اسباب تحصیل حُزن ممدوح کدام است و چطور باید دل را حزین کرد؟

پرسش:

 اسباب تحصیل حُزن ممدوح کدام است و چطور باید دل را حزین کرد؟

پاسخ

قبل از پاسخ به این سوال مقدمتا تعریفی اجمالی را از حزن خدمتتان تقدیم مینمایم
جناب راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن می فرمایند: حزن، سختی زمین را می­گویند و نفس را بخاطر غمی که برای آن بوجود می­آید و موجب سختی و دگرگونی آن می­شود، حزین می­گویند که خلاف فرح و شادی است.[1]
حزن در آموزه های دینی ما هم به نوع مذموم آمده است و هم به نوع ممدوح مثلا آنجا که خداوند در قرآن کریم در وصف اولياء الله می فرماید: «لا خوف عليهم و لاهم يحزنون» مراد حزن مذموم است
در روایات نیز، در مواردی از حزن به عنوان یک فضیلت یاد شده و مواردی نیز به عنوان رذیلت آمده است مثلا پیامبر اکرم(ص) فرمودند: بر شما باد حزن، پس همانا کلید قلب است.[2] که مراد از این حزن، حزن ممدوح است.
حزن مذموم، همان حزن به جهت از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است که بطور مستقیم و غیر مستقیم در آیات و روایات مورد نهی واقع است.

برخی از عوامل بوجود آورنده حزن مذموم از این قرارند:
1. شوق و رغبت به دنیا:
امام صادق(ع) می­فرمایند: شوق و رغبت به دنیا موجب غم و حزن است.[3]
2. چشم داشتن به ثروت دیگران:
امام باقر(ع) می­فرمایند: هر کس به آنچه در اختیار مردم است چشم دوزد، حزن و تأسف­اش طولانی شود.[4]
3. حسادت:
امام علی(ع) می­فرمایند: ستمگری را شبیه­تر به مظلوم از حسود ندیدم، که نفس اندوه او دائمی و قلب او متحیر و سرگردان و حزن و اندوهش لازم و همیشگی است.[5]
4. ناامیدی:
امام علی(ع) می­فرماید: اگر ناامیدی بر دل انسان چیره شود تأسف خوردن، او را از پای درآورد.[6]
5. آه و ناله و ناشکیبایی:
امام علی(ع) می­فرمایند: از جزع و فزع بپرهیز که باعث اندوه می­شود.[7]جزع در لغت به معنای صبر نکردن بر آنچه بر انسان نازل شده است، می­باشد.[8]
6. شک:
امام صادق(ع) می فرمایند: خداوند حزن و اندوه را در شک و سخط قرار داده است.[9]

در مقابل حزن مذموم ، حزن ممدوح است که مورد تایید و سفارش آیات و روایات است مثلا امام سجاد(ع) می­فرماید: خداوند هر قلب غمناکی را دوست می­دارد.[10]
و یا امام صادق(ع) می­فرماید: در کتاب علی(ع) خواندم که همانا مومن شب وروز را به پایان نمی­برد در حالیکه حزین و غمناک است و بجز این حالت برای او شایسته نیست.[11] و یا حضرت داوود در مناجات خود به خداوند عرض کرد:الهی! فرمان دادی که صورت و بدنم و پاهایم را با آب بشویم، دلم را با چه بشویم؟خدای متعال فرمود:
«بالهُمومِ والغُمومِ » با غم­ها و اندوه­ها[12]
اما برای تحصیل حزن ممدوح ابتدا لازم است مصادیقی را که در قرآن و روایات به عنوان حزن ممدوح قرار گرفته است بشناسیم و سپس از همان راه برای تحصیلشان قدم برداریم
مثلا از آیات و تواریخ به خوبی استفاده می­شود که انبیاء الهی از گمراهی و نادانی مردم همواره رنج بسیار می­برند. خداوند در قرآن می­فرماید:«گویی می­خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند.»[13]
معلوم می شود یکی از راههای تحصیل حزن نگرانی برای نادانی و گمراهی مردم است
و یا یکی دیگر از مصادیق حزن ممدوح حزن دلسوزانه و مشفقانه نسبت به مردم است خداوند می­فرماید:
«به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج­های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است.»[14]
معلوم می شود یکی از راههای تحصیل حزن ممدوح، دلسوزی و خیر خواهی برای مردم است

یکی از مصادیق حزن ممدوح در روایات حزن به جهت از دست دادن نیکی­ها و فرصت ها برایا نجام اعمال شایسته است مثلا امام علی(­ع) می­فرماید: همانا از دست دادن فرصت­ها اندوه است.[15]
معلوم می شود یکی دیگر از راههای تحصیل حزن ممدوح تفکر و تامل در مورد فرصتهایی است که برای انجام کار خیر از ما فوت شده است و یا حسرت و پشیمانی بخاطر گناهان و خطایای که در گذشته از ما سر زده است چه اینکه تفکر در مورد دوری و هجران از خدا و پیغمبر و ائمه و اولیای الهی برای کسب مدارج قرآنی یکی دیگر از این راهها است.
همچنین یکی دیگر از راههای تحصیل حزن ممدوح حزن به جهت مصائب اهل بیت علیهم السلام است مثلا امام صادق(ع) می­فرماید: کسی که بر ما غمگین و از ظلم بر ما اندوهگین شود، نفس کشیدن او تسبیح و غم او برای ما عبادت است.[16]

پینوشتها:
[1] ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی ج1، ص478
[2] نهج اافصاحه، ، ح1971
[3] بحارالانوار، ج75، ص240
[4] . همان، ص172
[5] میزان الحکمه، ج2، ص423
[6] نهج البلاغه، خطبه 82
[7] بحارالانوار ج79، ص144
[8] معجم الوسیط
[9] بحارالانوار ج67،ص152
[10] بحارالانوار ج68، ص38
[11] همان، ج69، ص71
[12]همان، ج73، ص157
[13] کهف/ 6
[14] توبه/ 128
[15] تصنیف غررالحکم و دررالحکم، ص474، ح10831
[16] معجم غررالحکم و دررالحکم، 1403، ص851

http://www.askdin.com/thread24922.html

دیدگاه جدیدی بگذارید