چگونگی و چرایی واسطه فیض بودن امام

سوال:
لطفا در مورد چگونگی و چرایی واسطه فیض بودن امام (علیه السلام) توضیح بفرمایید.


جواب:
واسطه فیض بودن حضرات اهلبیت(علیهم السلام) و حجت های الهی به چند معنا است و چند کاربرد دارد که در زیر به آنها می پردازیم:
1-واسطه فیض تشریعی:
حجت های الهی و (پیامبران و ائمه اطهار(علیهم سلام الله)) شریعت الهی را دریافت کرده و تنزیل شده آن را به بشر می رسانند و آنها هستند که این قابلیت را دارند که واسطه بین خدا و خلق شده و حقیقت دین را از ملکوت الهی دریافت کرده و به انسان ها ابلاغ کنند و آن را در جامعه پیاده سازند:
خدای تبارک و تعالی می فرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ»(1)
و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا (خلق را) به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را (از انواع عبادات و خیرات) و خصوص اقامه نماز و اداء زکات را به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند.

آن حضرات با عبودیت محض پروردگار این ظرفیت را پیدا کرده واسطه رساندن شریعت الهی به مردم شوند و به واسطه این هدایت گری و واسطه فیض بودن این حضرات است که انسان ها خدا را عبادت می کنند.

در ابتدای دعای ندبه به این حقیقت اشاره شده است:
«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ الَّذِي لا زَوَالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِيَّ وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ [الذَّرَائِعَ ] إِلَيْكَ وَ الْوَسِيلَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ»(2)

«ستايش خاص خدا، پروردگار جهانيان است، و درود و سلام خدا، سلامي كامل، بر سرور ما محمد، پيامبرش و اهل بيت او.خدايا تو را ستايش، بر آنچه به آن جاري شد قضاي تو درباره اوليايت، آنان كه تنها براي خود و دينت برگزيدي، آنگاه كه براي ايشان اختيار كردي، فراواني نعمت پابرجايي كه نزد توست، نعمتي كه تباهي و نابودي ندارد، پس از آنكه بي ميل بودن نسبت به رتبه هاي اين دنياي فرومايه، و زيب و زيورش را با آنان شرط نمودي، آنان هم آن شرط را از تو پذيرفتند، و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستي، پس قبولشان كردي، و مقرّب درگاهشان نمودي، و براي آنان ياد والا، و ثناي روشن پيش آوردي، و فرشتگانت را بر آنها فرو فرستادي، و به وحي ات اكرامشان فرمودي، و به دانشت به آنان عطا كردي، و ايشان را دست آويز به سويت و وسيله به جانب خشنودي ات قرار دادي.»

بنابراین تعبیر، حجت های الهی با عبودیت محض پروردگار این ظرفیت را در خود ایجاد کردند که مردم را با دعوت به عبادت پروردگار و شریعت الهی از سطح حیوانیت به سطح انسانیت ارتقاء دهند؛ به گفته ملاصدرا انسان تا پیش از بلوغ و سن تکلیف در عالم حیوانی به سر می برد، تنها پس از سن تکلیف و به واسطه حجت الهی، از فیض انسانیت برخوردار می شود.

2- واسطه شفاعت خواهی در سرای آخرت نزد پروردگار:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ»(3) «ای کسانی که ایمان آورده‏اید! تقوا و پرهیزکاری پیشه کنید و وسیله‏ ای برای تقرب به خدا انتخاب نمایید، «لاَّ تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِی لَهُ قَوْلاً» (4) «در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمی‏ دهد، مگر کسانی که خداوند رحمان به آنها اجازه شفاعت داده، و از گفتار آنها (در این زمینه) راضی است‏.
ائمه اطهار و پیامبران الهی (علیهم سلام الله) به درجه ای از بندگی و کمال رسیده اند که نزد خدا وجیه شده و می توان آنها را برای کارها و حوایج خود در خانه خدا واسطه قرار داد.

3-واسطه در دعا و استغفار
یکی از نیازهای ما برای پیشرفت در زندگی مادی و معنوی برداشته شدن گناهان از زندگی و رفع تاثیر آنها در عواقب امور ماست در دعای کمیل می خوانیم :«اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تهتک العصم. اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تنزّل النّقم. اللّهم اغفرلی الذّنوب التی تغیّر النّعم.» گناهانی وجود دارد که پرده‌ها را می‌درد. گناهانی وجود دارد که نقمت الهی را بر انسان نازل می‌کند. گناهانی وجود دارد که نعمتها را از انسان می‌گیرد. «اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تحبس الدّعاء.» گناهانی هم وجود دارد که دعا را حبس می‌کند.پناه بر خدا! ممکن است انسان مرتکب گناهی شود که هر چه دعا کند، آن دعا بی‌اثر و بی‌فایده گردد.
ما نیاز داریم برای کمال در زندگی گناهانمان بخشیده شود که بهترین راه آن واسطه قرار دادن ولی خدا در خانه خداست همان گونه که در قرآن به مومنین سفارش می کند:
«وَ لَو اَنَّهُمْ اَذ ظَلَموُا اَنْفُسَهُمْ جاووکَ فَاسْتَغفَرُوا الله وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسولَ لَوَجدُوا الله تَوّاباً رَحیماً»(5)؛ (و اگر آنان هنگامى که بر خود ستم کرده اند به نزد تو بیاند و خود از خدا آمرزش بخواهند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز براى آنان طلب آمرزش کند،خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت.)
در مورد برادران یوسف هم قرآن بیان می کند که برای بخشش گناهانشان به پدر خود که ولی خدا بود مراجعه کردند.
«قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ»(6) «در آن حال برادران یوسف عرضه داشتند: ای پدر بر تقصیراتمان از خدا آمرزش طلب که ما خطای بزرگ مرتکب شده‌ایم.»

در زیارت جامعه کبیره نیز یکی از کارکرد های وجود مقدس اهلبیت(علیهم السلام) را بخشش گناهان به واسطه قبول ولایت آنها و فرستادن صلوات بر آن حضرات معرفی فرموده است:
"جَعَلَ صَلواتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ طِیبا لِخُلُقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا"(7)

خدای تعالی هدف آفرینش را عبادت و معرفت خداوند دانسته است:«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (8) و حقیقت این دو امر، تنها در وجود انبیا و ائمه(علیهم السلام) محقق می شود، و چون فعلِ بدون غایت محکوم به فناست، بنابراین، وجود مستمر یکی از اولیا باید باشد تا فیض الهی قطع نشود. این معنای فیض به برهانِ غایت برمی گردد که جداگانه مطرح می شود.
این حقیقت در برخی از رویات بیان شده است :

پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «ستارگان امان اهل آسمانند، اگر نابود شوند اهل آسمان نيز نابود مي گردند. اهل بيت من امان ساكنين زمين مي باشند، پس اگر اهل بيت من وجود نداشته باشند اهل زمين نيز هلاك مي گردند.» (9)

ابو حمزه مي گويد: خدمت امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: آيا زمين بدون وجود امام باقي مي ماند؟ فرمود: «اگر زمين بي امام گردد فرو خواهد رفت.» (10)

وجود مقدس امام(علیهم السلام)، غايت نوع و فرد كامل انسانيت و رابطه ميان عالم مادي و عالم ربوبي است. اگر امام روي زمين نباشد نوع انسان منقرض خواهد شد. اگر امام نباشد خدا به حد كمال شناخته و عبادت نخواهد شد. اگر امام نباشد رابطه بين عالم مادي و دستگاه آفرينش منقطع مي گردد. اشراقات و افاضات عوالم غيبي اولا بر آينه پاك قلب امام و سپس به وسيله او بر دلهاي ساير افراد نازل مي گردد. امام، قلب عالم وجود و رهبر و مربي نوع انسان است و معلوم است كه حضور و غيبت او در تحقق اين آثار تفاوتي ندارد (11)

امام سجاد(عليه السلام) فرمودند: «ما پيشواي مسلمين و حجت بر اهل عالم و سادات مؤمنين و رهبر نيكان و صاحب اختيار مسلمين هستيم. ما امان اهل زمين هستيم، چنانكه ستارگان امان اهل آسمانند، به واسطه ما است كه آسمان بر زمين فرود نمي آيد مگر وقتي كه خدا بخواهد، به واسطه ما باران رحمت حق نازل و بركات زمين خارج مي شود. اگر ما روي زمين نبوديم اهلش را فرو مي برد و آنگاه فرمود: از روزي كه خدا آدم را آفريده تا حال هيچگاه زمين از حجت خالي نبوده است ولي آن حجت گاهي ظاهر و مشهور و گاهي غايب و مستور مي باشد، تا قيامت نيز از حجت خالي نخواهد شد و اگر امام نباشد خدا پرستش نمي شود.»(12)

5- واسطه در ایجاد قابلیت و هدایت خاص
در کاربرد اول واسطه فیض بحث تشریعی واسطه فیض را مطرح کردیم که ائمه(علیهم السلام) هادی انسان ها هستند با دریافت و بیان و اجرای احکام الهی. اما یک مرتبه بالاتری هم ائمه در هدایت گری دارند و آن هدایت گری خاص و ایجاد قابلیت در افراد و دست گیری خاص آنها از انسان ها و ایصال الی المطلوب است.

با گفتار و کردارشان که برگرفته از وحی است، بندگان را ارشاد می کنند تا در نتیجه، قابلیت دریافت مراحل بالای از فیض و تداوم آن را پیدا کنند (ایجاد و اتمام قابلیت). گاهی ارشاد از راه تصرف در نفوس انجام می شود.
قرآن می فرماید :
«و اذ ابتلي ابراهيم ربه بکلمات فاتمهن قال اني جاعلک للناس اماما قال و من ذريتي قَالَ لا يَنالُ عَهدي الظَالِمين»(13)
امام در این آیه مقامی است که بالاتر از هدایت به معنای نشان دادن راه "ایصال الی المطلوب" می کند به این معنا که نه تنها راه را نشان می دهد بلکه افراد را در آن راه می برد و به مطلوب می رساند.
حضرت ابراهیمی که مقام امامت را دارا بوده است دوباره خداوند خطاب به ایشان بفرماید: «اِنی جَاعِلُک للناس اماماً»(14) اگر امامت همان نبوت و به معنای ارائه طریق باشد، این تکرار، لغو و بی جاست بنابراین امامت غیر از نبوت است؛ نبوت صرفاً همان هدایت است به معنای ارائه طریق علامه طباطبایی ذیل این آیه می فرمایند:" و لا تنفک النبوه عن الهدایه بمعنی ارائه الطریق " هدایت به معنای ارائه طریق همان نبوت است و نبوت جدای از هدایت به معنای ارائه طریق نیست. سپس می فرمایند:" فلا یبقی للامامه الا الهدایه بمعنی الا یصال الی المطلوب" یعنی امامت یک نوع تحریک و ایصال مأموم است، یک نوع هل دادن انسانها به سمت فلاح و رستگاری است و ایصال الی المطلوب یعنی رساندن و واصل کردن" و هو نوع تصرف تکوینی فی النفوس" چون امام دارای ولایت است، نوعی تصرف در دلها می کند و آنها را به سمت مطلوب می برد.(15)

پس امام واسطه فیض الهی در هدایت خاص است و اوست که انسان ها را برای رسیدن به کمال مستعد می کند و بعد از این که استعداد در آنها ایجاد شد آنها را به کمال انسانی می رساند.

6- واسطه در آفرینش عالم
ائمه (علیهم السلام) جایگاهی دارند که می توانند بی واسطه فیوض و کمالات را از خداوند بگیرند و به مخلوقات برسانند. وجود انبیا و ائمه (علیهم السلام) در مرتبه ای قرار دارند که شایستگی دریافت فیض را بی واسطه دارند و دیگر موجودات که فاقد آن مرتبه هستند، تحت ولایت آنها که در طول ولایت خداوند و به اذن اوست، قرار گرفته و کسب فیض می کنند.

بنا بر نظر عرفا و حکمای اسلامی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله ) و اهل بیت (علیهم السلام) واسطه در آفرینش هم هستند و بدون آفرینش آنان با توجه به نظام تکوین امکان خلق عالم نبوده و نوبت به آن نمی رسد چرا که بر اساس قاعده الواحد لا یصدر منه الا الواحد نخستین آفریده خدا باید کامل مطلق باشد که بسیاری از حکما و عرفا این مخلوق را عقل دانسته و بر حقیقت محمدیه تطبیق داده اند.
این قسم از واسطه فیض نیاز به مقدمات فلسفی و عرفانی دارد که می توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
http://intizar.ir/vdcfivd0aw6dj.giw.html

پی نوشت ها:
1- انبیاء: 73.
2- قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
3- مائده:35
4-طه: 10
5- نساء: 64.
6- یوسف: 97.
7- قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
8- زاریات: 56.
9- سبط بن جوزي، تذكرة الخواص الامة، چاپ سوم، 1285، ص182.
10- كليني، اصول كافي، چاپ المکتبةالاسلاميه، 1381، ج1، ص334.
11- امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، انتشارات شفق،
12- اميني، ابراهيم، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص155، به نقل از ينابيع المودة، ج2. ص217.
13- ابراهیم:40.
14- بقره: 124.
15- طباطبایی، المیزان، اعلمی، ج14، ص 330.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63808&p=1004083&viewfull=1#post10...