عدم رضایت پدر برای ازدواج

پرسش: من از 13 سالگی وارد رابطه ای شدم که ایشان 7 سال بززگتر از من بودند. قصدشان ازدواج بود. بارها هم به خواستگاری ام آمدند اخلاق بسیار خوبی دارند. اما پدرم راضی به ازدواج ما نیستند؛ استخاره هم کردند و بسیار خوب آمده اما روی تصمیم پدرم اثر نگذاشته است. من دیگر نمی خواهم مرتکب گناه شوم حتی وقت چت می کنیم اذیت می شوم. به ایشان پیشنهاد محرم شدن دادم تا هیچ گناهی نکنیم. 

 

خانواده آن آقا کاملا موافق ازدواج ما هستند. مادرم اوایل مخالف بودند ولی الان راضی هستند. پدرم می گوید که سنم پایین است و باید درسم را بخوانم و چون تک فرزند هستم توقع بسیار بالایی برای زندگی من دارند.

 

 

 

پاسخ: بسیار خوب است که شما درصدد آن هستید که دیگر گناهی بین شما نباشد. اما این راهش نیست که خودتان محرم شوید. با این کار مشکلی که در حال حاضر با آن مواجه هستید و همان عدم رضایت خانواده، نه تنها حل نخواهد شد بلکه در گردابی عمیق تر فرو خواهید رفت که به راحتی از آن نمی توان خارج شد.

 

با محرم شدن شما با این آقا، توقعاتی از شما ایجاد می گردد که پاسخگو بودن به آن، نه به نفع شخص شماست و نه زندگی متأهلی آینده تان.

 

مشکل شما در حال حاضر عدم رضایت پدرتان است، که راهش محرم شدن شما دو نفر نیست. بدلیل اینکه صرف محرم شدن شما، رضایت پدر ایجاد نمی گردد. اگرچه شما به دنبال این هستید که گناهی در بین نباشد، ولی با این کار، مشکل اصلی شما که همان رضایت ندادن پدرتان است، سرجایش باقی است.

 

گناه نکردن را می توان با ندیدن و یا مکالماتی داشته باشید که سعی شود گناه در آن نباشد، حل کرد. ولی رضایت پدر را نمی توان بامحرم شدن حل نمود. همچنین این کار باعث می شود که شأن و محجوبیتتان را نزد آن آقا از دست بدهید؛ چراکه با خودشان فکر می کنند وقتی دختری بدون اجازه پدرش، دست به چنین اقدامی زده است، بعدها در زندگی متأهلی چگونه می توان به او اطمینان داشت که پنهانی کارهایی انجام ندهد. دقیقا این مطالب را که خدمتتان عرض می کنم، از مورد مشاوره ای است که جدیدا با مراجعی مثل شما که به این شکل با هم محرم شده اند، برخورد داشته ام.

 

خوب است شما با توجه به روحیه پدرتان که چه چیزهایی باعث می شود ایشان موافقت نمایند، اقدام به رضایت ایشان نمایید.

 

برای مثال، خودتان در فضایی صمیمانه و محترمانه، حرف دلتان را به ایشان بگویید. یا اگر گفتن برایتان سخت است، با نوشتن نامه ای برایشان، حرفهایتان را انتقال دهید.

 

اگر در اطرافیان کسی هست که می تواند پدرتان را راضی کند و روی ایشان نفوذ دارد، را بفرستید تا با پدر محترمتان صحبت کند.

 

اقدام از طرف آن آقا هم می تواند خوب باشد؛ یعنی اینکه خود آقا، در فضا و مکان و زمانی مناسب با قرار قبلی، پدرتان را ملاقات نماید و حرفهایش را بگوید.

 

به این نکته توجه داشته باشید که شما در زندگی متأهلی، نیاز به پشتوانه و حمایت پدر و مادر دارید. تا آنجا که می توانید تلاش نمایید رضایت کامل خانواده را جلب نمایید و ازدواج کنید.نه اینکه با اجبار آنها را راضی کنید؛ چراکه بعدها اگر خدایی نکرده در زندگی مشکلی ایجاد گردد، حمایت آنها را لازم دارید و نداشتن حمایت پدر و مادر بخصوص برای یک دختر در زندگی متأهلی، آسیب بسیار بزرگی است.

 

بالاخره پدر و مادر، بهترین پشتوانه و حامی و دوستدار فرزند هستند و هیچ کس در زندگی نمی تواند جای آنان را بگیرد. حواستان باشد خدایی نکرده بی احترامی صورت نگیرد و یا اینکه نزد آن آقا نسبت به پدرتان بی احترامی نکنید و همیشه فضای محترمانه را نگاه دارید؛ چراکه آسیب در این رابطه ها؛ چه رابطه شما و پدرتان و رابطه آن آقا و پدرتان، مستقیما به ضرر شما و زندگی شماست.

 

به خدا توکل کنید و از خدا بخواهید که مسیر را برایتان آسان گرداند؛ چراکه هم به دنبال رضایت پدر هستید و هم می خواهید سنّت خوب ازدواج را انجام دهید.