آیا امام حسن (ع) به ایران سفر کرده است؟

پرسش:
آیا امام حسن ( علیه السلام) به ایران سفر کرده است؟

 


پاسخ :
منابع شیعی که غالبا زندگی اهل بیت را بررسی مینمایند و حتی جزئی ترین مطالب را بیان میکنند هیچ سخنی از حضور امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) در فتوحات بیان نکردند. "آملی" در"تاریخ رویان" به همین دلیل حضور آنان در فتوحات را نمیپذیرد.(1)
همچنین در قرن سوم، حکومت بزرگ "علویان طبرستان" که غالبا در دست سادات حسنی بود، حرفی از حضور جدشان امام حسن (علیه السلام)در این منطقه وجود ندارد. حتی بنایی ساختمانی قدمگاهی از حضور آن دو امام در ان منطقه به چشم نمیخورد در حالی که مردم این منطقه در محبت نسبت به اهل بیت پیشتاز بودند.
اما در منابع اهل سنت
"بلاذری" در"فتوح البلدان" با کلمه "یقال" آورده است که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) در فتوحات بوده اند. این نکته قابل تامل است که "بلاذری" در یک گزراش طولانی از حضور نظامی برخی از فرماندهان جنگی برای تصرف "خراسان" و "طبرستان" سخن میگوید وی آورده است که والی "طوس" نامه ای به "عبدالله بن عامر بن کریز" نوشت و نامه ای دیگر به "سعید بن عاص" و هر دو آنان را برای تصرف و تسخیر "خراسان" بدانجا فراخواند اما "عبدالله بن عامر" بر "سعید بن عاص" سبقت گرفت و خود را به "خراسان" رساند و آن منطقه را فتح کرد" سعد بن عاص" که "خراسان" را از دست داده میدید مسیر سپاه جنگی خود را به سوی "طبرستان" کج نمود وجهت فتح طبرستان به ان منطقه عزیمت نمود "بلاذری" در وسط این گزارش آورده است «گویند امام حسن و حسین (علیهما السلام) در این نبرد حضور داشتند». اولا در آغاز این گزارش "بلاذری" با کلمه" قالوا" شروع کرده و زمانی که از امام حسن و حسین(علیهما السلام) سخن میگوید کلمه "یقال" را می آورد یعنی «گفته میشود» که آن دال بر عدم علم قطعی "بلاذری" به این سخن است. دوما این جمله در وسط و خلال گزارش بیان شده است به نوعی جزو گزارش اصلی "بلاذری" نبوده است سوما در گزارش حرفی از کشتار ایرانیان در میان نیست. (2)
اما گزارش طبری در این باره را ببینید
«حَدَّثَنِي عُمَرُ بْنُ شَبَّةَ، قَال : حَدَّثَنِي عَلِي بْنُ مُحَمَّدٍعنْ عَلِي بْنِ مُجَاهِدٍ،عن ْحَنَشِ بْنِ مَالِك،ٍقَال :
غَزَا سَعِيدُ بْنُ الْعَاصِ مِنَ الْكُوفَةِ سَنَةَ ثَلاثِينَ يُرِيدُخُرَاسَانَ، وَمَعَهُ حُذَيْفَةُ بْنُ الْيَمَانِ وَنَا س مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اله ص، ""ومَعَهُالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ ""وعَبْدُ الهَّ بْنُ عَبَّاسٍ وعبد اله ابن عُمَرَ وَعَبْدُ الهَّ بْنُ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ وَعَبْدُ الهَّ بْنُ ال زبَيْرِ، وَخَرَجَ عَبْدُ الهَّ ابن عَامِرٍ مِنَ الْبَصْرَةِ يُرِيدُ...» (3)

ترجمه:
"حنش بن مالك" گويد: "سعيد بن عاص" به سال سى ام از "كوفه" به منظور غزا آهنگ "خراسان" كرد "حذيفة بن يمان" و كسانى از ياران پيمبر خدا (صلى الله عليه و آله) با وى بودند حسن و حسين (علیهما السلام) و "عبد الله بن عباس" و "عبد الله بن عمر"و" عمرو بن عاص" و "عبد الله بن زبير" نيز با وى بودند. "عبد الله بن عامر" نيز به آهنگ "خراسان" از "بصره" در آمد و از "سعيد" پيشى گرفت و در "ابر شهر" منزل كرد
در سند این گزارش "علی بن مجاهد" قرار دارد که علمای علم رجال اهل سنت او را ضعیف شمردند. "ابن حجر عسقلانی" در دو کتاب خود او را ضعیف، متروک الحدیث(4) و کذاب (5) میشمرد. "ابن جوزی" او را از ضعفا و متروک الحدیث خوانده است. (6) همچنین "محمد بن عمر عقیلی" او را متروک الحدیث میداند. (7)
بنابر این چند نفر از علمای علم رجال از اهل سنت، مانند "ابن حجر عسقلانی" و "محمد بن عمر عقیلی" و "ابن جوزی، علی بن مجاهد" را کذاب متروک الحدیث و ضعیف میشمارند.
اما در مورد "حنش بن مالک" این شخص مجهول است و نام او در منابع رجالی اهل سنت وجود ندارد و مشخص نیست که چه کسی است.

اما روایت دوم از طبری در همان کتاب با همان افراد

« وَحَدَّثَنِي عُمَرُ بْنُ شَبَّةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي عَلِيُّ بْنُ مُجَاهِدٍ، عَنْ حَنَشِ بْنِ مَالِكٍ التَّغْلِبِيِّ، قَالَ: غَزَا سَعِيدٌ سَنَةَ ثَلاثِينَ، فَأَتَى جُرْجَانَ وَطَبَرِسْتَانَ، مَعَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَبَّاسِ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ وَابْنُ الزُّبَيْرِ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، فَحَدَّثَنِي عِلْجٌ كَانَ يَخْدُمُهُمْ قال: كنت أتيتهم بِالسُّفْرَةِ، فَإِذَا أَكَلُوا أَمَرُونِي فَنَفَضْتُهَا وَعَلَّقْتُهَا، فَإِذَا أَمْسَوْا أَعْطُونِي بَاقِيَةً قَالَ: وَهَلَكَ مَعَ سَعِيدِ بن العاص محمد بن الحكم ابن أَبِي عَقِيلٍ الثَّقَفِيُّ، جَدُّ يُوسُفَ بْنِ عُمَرَ، فَقَالَ يُوسُفُ لِقَحْذَمٍ: يَا قَحْذَمُ، أَتَدْرِي أَيْنَ مَاتَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَكَمِ؟ قَالَ: نَعَمْ، اسْتُشْهِدَ معَ سَعِيدِ بْنِ الْعَاص بطَبَرِسْتَانَ، قَالَ: لا، مَاتَ بِهَا وَهُوَ مَعَ سَعِيدٍ، ثُمَّ قَفَلَ سَعِيدٌ إِلَى الْكُوفَةِ، فَمَدَحَهُ كَعْبُ بْنُ جُعَيْلٍ»(8)
ترجمه:
"حنش بن مالك تغلبى" گويد: "سعيد" به سال سی ام آهنگ غزا كرد و سوى "گرگان" و "طبرستان" رفت. "عبد الله بن عباس" و "عبد الله بن عمرو بن زبير" و" عبد الله بن عمرو بن عاص" با وى بودند كافرى كه خدمت آنها می‏كرده بود به من گفت: سفره را پيش آنها می‏بردم و چون می‏خوردند به من دستور ميدادند كه آنرا ميتكاندم و مي آويختم و چون شب می‏شد باقيمانده را به من می‏دادند. گويد: "محمد بن حكم بن ابى عقيل ثقفى" جد "يوسف بن عمرو" كه همراه "سعيد بن عاص بود" كشته شد و "يوسف" به "قحدم" گفت: «قحدم! ميدانى محمد بن حكم كجا درگذشت؟ گفت: آرى با سعيد بن عاص در طبرستان به شهادت رسيد گفت: نه، همراه سعيد بود و آنجا درگذشت. آنگاه "سعيد" به "كوفه" باز آمد

اشکال
موضوعی که در این دو روایت وجود دارد حضور برخی از افراد در جنگ "خراسان" یا "طبرستان" است همان افراد که در گزارش اول بودند در این گزارش هم هستند موضوع هم یکی است سوال اینجاست گزارشی که راوی آنها یکی است و افراد در آن یکی است، موضوع هم یکی است چرا نام امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) در روایت اول وجود دارد اما در روایت دوم وجود ندارد؟ این یعنی تعارض و تناقض در گفتار، یا باید بگوییم گزارش اول دستکاری شده و نام امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) به آن اضافه شده است یا تناقض را بپذیریم
البته بعضي همانند استاد "جعفر مرتضي عاملي"، مشاركت حسنين (علیهما السلام) در فتوحات را انكار كرده اند و گفته اند: اين فتوحات در راستاي مصالح اسلامي نبوده و براي مسلمانان بهره اي نداشته است و حضور اما حسن و امام حسين (علیهما السلام) را نمي پذيرد. (9)

 

 


پی نوشت :

  1. آملی، تاریخ رویان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1348ش، ص 45
  2. بلاذري، ابوالحسن، فتوح البلدان، مکتبه الهلال، 1988م، بیروت، ص 326
  3. تاریخ طبری ج 4 ص 269
  4. ابن حجر عسقلانی، تقريب التهذيب، دار الرشيد، 1406ق، سوریه، ج 1 ص 405
  5. ابن حجر عسقلانی، تهذيب التهذيب، دار الفكر، 1404، بیروت، ج7 ص 330
  6. ابن جوزی، الضعفاء والمتروكين، دار الكتب العلمية،1406ق، بیروت، ج 2 ص 198
  7. محمد بن عمر عقیلی، الضعفاء الكبير ، دار المكتبة العلمية،1404، بیروت، ج 3 ص 252
  8. تاریخ طبری ج 4 ص 270
  9. جعفر مرتضی عاملی، الحیات السياسيه لامام الحسن، دارالسيره، 1414، بیروت، ص 115

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64089&p=1007368&viewfull=1#post10...