رفتار و تعامل با اهل سنت در سیره معصومین (ع)

سؤال:

در مجموع روایات اهل بیت (علیهم السلام) چه توصیه ای به شیعیان در برخورد و معاشرت با اهل سنت داده شده است. آیا می بایست حسن معاشرت داشت یا خیر؟ چون هر دو روش الان در جامعه شیعه مشاهده می شه. ابعاد توصیه امامان به شیعیان خود چیست؟

 

پاسخ:

وحدت اجتماعی مسلمانان و دوری از تفرقه و تنازع سیاسی و اجتماعی، نزد اهل بیت (علیهم السلام) به مثابه یک هدف در اولویت نخست بوده است. توجه به این فریضه مهم را می توان از سیره عملی و رفتاری و سخنان و سفارشات آنان به وضوح یافت.

 

توجه به این امر که اهل بیت (علیهم السلام) مرجعیت علمی و سیاسی را حق مسلم خویش دانسته؛ اما با این حال همواره بر حفظ اصول مشترک اسلامی و وحدت میان مسلمانان و حسن سلوک و تبلیغ عملی و گفتاری جذب کننده به اسلام اصیل تأکید داشته بیانگر چنین امری بوده است؛ لذا به جرأت می توان گفت سیره ی اهل بیت (علیهم السلام) در برخورد با مخالفین بر جذب آنان و نه دفع آنان استوار یافته که در ذیل به مواردی از این دستورات در کتب روایی شیعه اشاره می گردد.

 

الف)  مرحوم کلینی (متوفی: 329هـ) در کتاب: «کافی» در «کتاب العشرة» باب: «ما یجب من المعاشرة» پنج روایت در رابطه با حسن سلوک با مخالفین آورده که مفاد کلی این اخبار عبارت است از:

 

«رعایت تقوی»؛ «تلاش در علم آموزی»؛ «رعایت صداقت در گفتار از سوی شیعیان»؛ «داشتن حسن خلق و اخلاق نیکو»؛ «ادای امانت و امانتداری»؛ «حضور در نمازهای جماعت»؛ «طول دادن سجده ها در نماز»؛ «شهادت دادن برای مخالفین در رفع منازعات»؛ «عیادت از مریضان مخالفین»؛ «شرکت در تشییع جنازه ی مخالفین» و..

 

ب) در کتب متاخر روایی شیعه نیز این روایات منعکس است. مرحوم شیخ حر عاملی (متوفی: 1104هـ)‌ در کتاب: «وسائل الشیعه» در ابواب «وجوب معاشرت با مردم حتی مخالفین» و «استحباب حسن معاشرت» نزدیک به بیست روایت در این موضوع از کتب روایی متقدم شیعه روایت نموده است.(1)

بیان برخی از روایات به نقل کتاب: «کافی»:

 

1. ... عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): «عَلَيْكُمْ بِالصَّلَاةِ فِي الْمَسَاجِدِ- وَ حُسْنِ الْجِوَارِ لِلنَّاسِ وَ إِقَامَةِ الشَّهَادَةِ وَ حُضُورِ الْجَنَائِزِ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَكُمْ مِنَ النَّاسِ إِنَّ أَحَداً لَا يَسْتَغْنِي عَنِ النَّاسِ حَيَاتَهُ وَ النَّاسُ لَا بُدَّ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ». (2) مرازم گويد: حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «بر شما باد به نماز در مسجدها، و به نيکی به همسايگان، و ادای شهادت، و حاضر شدن در تشييع جنازه‌ها، زيرا شما ناچاريد از زيستن با مردم، و به راستی کسی نيست که تا زنده است از مردم بی نياز باشد و ناچار مردم بايد با همديگر سازش داشته باشند».

 

2. ... عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ‏ وَهْبٍ‏ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)  كَيْفَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا وَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ قَالَ فَقَالَ تُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَيْهِمْ وَ تُقِيمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ تَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ‏ وَ تَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ». (3) معاوية بن وهب گويد: به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم: چگونه برای ما با مردمی که با ما معاشرت دارند شايسته است رفتار کنيم؟ گويد که در پاسخ فرمود: «امانت آنها را به ايشان بپردازيد، و (در هنگام نياز) گواهی بر سود و زيانشان بدهيد، و بيمارانشان را عيادت کنيد و در جنازه مرده‌هاشان حاضر شويد (و در مراسم تشييع و دفن و کفن آنها شرکت کنيد)».

 

3. ... عَنْ حَبِيبٍ الْخَثْعَمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ‏: «عَلَيْكُمْ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ اشْهَدُوا الْجَنَائِزَ وَ عُودُوا الْمَرْضَى وَ احْضُرُوا مَعَ قَوْمِكُمْ مَسَاجِدَكُمْ وَ أَحِبُّوا لِلنَّاسِ مَا تُحِبُّونَ لِأَنْفُسِكُمْ أَ مَا يَسْتَحْيِي الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَنْ يَعْرِفَ جَارُهُ حَقَّهُ وَ لَا يَعْرِفَ حَقَّ جَارِهِ»؛ (4)  حبيب خثعمی گويد: شنيدم از حضرت صادق (علیه السلام) که می‌فرمود: «بر شما باد به پارسایی و کوشش در اطاعت، و بر سر جنازه‌ها حاضر شويد، و بيمارها را عيادت کنيد و با مردم در مساجد حضور به هم رسانيد، و برای مردم چيزی را دوست داريد که برای خودتان دوست داريد، آيا شرم نکند يکی از شما که همسايه‌اش حق او را بشناسد ولی او حق همسايه‌اش را نشناسد».

 

4. ... عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا وَ بَيْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَيْسُوا عَلَى أَمْرِنَا قَالَ: «تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِكُمُ الَّذِينَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا يَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَيَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ يَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ يُقِيمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ يُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَيْهِمْ»؛ (5) معاوية بن وهب گويد: به حضرت عرض کردم: چگونه شايسته است برای ما که با قوم خود (يعنی شيعيان) و مردماني که با ما معاشرت دارند و شيعه نيستند رفتار کنيم؟ فرمود: «نگاه کنيد به پيشوايان خود آنان که از آنها پيروی کنيد و هر طور آنها رفتار کنند شما نيز همانطور رفتار کنيد، به خدا سوگند آنها عيادت بيمارانشان را می‌کنند، و بر سر جنازه‌هاشان حاضر گردند و به سود و زيان آنها گواهی دهند و امانت‌های آنها را به آنها رد کنند».

 

5. ... عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)‏ اقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ يُطِيعُنِي مِنْهُمْ وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِيَ السَّلَامَ وَ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَيْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) كَانَ يَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَيْطِ وَ الْمِخْيَطِ- صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِيثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا جَعْفَرِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَيَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَيَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اللَّهِ لَحَدَّثَنِي أَبِي (علیه السلام) أَنَّ الرَّجُلَ كَانَ يَكُونُ فِي الْقَبِيلَةِ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام) فَيَكُونُ زَيْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِيثِ إِلَيْهِ وَصَايَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ الْعَشِيرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِيثِ»؛ (6) زيد شحام گويد: حضرت صادق (علیه السلام) به من فرمود: به هر کس از مردم که ببينی پيروی از من کنند و به گفتار من عمل کنند سلام مرا برسان، و من به شما سفارش کنم که نسبت به خدای (عزوجل) تقوی داشته باشيد و در دين خود پارسا باشيد و در راه خدا کوشش کنيد، و به راستگویی و به أدای امانت و طول دادن سجده و نيکی به همسايه شما را سفارش می‌کنم زيرا محمد (صلی الله علیه و آله) همين دستورات را آورده است هر که به شما امانت سپرده به او پس بدهيد نيک رفتار باشد يا بد کردار، زيرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دستور می‌داد که سوزن و نخ را نيز به صاحبش پس دهيد، و با فاميل خود پيوند داشته باشيد، و بر جنازه ی مردگانشان حاضر شويد، و بيمارانشان را عيادت کنيد، و حقوقشان را بپردازيد، زيرا هرکس از شما که در دينش پارسا باشد و راستگو باشد و امانت را به صاحبش برگرداند و اخلاقش با مردم خوب باشد گويند: اين جعفری است و اين مرا شاد کند و از جانب او شادی در (دل) من آيد و گويند: اين روش پسنديده جعفر (بن محمد) است به خدا سوگند پدرم برای من حديث کرد که مردى از شیعیان على (علیه السلام) در قبیله اى بود و زینت آن قبیله بشمار می رفت، از همه ی آنها در پرداخت امانت بهتر بود، و حقوقشان را بهتر مراعات می کرد، و در گفتار راستگوتر بود، و سفارشات و همه ی وصیتهاى اهل قبیله و سپرده هایشان را آنان بدو مى سپردند و چون از او پرسش می کردى می گفتند: کیست مثل فلان کس؟ او در پرداخت امانت و راستگوئى از همه ی ما بهتر است».

 

محور تمامی این روایات برتر بودن شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) در گفتار و عمل و اخلاق  نیکو و امانت داری و حسن معاشرت با  دیگران است که وجود چنین امری خود بزرگترین تبلیغ به سوی مکتب نجات بخش اهل بیت (علیهم السلام) است.

 

پی نوشت:

 

1. مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب: «وسائل الشیعه» در تتمه کتاب حج به ابواب احکام العشره پرداخته و بابی را با عنوان : «بَابُ وُجُوبِ عِشْرَةِ النَّاسِ حَتَّى الْعَامَّةِ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ إِقَامَةِ الشَّهَادَةِ وَ الصِّدْقِ وَ اسْتِحْبَابِ عِيَادَةِ الْمَرْضَى وَ شُهُودِ الْجَنَائِزِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ الصَّلَاةِ فِي الْمَسَاجِدِ»، تدوین نموده و در ذیل آن ده روایت را بیان داشته است. وی همچنین در باب: « اسْتِحْبَابِ حُسْنِ الْمُعَاشَرَةِ وَ الْمُجَاوَرَةِ وَ الْمُرَافَقَةِ» روایات دیگری در حسن معاشرت آورده که اطلاق برخی از این روایت شامل محل بحث نیز می شود.

 

2. كلينى، ابو جعفر، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية)، 8 جلد، دار الكتب الإسلامية، تهران - ايران، چهارم، 1407 ه‍ ق، ج2، ص635، ح1.

 

3. همان، ح2.

 

4. همان، ح3.

 

5. همان، ح4.

 

6. همان، ح5.

http://askdin.com/comment/1037785#comment-1037785