فروکاست اختلافات صدر اسلام به اختلافات فامیلی!

پرسش:

شبهه ای با این محتوا در فضای مجازی منتشر شده است.

«قابل توجه شیعیان حواستون باشه عصبانی نشید، به خواهر شمر فحش ندین چون خواهر شمر، زن حضرت علی، همان ام البنین مادر حضرت ابوالفضل است. به مادر شمر هم فحش ندین، چون مادر شمر  مادر زن حضرت علی است. در ضمن خواهر یزید را هم فحش ندین چون زن امام حسن است. ابو سفیان و عمر و ابوبکر را هم فحش ندین چون هر سه تای اون ها پدر خانم های حضرت محمد هستند. بهتره به خودتون فحش بدین که نا آگاهانه به اختلاف خانوادگی اینا دخالت کرده اید این ها از نظر نسبی و سببی هزار جور باهم فامیل بودن»

پاسخش چیست؟

 

پاسخ: 

شگرد جدید اسلام ستیزان این است که چند شبهه را در قالب یک پارگراف مطرح می کنند که پاسخگویی به آنها در یک پارگراف ممکن نباشد. زیرا شبهه را با یک جمله می توان ایجاد کرد، اما پاسخ نمی تواند یک جمله باشد، بلکه لااقل یک پاراگراف می طلبد، به همین نسبت ادامه دهید 10 شبهه در یک پاراگراف ممکن است اما برای پاسخ به آنها ده پاراگراف لازم است. برای مثال خراب کردن یک دیوار شاید با یک هل دادن میسر شود اما جمع کردن مصالح و ساختن دوباره آن روزها طول می کشد.

اولا: شیعه واقعی به هیچ وجه به کسی حتی خواهر شمر فحش نمی دهد. البته لعن که نوعی نفرین است مشروع است، اما فحش و ناسزا نسبت به دشمنان اسلام نیز مشروع نیست.

ثانیا: دانستن اینکه ام البنین(علیها السلام) مادر حضرت عباس (علیه السلام) خواهر شمر نیست، خیلی سخت به نظر نمی رسد. چرا که شمر پسر ذوالجوشن و حضرت ام البنین (علیهاالسلام) دختر حزام است، پدر شمر، شرحبيل بن الأعور بن عمرو بن معاوية نام داشت(1) و پدر حضرت ام البنین (علیها السلام) شخصی به نام حزام بن خالد بن ربيعة بن الوحيداز قبیله بنی کلاب است.(2)و این در تمام منابع مربوطه منعکس شده است. مشاهده می کنید که حتی حضرت ام البنین (علیها السلام) با شمر پسر عمو یا نوه عمو نیز نبودند. چرا که پدر بزرگ و جدشان نیز با هم متفاوت است تا چه رسد به برادر و خواهر. 

بله ام البنین (علیهاالسلام) و شمر هر دو از قبیله بنی کلاب هستند، و این مسئله موجب شد که شمر در جریان کربلا حضرت عباس (علیه السلام) را پسر خواهر خطاب کند، چرا که روابط و تعصاب قبیله ای آنقدر زیاد بود که هم قبیله ای ها همدیگر را خواهر و برادر می دانستند. شبهه کننده یا این را نمی داند یا می داند و قصد شبهه افکنی داشته است.

اما اینکه خواهر یزید همسر امام حسن (علیه السلام) باشد، از دورغ های دیگر شبهه کننده است. در هیچ منبعی چه قدیمی و چه جدید، نمی توان یافت که خواهر یزید را همسر امام حسن مجتبی( علیه السلام) دانسته باشد. به عبارت دیگر در هیچ منبعی اشاره نشده که حضرت امام حسن (علیه السلام) داماد معاویه بوده باشد و تنها منبع این مطلب ذهن بیمار شبهه کننده است.

قسمت دیگر متن شبهه فوق صحیح است اما مغالطه ای در آن صورت گرفته است. درست است که ابوسفیان، عمر و ابوبکر پدر خانم های حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) هستند.

اما صحیح نیست که همه دامادها با پدرخانم ها رابطه دوستانه داشته باشند. دختر ابوسفیان ام حبیبه،‌ ابتدا همسر عبیدالله بن حجش بود. او با شوهرش در مکه مسلمان شد و ابوسفیان به اذیت و آزار آن دو پرداخت تا مجبور شد با عده ای از مسلمانان به حبشه هجرت کند،‌ در حبشه شوهرش عبیدالله را از دست داد،‌ ام حبیبه نه می توانست در مملکتی غریب به تنهایی زندگی کند و نه پدرش ابوسفیان او را می پذیرفت.(3)لذا این جا مانده و از آنجا رانده شده بود. پیامبر(صلی الله علیه واله) او را به مدینه فراخواند و همسر خویش قرار داد تا پناهگاهی داشته باشد(4) آیا می توان از این ازدواج ارتباطی خوبی بین ابوسفیان و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) استنباط کرد تا به تبع آن ابوسفیان را احترام کرد؟ قطعا نه

عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر نیز همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) بودند. اما آنچه شیعیان نسبت به این همسران(عایشه و حفصه) و پدرانشان(ابوبکر و عمر) انتقاد دارند به بعد از این ازدواج ها بر می گردد. در هنگام ازدواج اشکالی نه متوجه خودشان و نه پدرانشان بوده لذا ازدواجهایی صورت گرفته اما اشکالات به پس از این ازدواجها و حتی عمده اشکال به بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و اله) نسبت به این افراد بر می گردد. بنابراین تنها رابطه خویشاوندی بین این افراد و پیامبر (صلی الله علیه واله) موجب نمی شود که آنان قابل احترام باشند.

 

بنابراین:

اگر چه برخی از این نسبت های فامیلی اشتباه و برخی نیز رابطه دوستانه از آن استخراج نمی شود. اما تصور اشتباه شبهه کننده این است که با هر کس دشمن هستیم باید فحش و ناسزا بگوئیم. در صورتی که شیعیان واقعی یا به عبارت دیگران همان مسلمانان واقعی نه به دشمنان خود فحش می دهند و نه به خودشان. شیعیان واقعی پیرو سیره اهل بیت (علیهم السلام) هستند. اگر لازم باشد لعن که نوعی نفرین است نسبت به دشمنان دارند اما فحش و ناسزا گفتن زیبنده آنان نست و قطعا مانند شبهه کننده فکر نمی کنند.

 

پی نوشت ها:

1.  أسد الغابة فى معرفة الصحابة، عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى(م 630)، بيروت، دار الفكر، 1409/1989، ج2، ص19

2. مسعودی، علی بن الحسین،  التنبيه و الإشراف،  تصحيح عبد الله اسماعيل الصاوى، القاهرة، دار الصاوي، بى تا( افست قم: مؤسسة نشر المنابع الثقافة الاسلامية)، ص285

3. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش بروکلمان، لیدن، ۱۳۲۱ق، ج۸، ص۶۸؛ 

4.همان، ج۸، ص۷۰؛ ابن حبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق /۱۹۴۲م، ص۷۶.

 

http://askdin.com/comment/1052248#comment-1052248