حقیقت چیست؟

پرسش:
به منظور پیدا کردن دین حق، آیا می توان به حقیقت تمام ادیان رسید؟ علاوه بر اینکه انسان به چه طریقی می تواند یقین قطعی نسبت به دین حق پیدا کند؟

 

پاسخ:
در ابتدا باید توجه داشت که مسائل اعتقادی را نمی توان با اتکا به حرف بزرگان قبول کرد، به تعبیر مولی الموحدین: «الْحَقُّ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ اعْرِفِ‏ الْحَقَ‏ تَعْرِفْ‏ أَهْلَه‏؛ حق به وسیله اشخاص(بزرگان) شناخته نمی شود، [بلکه ابتدا] حق را بشناس، بعد[به وسیله شناخت حق] اهل حق را نیز شناسایی کن»(1) بنابراین انسان باید خودش به دنبال حق باشد و اگر هم از کلام بزرگان یا کتاب های ایشان استفاده می کند باید خودش در این زمینه تفکر کند و تصمیم نهایی را خودش بگیرد؛ نه اینکه در این زمینه تقلید کند.

 

مطلب دوم؛ ما آنقدر فرصت نداریم که به حقیقت تمام ادیان برسیم! گاهی یک محقق تمام عمر خود را صرف می کند تا شاخه ای از یک دین را مورد بررسی قرار دهد و با وجود این همه دین الهی و غیر الهی نمی توان تمام آنها را مورد بررسی قرار داد، اما در عین حال راه برای تشخیص حق و باطل بسته نیست. به این منظور می توان از برخی ملاک ها استفاده کرد؛ مثلا با پی گیری این مساله که آیا خدایی در این عالم هست یا نه؟ و آیا ممکن است این عالم بدون خدا محقق شده باشد یا نه؟ می توان ادیان را به دو دسته الهی و غیر الهی تقسیم کرد و از این طریق بسیاری از ادیان را از دامنه تحقیق خارج نمود. در ادامه نیز می توان بین ادیان باقی مانده به مستند بودن کتاب آسمانی آنها مراجعه کرد و آنهایی که مستند به پیامبر نیستند یا دخل و تصرف در آنها شکل گرفته را کنار گذاشت یا از دیگر ملاکات کلی استفاده نمود. برای تشخیص مذهب حق و باطل نیز می توان از همین ملاک های کلی استفاده کرد. بدین ترتیب ملاک برای حقانیت، مدارک و شواهد خواهد بود نه تعداد پیروان یا حرف های بزرگان مذاهب و ... حالا که ملاک روشن شد، شما باید به دنبال قانع کردن خود باشید و در این زمینه باید نقادانه به حرفهای دو طرف گوش داد و راه حق را انتخاب کرد.
البته این روش لوازمی هم دارد که اگر بخواهید از این طریق به حق برسید باید شناختی نسبت به برخی علوم مانند منطق که ملاک شناخت کلام درست از نادرست است، پیدا کنید و از همین طریق مغالطه های دو طرف را شناسایی کنید. هرچند گاهی مغالطه آنقدر دقیق است که چندین سال حتی بزرگان را هم درگیر خود می کند تا پاسخی درخور برای آن پیدا کنند.

 

نکته پایانی اینکه تنها از طریق استدلال عقلی نمی توان به یقین حداکثری رسید، بلکه عقل تا حدی مشخص انسان را پیش می برد و این عمل و توکل به خداست که ایمان انسان را تقویت می کند و سبب رسیدن به مراتب عالی معرفتی می گردد: «كلاَ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَترَوُنَّ الجَحِيمَ؛ اگر شما علم اليقين (به آخرت) داشتيد، قطعاً جهنّم را خواهيد ديد!» (2) از ظاهر كلام بر مى‏آيد كه مراد از ديدن جحيم، ديدن آن در دنيا و قبل از قيامت و به چشم بصيرت است، منظور رؤيت قلب است و اين رؤيت براى مردمى كه سرگرم تفاخرند دست نمى‏دهد، بلكه در مورد آنان امرى ممتنع است، چون چنين افرادى ممكن نيست علم اليقين پيدا كنند. مراد از"عين اليقين" نیز خود يقين است، و معنايش اين است كه جحيم را با يقين محض مى‏بينند، و مراد از" علم يقين" در آيه قبل مشاهده دوزخ با چشم بصيرت و در دنيا است، و به عين اليقين ديدن آن در قيامت با چشم ظاهر است.(3) علم مذکور امری فراتر از علوم حصولی و اکتسابی انسان است، بلکه علم الیقین از سنخ علم حضوری است و این علم بر اساس تزکیه نفس به دست می آید.
البته از این مطلب نیز نباید غافل شد که خداوند به اندازه ای که به انسان امکانات داده است، از او حساب می کشد: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛ خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند.»(4) بر همین اساس در قضاوت بین دو گروه یا دو تفکر به همان میزان که خداوند به ما داده و در مسیر رشد آن گام برداشته ایم، بازخواست خواهد نمود.

 

پی نوشت ها:
1. فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، انتشارات رضى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1375 ش، ج1، ص31.
2. تکاثر: 5 و6.
3. طباطبایی، سید محمد حسین، (1374)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوى همدانى سيد محمد باقر، پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، ج20، ص602.
4. بقره: 286.

http://askdin.com/comment/1035944#comment-1035944