸.
۳. منتهی الامال همان، ص۳۴۹ - ۳۴۸؛ بحارالانوار، همان ۷ - ۵.
۴. الارشاد، شیخ مفید، قم، مؤسسه ال البیت، ۱۴۱۳ ش، ج۲، ص۲۹۵.
کلمات کلیدی: