خالی بودن زمین از حجت الهی

پرسش: چرا از یک طرف در قران داریم که برای هر قومی هدایتگری است و حجتهای خدا در هر عصر و زمانی هستند و از طرفی برای پیامبرمان میگوید ایشان بعد از دوره فترت پیامبران آمدند. یا اینکه امتهایی مستضعف فکریند و هدایتگری نداشته اند؟

 

 

 

پاسخ:

برای پاسخ بدین سوال لازم است به چند نکته دقت کنیم.

 

نکته نخست. سنت هدایتگری: خداوند متعال در قرآن کریم بیان کرده است که برای هر امتی، بیم دهنده‌ای وجود دارد: «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ»(1)

 

بر اساس این آیه شریفه هر امتى، انذار كننده‏اى داشته است، و اما اينكه او در هر مكان، شخصا حضور داشته باشد لازم نيست، همين اندازه كه صداى دعوت پيامبران بزرگ الهى بوسيله اوصياى آنها به گوش همه مردم جهان برسد كافى است.(2)  بنابراین، مهم این است که در هر امتی، بشیر و نذیری وجود داشته باشد و پیام الهی به آنان رسیده باشد. این مفاد آیه است، اما این بدان معنا نیست که لزوما این بشیر و نذیر، پیامبری از پیامبران الهی باشد. بلکه میتواند نماینده یا مبلغی از طرف ایشان باشد.

 

نکته دوم. عدم ارسال نذیر برای گروهی: در آیه شریفه 44 سوره سبأ به مسئله مهمی اشاره شده است.

 

«وَ ما أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ»: ما قبل از تو هيچ انذاركننده‏اى به سوى مشركان مكه نفرستاده بوديم"

 

در این آیه، بدین واقعیت اشاره میشود که قبل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پیامبری برای این گروه نبوده است. به نظر میرسد مراد از این آیه آن است که قبل از حضرت، منذری از میان خود آنان برایشان ارسال نشده بود نه اینکه اصلا پیام حق بدانها نرسیده باشد.(3)

 

 

 

نکته سوم. مراد از دوره فطرت: در قران کریم در آیه 19 سوره مائده اشاره شده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در دورهای مبعوث شدند که به دوره فطرت معروف بود:

 

«يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى‏ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ»:

 

مراد ازاین دوره، به فاصله زمانی میان حضرت عیسی و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) اشاره دارد. در این دوره، به اعتقاد برخی، پیامبری مبعوث نشده است و به عقیده برخی، تعداد کمی(سه یا چهار نفر) مبعوث شده است.(4)

 

 

 

نکته چهارم. مستعضف فکری: بر اساس آیاتی که بدان اشاره شد، هيچ امتى از امت‏هاى بشرى نبوده كه دعوت به حق پيامبران در آن ظهور نكرده باشد. اما به واسطه تزاحماتی که میان اسباب و مسببات در دنیا ایجاد میشود، گاهی اوقات، این اقتضا و خواسته به فعلیت نمیرسد. چنانکه برخی انسانها در زمان یا مکانی حضور دارند که دعوت حق و پیام الهی بدانها نمیرسد یا به صورت موثر بدانها نمیرسد. چنانکه برخی انسانها در همین دوره کنونی گرچه در عصر اطلاعات به سر میبرند ولی به واسطه عناصر تبلیغاتی پیام حق را نمیگیرند.  چنین افرادی را که دعوت پيغمبرش به گوشش نرسيد، حجت بر او تمام نيست، و او جزو مستضعفين است:

 

" إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا"»: مگر ضعيف شدگانى از مردان و زنان و كودكان، كه چاره‏اى نداشته، و نتوانستند راه خدا را بيابند.(5).

 

 

 

اینک با توجه بدین نکات پاسخ سوالات شما روشن میشود.

 

سوال نخست. چرا از یک طرف در قران داریم که برای هر قومی هدایتگری است و حجتهای خدا در هر عصر و زمانی هستند و از طرفی برای پیامبرمان میگوید ایشان بعد از دوره فترت پیامبران آمدند؟

 

  پاسخ این سوال آن است که در آیه نخست بیان شده است که برای هر امتی، نذیری وجود دارد(نه لزوما پیامبر) و در آیه دوم نیز بیان میشود که در دوره فطرت، پیامبری وجود نداشته است. اما این بدان معنا نیست که نذیری نیز نبوده یا پیام الهی و سخنان پیامبران سابق به گوش این افراد نرسیده باشد.

 

 

 

سوال دوم. . چرا از یک طرف در قران داریم که برای هر قومی هدایتگری است و حجتهای خدا در هر عصر و زمانی هستند یا اینکه امتهایی مستضعف فکریند و هدایتگری نداشته اند؟

 

پاسخ این سوال نیز در نکته پنجم روشن شد. بدین صورت که برای هر امتی، دعوت پیامبران و نذیران ایشان وجود داشته است و طبیعتا این دعوت، اقتضای هدایتگری دارد اما اینکه چقدر ازافراد موجود در آن امت از این دعوت بهره برده باشند، مسئله فعلیت این هدایتگری است که مقوله ای جدا و تابع شرایط دیگری است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پی نوشتها:

 

1. سوره فاطر، آیه24

 

2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1371ش، چاپ دهم، ج17، ص110

 

3. تفسیر نمونه، ج18، ص239

 

4. تفسیر نمونه، ج4، ص333

 

5. سوره نساء، آیه98