حکمت آفرینش دایناسور ها چیست؟

سوال:
حکمت خلق موجودات و حیوانات زنده قبل از انسان چیست؟ مگر هدف اصلی آفرینش جهان برای انسان نیست؟ خلق این موجودات چه فایده برای کمال انسان دارد؟؟چرا خدا خلقت را با آفرینش بشر شروع نکرد و قبل از میلیاردها موجود دیگر خلق کرد؟ (در حد یک دانش آموز راهنمایی جواب دهید)


جواب:
قرآن کریم وجود همه موجودات در عالم را معطوف به وجود انسان می داند قرآن می فرماید: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا» او کسی است که هر آنچه در زمین است را برای شما خلق کرد.(1) در آیه دیگر حتی همه آنچه را که خدا خلق کرده مسخر انسان می داند: «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون» او آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همه را از سوى خودش مسخّر شما ساخته، در این نشانه‌‏هایى است براى کسانى که اندیشه می‌کنند. (2)

بنابراین همه موجودات حتی موجودات ما قبل تاریخ نیز برای انسان آفریده شده اند. اما چگونه؟
بحث خود را با یک مثال پی می گیرم:
کشاورزی برای این که گندم به دست بیاورد؛ یک سری مقدماتی فراهم می کند. اول کمی کار می کند تا پول به دست بیاورد. (مثلا هیزم جمع می کند و مدت ها هیزم فروشی می کند) با پول های خود زمینی خریداری می کند. زمین را چند نوبت آبیاری می کند. (حتی قبل از این که گندمی در زمین روییده باشد) آنگاه به آن کود می دهد و زمین را زیر و رو می کند. یک مدت زمین را رها می کند تا فصل کشت گندم برسد. کمی گندم در زمین می پاشد؛ آنگاه مدتی به آن رسیدگی می کند و .... تا آن که گندم به ثمر بنشیند.
همان طور که می بینید؛ همه این کارها مقدمه کشت گندم است و اگر کسی به طریقه کشت گندم و مقدمات آن آگاه نباشد، در هر مرحله از کار اعتراض می کند؛ که مثلاً چرا زمین را خراب می کند؟ و چرا بی دلیل زمین را شخم می زند؟ چرا قبل از آن که گندم در زمین باشد زمین را آبیاری کرد؟ و هزاران چرای دیگر.

در خلقت انسان نیز همین طور است؛ همه چیز برای انسان است. اما این انسان در بستری باید زندگی کند که خیلی از مقدمات فراهم شده باشد تا برای رشد و کمال انسان مانعی از طرف خالق حکیم نباشد.

فهم اينكه هر كدام از مخلوقات، چه غايت و هدفي دارند، كار آساني نيست؛ چون انسان زماني مي تواند اين مطلب را تمام و كمال بفهمد كه، به تمام عالم خلقت علم داشته باشد و چنين علمي تنها براي خدا و انسان كامل است. لذا ما تنها به اندازه علم اندك خودمان مي توانيم به هدف و غايت برخي از موجودات پي ببريم. آن هم به برخي از غايات و اهداف آنها نه بر همه آنها.

براي مثال: ما مي دانيم كه درخت فوايد زيادي دارد؛ مثل توليد اكسيژن، محكم نمودن خاك زمين و جلوگيري از رانش زمين و ... يا مي دانيم كه برخي حشرات مثل زنبور و پروانه و ... براي گرده افشاني گلها لازم است و ... دايناسورها نيز از اين قاعده مستثني نيستند؛ آنها نيز مثل ديگر موجودات زنده مثل فيل و موش و پشه و قورباغه در اين عالم طبيعت نقشي داشته اند كه با تمام شدن نقششان، از بين رفته اند؛ كما اينكه ميليونها موجود ديگر نيز قبل از دايناسورها و بعد از آنها نقش خود را در بستر سازی برای "احسن المخلوقین" (انسان) بازی کرده اند و منقرض شده اند.

همه موجودات طبيعت، ‌در واقع مثل اجزاء يك پيكرند. همان طور كه قلب و كليه و چشم و ناخن و مو و پوست و ... هر كدام نقشي در بدن دارند، موجودات عالم نيز هر كدام نقشي در عالم دارند و همان طور كه برخي از اجزاء بدن به مرور زمان بايد از بين بروند، برخي از موجودات عالم نيز بايد بعد از ايفاي نقش خود در طبيعت از بين بروند و موجودات تازه اي جاي آنها را بگيرند. مثلا نوزاد شيرخوار اجزاء خاصي در دهانش دارد كه در بزرگسالي آن اجزاء‌ از بين مي روند. همين طور شكل استخوان بندي نوزاد و نحوه اتصالات مفاصل در او با بزرگسالان متفاوت است. وجود اين امور براي نوزاد مفيد است؛ اما در بزرگسالي اين اجزاء عوض مي شوند و جاي آنها را اجزاء ديگري مي گيرند؛ يا بچه قورباغه آبشش و دم دارد كه در بزرگي هر دو از بين مي روند يا لارو حشراتي مثل پروانه، پاهاي زياد و شكل كرم مانند و دندانهايي برنده دارند كه؛ پس ازدگرديسي از بين مي روند و اعضاي جديدي جاي آنها را مي گيرند و همه اينها هدفدار و حكيمانه است ؛ و قدري حكمت در آنها واضح است كه انسان از ديدن آنها – مثلا در فيلم هاي مستند – شگفت زده مي شود؛ در اندازه كلان عالم نيز چنين است.

طبيعت مثل يك موجود زنده بزرگي است كه موجودات زنده و غير زنده به منزله اعضاي آن هستند و اين اعضا به واسطه نوع خاصي از تركيب به نام تركيب اكوسيستمي به هم مربوطند ؛ و مثل اعضا و اجزاء موجودات زنده اين اعضا نيز دائما در حال تعوض و تبديلند .بنابراين در طبيعت هر موجودي تا مدت معيني بقاء دارد و آن گاه كه نقش او در عالم تمام شد،‌ طبق قوانين حاكم بر عالم از بين مي رود. دايناسورها نيز در زمان خود نقشي در بقاء طبيعت داشته اند و اگر آن زمان دايناسورها نبودند چه بسا الان نيز طبيعتي به اين شكل وجود نمي داشت كما اينكه الان هر موجودي نقشي در حفظ طبيعت دارد. مثلا اگر مار نبود موشها طغيان نسل پيدا مي كردند و اگر موشها نبود بسياري از حشرات طغيان نسل پيدا مي كردند لذا هر موجودي بايد در جاي خود باشد تا اكوسيستم هاي طبيعت پابرجا بماند تا در نهايت كل طبيعت حفظ شود.

خداوند در قرآن فرموده است :«خَلَقَ لَکُم»(3) ، برای شما آفرید، این کلمه "برای شما " شامل همه نیازهای مادی و معنوی است، نیاز مادی موجودات فعلی به گذشته بیان شد؛ اما نیاز معنوی:حداقل دو نیاز معنوی را در اینجا اشاره می کنیم:

نیاز اول: زیاد شدن علم و آگاهی بشر با تحقیق یا شبیه سازی اسکلت و سنگواره موجودات ما قبل تاریخ.
چرا اسکلت و سنگواره آنها با هزینه هائی گزاف در معرض تحقیق دانشمندان و تماشای عموم در موزه ها قرار می گیرد؟
جز اینکه به دانش و آگاهی بشر افزوده شود و آن را برای حفظ سلامتی خود مستقیم و غیر مستقیم به کار گیرد؟!

نیاز دوم: یکی دیگر از آن نیازهای معنوی پی بردن به قدرت لایزال الهی است؛ اگر موجودات میکروسکوپی واقع در زیر یخهای قطب جنوب هیچ خاصیت مادی نداشته و فقط انسان را به قدرت خداوند آگاه کند کافی است که به آنها نیز گفته شود: «خَلَقَ لَکُم» (4)، همچنین است آگاهی از فسیل های باقی مانده از جانداران ما قبل تاریخ.

وقتی انسان مطلع می شود آنها چه مقدار وزن و هیکل داشته و روزانه چه مقدار گوشت و گیاه می خورند، بیشتر به عظمت خداوند پی می برد؛ و بخاطر اینکه خداوند مهربان در زمان حاضر برای حفظ جان بشر چنین حیوانات عظیم و خونخواری را منقرض ساخته شکر خدا می کند، آیا پی بردن به عظمت خدا و شکر مهربانیِ او نمودن، به نفع بشر نیست؟

شاید کسی سوال کند: نسبتِ طولِ زمانِ خلقت آدم تا کنون -که حدود 5 هزار سال یا هفت هزار سال گفته اند- به عمر زمین -که بیش از 14 میلیارد سال تخمین زده اند- خیلی نا متناسب است یعنی این همه خدا مقدمه سازی کرده برای این چند هزار سال؟
جواب می دهیم : اولاً قرار نیست که عمر زندگی انسانِ روی زمین، در همین چند هزار سال تمام شود! ثانیا: همه عقلای عالم برای یک کار بسیار مهم مقدمات زیادی را تدارک می بینند؛ به عنوان مثال: شما یک دانه سیب می خورید این یک سیب از زمانی که این سیب از کالی به قرمزی و پختگی می گراید و به آن یک سیب قابل خوردن اطلاق می شود 5 -10 روز است شما برای این که یک سیب داشته باشید و این سیب به ثمر بنشیند (5 الی 10 روز) حد اقل 10 سال زحمت درخت میوه را می کشید. این رقم در درختانی مثل خرما تا 30 سال هم ادامه دارد حالا شما نسبت گیری کنید . این تازه برای یک امر معمولی و یک خوراک انسان است .
شما در روییدن یک دانه گندم اگر دقت کنید؛ به قول شاعر: «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری»(5) چه مقدمات طولانی برای به بار نشستن یک دانه گندم! حال چه برسد به انسان که خداوند در خلقت انسان به خود تبریک گفت « ... فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحسَنُ الخالِقينَ» (6)
گاهی یک امر آنقدر مهم است که است که مقدمه آن هر قدر هم که طولانی باشد اشکالی به آن وارد نخواهد بود.
از آن گذشته این همه نفت و گاز و انرژی های فسیلی که بشر امروزه از ان استفاده می کند محصول زندگی چند ملیون ساله موجودات زنده روی زمین است. چه کسی جز انسان می تواند از این منابع استفاده کند؟



پی نوشت:
1- بقره: 29.
2- جاثیه: 13.
3- بقره: 29.
4- همان.
5- گلستان سعدی، دیباچه.
6- مومنون: 12.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64264&p=1012211&viewfull=1#post10...