اسلام ونظریه تکامل

پرسش:
بعضی از متفکران و علمای اسلامی معتقدند حتی با پذیرش نظریه تکامل باز هم هیچ ایرادی بر اصل افرینش انسان از خاک که در قرآن به آن اشاره شده وارد نیست. من هر چی تحقیق کردم نتونستم بفهمم دلیل آنها چیست. میخواستم بدانم دلیل آنها چیست و این که آیا نظر آنها قابل قبول است؟

پاسخ:
برای پاسخ به پرسش یاد شده، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

1. مقدمتا به تقریری از نظریه داروین اشاره می کنیم: این نظریه را بدین شکل صورتبندی کرده اند:
الف. تغییرات تصادفی کوچک و ظاهرا خود به خودی در میان افراد یک نوع مشهود است.
ب. بعضی تغییرات، امتیاز نامحسوسی در رقابت و تنازع شدیدی که برای بقاء در میان افراد یک نوع و یا انواع گوناگون در یک محیط هست، به بار می‌آورند.
پ. افرادی که از چنین امتیازی برخوردار باشند، بیشتر عمر می‌کنند و زاد و ولد بیشتری دارند، و در نتیجه، سریعتر افزایش می‌یابند.
ت. در دراز مدت، بر اساس انتخاب طبیعی، تغییرات نامطلوب‌تر کاهش می‌یابند و سرانجام محو می‌شوند، تا جایی که تبدیل تدریجی نوع رخ دهد.


ث. بر این اساس، انسان نیز ناشی از فرآیند تکاملی از سایر موجودات غیرانسانی است که بر اساس انتخاب طبیعی به این مرتبه رسیده است. براساس اين فرضيه ، انواع موجودات جهان از بدو تكوين مستقلا و به صورت كنوني ظهور و بروز نكرده اند؛ بلكه در طي زمان بسيار طولاني و در يك روند كُند زماني از انواع ناقص پيش از خود تولد يافته و به تدريج به تنوع وكمال كنوني رسيده اند. اين فرضيه در مقابل فرضية «ثبات انواع» است که روزگاری طولاني بر تفكر بشر دربا رة آفرينش غالب بود و براساس آن ، انواع موجودات جهان از بدو تكوين به صورت مستقل و به صورت كنوني پا به عرص ة وجود گذاشته و همچنان بدون تغيير به حيات خود ادامه مي دهند. داروين فرضية تكامل را در 24 اكتبر 1859 ميلادي با انتشار كتابي تحت عنوان «بنياد انواع» به عالمان و انديشمندان عصر خويش عرضه كرد ، در حالي كه در آن ، از تكامل نوع انسان سخني به ميان نياورده بود؛ لكن دوازده سال بعد از آن يعني در سال 1871 ميلادي با انتشار كتاب «تبار انسان» با بهر ه گيري از فرآيند انتخاب طبيعي، پيدايش نوع انسان را نيز همانند ساير انواع جان داران، معلول بروز تغييرات تصادفي جزئي، وراثت صفات اكتسابي، تنازع بقاع و بقاي اصلح، در روند كُند زمان و طي ساليان متمادي دانست. تعميم نظرية انتخاب طبيعي از ساير جانداران به انسان، سرآغاز چالشي سهمگين ميان زيست شناسي و الهيات مسيحي گرديد كه البته پس از زمان اندكي انديشمندان اسلامي، به ويژه قرآن پژوهان را نيز به واكنش علمي گسترده اي وا داشت.(1)


2. لازم به ذکر است که نظریه داروین یک نظریه علمی است که همچون هر نظریه علمی دیگر، از یقین منطقی برخوردار نیست و همواره احتمال خلاف و اشتباه در آن راه دارد. فیلسوفان علم درباره اعتبار قواعد علمی نظریه های گوناگونی همچون ابطال گرایی و پارادایم محوری و ... را مطرح کرده اند که وجه مشترک همه آنها این است که نظریه علمی را فاقد یقین منطقی می دانند بلکه برای آن اعتباری موقت در نظر می گیرند که بر اساس آن، به اهداف خود در تبیین و پیش بینی و کنترل بر حوادث دست می یابند.(2)

3. اما همواره درباره این که این نظریه علمی با خداباوری یا دینداری سازگار یا ناسازگار است، بحث و نظر بوده است. برخی معتقد بودند که این نظریه هیچ ناسازگاری ای با خدباوری و دینداری ندارد؛ یعنی هم می توان دیندار و خداباور بود و هم طرفدار نظریه تکامل. اما برخی دیگر معتقدند که میان این امور، ناسازگاری برقرار است. در این صورت اخیر، برخی به انکار خداباوری و دینداری رسیدند و برخی به نقد نظریه تکامل روی آوردند. در نتیجه، در میان متفکران غربی، چهار واکنش شکل گرفته است: واکنش سنت گرایان، واکنش مدرنیست ها، واکنش لیبرالیست ها، واکنش فیلسوفان طبیعت گرا.(3)

4. اما واکنش متفکران مسلمان نیز متفاوت بوده است. در ادامه، اجمالا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

دکتر یدالله سحابی معتقد بودند که نه تنها آیات قرآنی مربوط به پیدایش انسان، تعارض با نظریه تکامل داروین ندارد، بلکه اسلام دقیقاً با پیشرفتهای علمی هماهنگی دارد. فلسفه مادی، از نظریه داروین، استفاده نامناسب نموده و از آن، انکار وجود خالق را بنیان نهاده است در حالی که این قانون نه فقط با خداباوری و دینداری ناسازگار نیست بلکه در قرآن، از مساله خلقت تدریجی موجودات، به عنوان قانون مسلّم دستگاه آفرینش یاد شده است.

اما علامه طباطبائی معتقد بودند که ظهور آیات قرآنی گواه بر این امر است که خلقت انسان، تدریجی و تکاملی نیست بلکه دفعی است. البته ایشان تاکید می کنند که این مطلب، از ضروریات دین اسلام نیست بلکه استظهار ایشان از آیات قرآن است.

آیت الله مشکینی نیز معتقد بودند که أصل مساله تکامل و تحول در انواع گیاهان و جانوران، در نظر دانشمندان، یکی از اصول مسلّم و اثبات شده به شمار می‏رود؛ اما درباره خلقت مستقل انسان(دفعی نه تکاملی) اختلاف وجود دارد. اما در قرآن، آیه‏ای متضادّ با اصل تحوّل وجود ندارد. اما در مورد خلقت انسان نیز آیه «و اللّه خلق کلَّ دابّهٍ من ماءٍ فمنهم من یمشی علی بطنه و منهم من یمشی علی رجلین ...»(4) دلالت دارد بر اینکه انسان و سایر جانداران دو نوع مستقلّ از هم نیستند و در نتیجه، خلقت آنها نیز تکاملی و تدریجی است.

آیت الله سبحانی نیز هیچ گونه تعارضی میان نظریه آفرینش قرآن و نظریه تکامل داروینی نمی‏بیند چرا که روایات اسلامی، آدم ابوالبشر را نخستین انسان در پهنه زمین نمی‏داند ولی با این حال، همه ما انسانها را فقط از نسل آدم می‏داند.

اما استاد خسروپناه معتقدند که آیات قرآن بر اصل نظریه تکامل تدریجی دلالت دارد؛ ولی اینکه تبدّل انواع از قرآن استفاده می‏شود یا خیر، به نظر می‏رسد قرآن اولاً و بالذات درصدد بیان نظریه زیست‏شناختی نبوده است تا مثبِت یا نافی نظریه تبدّل انواع باشد. تنها مدلول آیات قرآن، آفرینش نوع انسان از آدم و حوا، و خلقت آدم از خاک است؛ اما درباره اینکه از مرحله خاک تا آدم، چه مراحلی طی شده، ساکت است.(5)

5. بنابراین، همان طور که مشاهده می شود میان متفکران مسیحی و اسلامی، درباره پذیرش و ردّ نظریه تکامل، اختلاف نظر است.

کسانی که این نظریه را می پذیرند، آن را با خداباوری و دینداری ناسازگار نمی دانند چرا که معتقدند که خلقت جهان و انسان از سوی خداوند، مستند به قوانین علّی است و قانون تکامل نیز یکی از این قوانین است که خداوند فعل خود را بر مبنای آن انجام می دهد. اما کسانی که مخالف نظریه تکامل هستند بر این باورند که از سویی، این قانون فاقد یقین منطقی است و از سوی دیگر، برخلاف متون دینی است؛ در نتیجه، باید آن را غیرقابل قبول دانست.

6. در ادامه، با عنایت به این که پرسشگر محترم، خواستار بررسی دیدگاه مدافعان سازگاری نظریه تکامل و خلقت در قرآن است، دیدگاه آیت الله مشکینی را با تفصیل بیشتر مورد نقد و بررسی قرار می دهیم:

6/1 آیت الله مشکینی مستند به آیه 30 سوره مبارکه انبیاء (وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَی) نوشته اند: «آیه فوق دلالت بر آفرینش همه موجودات زنده اعم از نباتات و حیوانات از جمله انسان از آب دارد؛ زیرا جعل (قرار دادن) همان خلق (آفریدن) است. پس اینجا قسمتی از عقائد قائلین به تکامل اثبات می شود.» (6)
البته روشن است که این مطلب قادر به اثبات نظریه تکامل نیست زیرا که در نظریه تکامل، اشتقاق انسان از حیوان، مساله اساسی است و این آیه قادر به اثبات آن نمی باشد. می توان این احتمال را در نظر گرفت که هر موجودی مستقلا از آب خلق شود (نه این که یک موجود از آب خلق شده باشد و سایر انواع به صورت تکاملی و تدریجی از آن خلق شوند). بنابراین، این آیه هم با تکامل و خلق تدریجی سازگار است و هم با عدم تکامل و خلق دفعی انسان. با عنایت به این که سایر آیات دلالت بر خلق دفعی انسان از آب و خاک دارند، روشن می شود که احتمال تکاملی بودن خلقت انسان منتفی می شود.

6/2 همچنین آیت الله مشکینی به آیه 45 سوره مبارکه نور (وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشي‏ عَلى‏ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي‏ عَلى‏ رِجْلَيْنِ ...) اشاره کرده و چنین مرقوم فرمودند: «این آیه با آوردن عبارت «علی رجلین» (بر دو پا) عقیده آنهایی که انسان و سایر جانداران را دو نوع مستقل از هم می دانند، باطل می سازد». (7)
روشن است که اگر در این آیه انسان را مصداق موجود دوپا بدانیم، این آیه صرفا بر این دلالت دارد که انسان و برخی از موجودات در دوپا بودن مشابهند اما هیچ دلالتی ندارد که انسان از حیوانات دوپای دیگر اشتقاق یافته است. بنابراین، این آیه نیز هم با نظریه تکامل همخوان است و هم با غیرش. با عنایت به ظهور دفعی بودن خلقت انسان در سایر آیات، احتمال تکاملی بودن منتفی می شود. بنابراین، همانطور که سابقا عرض شد، موافقان سازگاری تکامل در علم و خلقت در قرآن، معتقدند که آیاتی از قبیل آیات خلقت انسان از آب و ...، هم ظهور بر تکاملی بودن خلقت انسان دارد و هم اظهر است (ظهور بیشتری دارد) نسبت به آیاتی که ظهور بر دفعی بودن خلقت انسان دارد. در واقع، آنها معتقدند که اگرچه خداوند در آیاتی بیان کرده که آدم را از خاک خلق کرده اما این آیات ناسازگاری با نظریه تکامل ندارند چرا که که نگفته فورا چنین خلق کرده است بلکه چه بسا سیر تکاملی را پیموده تا به نوع انسان رسیده باشد و سپس خداوند روح خودش را در آن دمیده باشد.

6/3 همچنین ایشان به آیه 11 سوره مبارکه اعراف (وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَم) استناد می کنند و می نویسند: «آیه فوق از جمله بهترین آیات قابل استفاده برای اثبات این نظریه است؛ زیرا خداوند در این آیه بیان می کند که ابتدا و قبل از شکل دادن به انسان، او را آفریده، و بعد از مدت زمان نامعلوم (به قرینه کلمه ثمّ) او را به شکل انسان فعلی درآورده است. سپس بعد از مدت ها فرشتگان را امر به سجود در برابر یکی از افراد نوع انسان کرده است».(8)


در نقد این آیه نیز گفته شده است که اگر هم فاصله ای میان خلقت و صورت بخشیدن به انسان باشد، باز هم این آیه دلالتی بر خلقت تدریجی انسان از انواع دیگر ندارد؛ و اعم از مدعا است. نهایتا این که این آیه هم با تکاملی بودن همخوان است و هم با عدم تکاملی بودن خلقت انسان. با عنایت به سایر آیات که ظهور بر دفعی بودن خلقت انسان دارند، این آیه نیز بر دفعی بودن و غیراشتقاقی بودن خلقت انسان تطبیق می یابد. بنابراین، مساله اساسی در استظهار ما از آیات و اظهر بودن یک احتمال نسبت به دیگری است. کسانی همچون آیت الله مشکینی معتقدند که آیات قرآن نص بر دفعی بودن خلقت انسان نیست و با تکاملی بودن نیز سازگار است بلکه قرائنی از جمله فاصله انداختن میان خلقت و صورت بخشیدن، گواهند بر تدریجی بودن خلقت انسان.

7. به نظر می رسد مستفاد از آیات قرآن در باب خلقت انسان، چنین باشد که نسل کنونی انسانی، منشعب از آدم ع است و آدم ع نیز منشعب از نطفه در رحم سایر موجودات انسانی یا غیرانسانی نبوده است بلکه مستقلا از خاک آفریده شده است. توضیح بیشتر این که:
اولا در برخی از آیات صراحتا به خلقت نسل کنونی انسان از خاک تصریح شده است: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ»(9) از نشانه‏هاى او اين است كه شما را از خاك آفريد، سپس ناگهان انسانهايى شديد و در روى زمين گسترش يافتيد.


ثانیا در برخی از آیات به خلقت انسان از نطفه و منی اشاره شده است: «أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى‏؛ ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى؛ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثی»(10)؛ آيا او نطفه‏اى از منى كه در رحم ريخته مى‏شود نبود؟! سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفريد و موزون ساخت، و از او دو زوج مرد و زن آفريد.
ثالثا در برخی از آیات نیز به خلقت انسان از نفس واحد اشاره می شود: «هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً ...»(11) او خدايى است كه(همه) شما را از يك فرد آفريد؛ و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد. سپس هنگامى كه با او آميزش كرد، حملى سبك برداشت ...
برای تفسیر سازگار و موجه از آیات مذکور، ظاهرا بهترین راه این است که خلقت انسان از خاک را ناظر به خلقت اولیه آدم ع بدانیم و خلقت انسان از نطفه را ناظر به نسل منشعب از آدم ع؛ چنانچه که در این آیه به این مطلب اشاره شده است: «الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ؛ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ»(12)؛ او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد؛ و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد؛ سپس نسل او را از عصاره‏اى از آب ناچيز و بى‏قدر آفريد.
روشن است که خلقت از آب و گل بدبو لزوما به معنای ترکیب آب و شن و ماسه نیست؛ چنانچه ماء مهین (آب ناچیز) به معنای آب در دریا نیست. این که حقیقت این خاک و گل چه بوده است و چه فرآیندی را طی کرده است، معلوم نیست؛ همین مقدار می دانیم که خلقت اولین انسان از نسل کنونی انسانی، از نطفه در رحم انسان یا هر موجود دیگر نبوده است و به صورت اعجازین رخ داده است.


خلقت انسان از نفس واحد نیز ناظر به همین سیر خلقت است؛ یعنی اگرچه آدم از خاک است و ما از نطفه، اما چون ما از نسل آدم هستیم، حقیقت واحدی داریم.
بنابراین، متناسب با ظاهر آیات قرآن، و برخلاف نظریه تکامل، اولین موجود انسانی از نسل کنونی بشر، از موجودات غیرانسانی و به صورت تدریجی و بر اساس تنازع بقاء و انتخاب اصلح، خلق نشده است بلکه مستقیما توسط خداوند از خاک آفریده شده است. از این منظر، نظریه تکامل با آیات قرآن سازگار نیست؛ و ایرادی هم ندارد چرا که این نظریه در واقع یک فرضیه است که شواهد کافی برای اثبات مدعایش ندارد.


به تعبیر علامه طباطبائی: «آيات كريمه قرآن ظاهر قريب به صريح است در اينكه بشر موجود امروزى- كه ما افرادى از ايشانيم-، از طريق تناسل منتهى مى‏شوند به يك زن و شوهر معين، كه قرآن نام آن شوهر را آدم معرفى كرده، و نيز صريح است در اينكه اين اولين فرد بشر و همسرش از هيچ پدر و مادرى متولد نشده‏اند، بلكه از خاك يا گل يا لايه يا زمين، به اختلاف تعبيرات قرآن- خلق شده‏اند ... آنچه تا كنون يافته‏اند كه شهادت مى‏دهد بر دگرگونى تدريجى، هر چه هست دگرگونى در يك نوع است، كه همواره از صفتى به صفتى ديگر منتقل مى‏شود، ولى از نوعيتش به نوعيت ديگر منتقل نشده است، و تا كنون به اين معنا برنخورده‏اند كه مثلا ميمونى حيوان غير ميمون و كاملترى شود، و مدعى همين است كه انواع در سير تكاملى جاى خود را به يكديگر داده، نوع ناقص بدل به نوع كامل مى‏شود ... پس فرضيه تطور انواع، فرضيه‏اى است حدسى، كه اساس علوم طبيعى امروز را تشكيل داده، كه ممكن است روز ديگر فرضيه‏اى قوى جاى آن را بگيرد، چون علم هيچ وقت توقف نمى‏كند، و همواره رو به پيشرفت، و دامنه مباحث علمى رو به گسترش است»(13).


پی نوشت ها:
1. برای مطالعه بیشتر، رک: باربور، ایان، علم و دین، ترجمه خرمشاهی، فصل چهارم: زیست شناسی و الهیات در قرن19، انتشارات علمی فرهنگی.
2. برای مطالعه بیشتر، رک: چالمرز، آلن، چیستی علم، ترجمه سعید زیباکلام، انتشارات سمت.
3. برای آشنایی با تفصیل مطلب، بنگرید به فصل چهارم کتاب علم و دین، قسمت گرایش های متباعد در الهیات.
4. نور: 45. یعنی: و خداوند هر جنبنده‏اى را از آبى آفريد؛ گروهى از آنها بر شكم خود راه مى‏روند، و گروهى بر دو پاى خود، و گروهى بر چهار پا راه مى‏روند؛ خداوند هر چه را بخواهد مى‏آفريند، زيرا خدا بر همه چيز تواناست.
5. برای مطالعه بیشتر، رک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید با رویکرد اسلامی، فصل رویکرد اندیشمندان اسلامی درباره آفرینش انسانی.
6. مشکینی، علی، تکامل در قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، صص23-24.
7. مشکینی، علی، تکامل در قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص25.
8. مشکینی، علی، تکامل در قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص25.
9. روم/20.
10. قیامت/ 37-39.
11. اعراف/ 189.
12. سجده/ 7-8.
13. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ج16، صص255-260.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63421&p=995234&viewfull=1#post995234