نقص و کمال ادیان

پرسش:

اگر مسيحيت كاملترين دين نيست، چرا حضرت مسيح(عليه السلام) جهاني بودن آن را اعلام كرد؟
 

پاسخ:

اولا؛ نقص و کمال ادیان نسبی است؛ به عبارت دیگر هر دین الهی در زمان خود، کامل ترین دین است اما ممکن است همین دین نسبت به ادیان جدیدتر الهی ناقص محسوب شود.
ثانیا؛ عمومیت دینی در زمان خودش، ملازم با کامل بودن آن برای تمام ادوار نیست، همانطور که برخی ادیان الهی برای زمان خود کامل بودند اما ممکن است اختصاص به گروه خاصی داشته باشند و با گذشت زمانِ حجیت آنها، نوبت به دین جدیدتر و کامل تر می رسد.
ثالثا؛ خداوند زمینه هدایت را برای بندگان مشخص می کند ولی آنها را مجبور به دین خاصی نمی کند و حتی اگر بندگان به دین باطلی هم گرایش پیدا کنند، خداوند آنها را بازنمی دارد. بنابراین حق انتخاب با خود انسان هاست و اگر راه حق و باطل روشن شده باشد، خدا انسان را بین انتخاب خیر و شر آزاد می گذارد و این از اصول و مبانی مسئول بودن انسان در قبال اعمال خویش است و در غیر اینصورت مجازات او معنا نخواهد داشت.

بنابراین بین جهانی شدن و کامل ترین بودن نمی توان رابطه ای منطقی ایجاد کرد، به خصوص که بعد از دین مسیح علیه السلام، دین الهی دیگری هم مطرح شده و با وجود دین جدید، دین سابق از حجیت ساقط است، همانطور که یهودیت با مسیحیت ساقط شد.

علاوه بر اینکه تمام پیامبران الهی در صدد نشر اعتقاد به خدا و دین خود بوده اند و این امر را منوط به قوم و نژاد خاصی نکرده اند. به همین دلیل حضرت موسی (علیه السلام) فرعون را به خداپرستی دعوت می کند: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏»؛ اما به نرمى با او سخن بگوييد شايد متذكّر شود، يا (از خدا) بترسد!(1) و یا حضرت سلیمان (علیه السلام) قوم سبا را به دین داری سوق می دهد: «إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * أَلَّا تَعْلُواْ عَلىَّ وَ أْتُونىِ مُسْلِمِينَ»؛ اين نامه از سليمان است، و چنين مى ‏باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان، توصيه من اين است كه نسبت به من برترى ‏جويى نكنيد، و بسوى من آييد در حالى كه تسليم حقّ هستيد!»(2) بنابراین اگر موقعیت مناسبی برای نشر دین داشتند، این کار را می کردند و دین الهی را جهانی می کردند.


پی نوشت ها:
1. طه: 44.
2. نمل: 31.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64672&p=1013427&viewfull=1#post10...