ویژگی های مومن در روایت


پرسش:
امام سجاد (علیه السلام) در بیانی فرمودند: ای زرارة مردم زمان ما شش طبقه‌اند: " شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند"!
...
اما "سگ"، انسان بد زبان و فحاش است به طوری که مردم از ترس زبانش او را احترام می‌کنند.
اما "گوسفند"، شخص با ایمانی است که مانند گوسفند افراد شرور موی او را می‌بُرند و گوشت او را می‌خورند و استخوانش را می‌شکنند".

سوال درباره کسانی هست که احترام سرشان نمی شود. معمولا اگر احترام هم بگذارند از سر دلسوزی و ترحم هست یعنی میگن چه گوسفند مظلومی هست گناه داره اذیتش نکنیم...

از طرفی اگر بخوایم اخلاق رو همه جا رعایت کنیم مخصوصا در سخن گفتن ، نتیجه این میشه که مومن به عنوان یک موجود پخمه ای که هرکس هرچی بخواهد می گوید و هر بلایی سر او می آورنو و او فقط اخلاق رعایت میکند (همون گوسفند وارگی)
چه باید کرد؟ راه درست چیست؟

 

 

 


پاسخ:
الف: برای روشن تر شدن بحث، لازم است که تتمه نهایی حدیث هم بیان شود: «فَكَيْفَ تَصْنَعُ الشَّاةُ بَيْنَ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ كَلْبٍ وَ خِنْزِيرٍ (1) پس از گوسفندى كه ميان شير و گرگ و روباه و سگ و خوك گرفتار است چه ساخته است؟»
اما منظور از این بیان چیست؟
دو احتمال وجود دارد:
الف:مرحوم علامه مجلسی، این روایت را در تحت عنوان «شدة ابتلاء المؤمن و علته و فضل البلاء» می آورد. یعنی روایاتی که در رابطه با نزول بلا بر مومن است و ذیل این روایت، در رابطه با فراز آخر آن، یعنی «أَمَّا الشَّاةُ فَالَّذِينَ تُجَرُّ شُعُورُهُم‏ وَ يُؤْكَلُ لُحُومُهُمْ وَ يُكْسَرُ عَظْمُهُمْ فَكَيْفَ‏ تَصْنَعُ‏ الشَّاةُ بَيْنَ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ كَلْبٍ وَ خِنْزِير» توضیحاتی می فرماید:
«جر الشعر كناية عن الاستيلاء عليهم و... و أكل لحومهم غيبتهم و كسر عظمهم ضربهم و شدة الجور عليهم‏ (2) چیدن پشم، کنایه از تسلط (ظالمان و ستمکاران) بر مومنین است. خوردن گوشت آنها، کنایه از غیبت نمودن آنها و شکستن استخوان های آنان، کنایه از ظلم و ستم های بر مومنین است (چنانچه در طول تاریخ این گونه بوده است و ظلم و ستم هایی که انسان های ظالم و ستمکار و دنیا پرست، نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) و ارادتمندان آنها داشته و دارند شاهد بر این مدعاست.)

ب: این احتمال هم وجود دارد که روایت درصدد بیان یکی از خصوصیات و ویژگی های انسان مومن است. یعنی منفعت رسانی، خدمت رسانی و برآورده نمودن حوائج مردم. اگر چه افرادی هستند که وجود انسان مومن را بر نمی تابند و علی رغم منافعی که وی دارد، وجودش را مضر به اهداف خبیث خود می دانند و نمی گذارند او به اهدافش برسد.
لذا در روایت، به این بخش منفعت رسانی انسان مومن اشاره شده «وَ أَمَّا الشَّاةُ فَالْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ تُجَزُّ شُعُورُهُمْ وَ يُؤْكَلُ لُحُومُهُمْ وَ يُكْسَرُ عَظْمُهُمْ» و گوسفند نماد مؤمنين جامعه هستند كه دائماً‌ در صدد خدمت رسانی هستند.
چنانچه در روایت های دیگر برای انسان های مومن تشبیهات دیگری نیز در این زمینه بیان شده است:
1- پیامبر گرامی اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) می فرمایند: مَثَلُ المؤمنِ كمَثَلِ العَطّارِ ؛ إن جالَستَهُ نَفَعَكَ ، و إن ماشَيتَهُ نَفَعَكَ ، و إن شارَكتَهُ نَفَعَكَ
(3) مؤمن به مانند عطر فروش است كه اگر با او بنشينى، به تو سود مى رساند، اگر با او راه بروى به تو سود مى رساند و اگر با او شريك شوى، به تو سود مى رساند.»
2-آن حضرت، در بیان دیگر می فرمایند:
«اِنَّ مَثَلَ الْمُؤْمِنِ کَمَثَلِ النَّحْلَةِ اِنْ صَاحَبْتَهُ نَفَعَکَ وَ اِنْ شَاوَرْتَهُ نَفَعَکَ وَ اِنْ جَالَسْتَهُ نَفَعَکَ وَ کُلُّ شَأْنِهِ مَنَافِعُ وَ کَذَلِکَ النَّحْلَةُ کُلُّ شَأْنِهَا مَنَافِعُ (4)
مؤمن چون زنبور عسل است؛ اگر همراه او باشى سودت دهد و اگر با او مشورت کنى سودت دهد و اگر با او همنشین گردى سودت دهد و همه شؤونش منفعت است و زنبور عسل هم همه کارش منفعت است.»
بنابراین روایت در صدد بیان این مطلب نیست که انسان مومن،به نحوی زندگی کند که شخصیتش زیر سوال برود و به قول عرف توسری خور باشد.
ب: در رابطه با عفو و بخشش نسبت به شخص خطاکار، و کسانی که به انسان در صورت رعایت اخلاق، توهین می کنند، به این لینک مراجعه بفرمایید: «http://www.askdin.com/showthread.php?t=53544&p=896893#post896893»

 

 


پی نوشت:
1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار(ط- بيروت)،ج64،ص226،دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏.
2.همان.
3.پاينده، ابو القاسم‏، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)،ص717، دنياى دانش‏، تهران‏.
4.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار(ط- بيروت)،ج61،ص238،دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64029&p=1002634&viewfull=1#post10...