آیا اسلام اختلاف طبقاتی را تایید میکند؟



پرسش:
آیا رعایت شأن در احکامی مانند نفقه دادن به همسر و محاسبه خمس، به معنای تایید اختلاف طبقاتی در اسلام است؟


پاسخ:
مقدمه1؛ وجود طبقات مختلف در جامعه امري بديهي است، زيرا از يكسو استعدادهاي همگان هم سطح و مساوي نيست و از سوي ديگر، تربيت افراد به ميزان تلاش آنان است.(1) بر این اساس، انباشت سرمایه در برخی اقشار و کمتر بودن آن در برخی دیگر امری طبیعی است و البته خود این استعدادهای متفاوت باعث شکل گیری جامعه و اداره آن می شود، البته این امر در قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته است(2) و گاهی نیز همین اختلاف، سبب امتحان افراد معرفی شده است.(3)

مقدمه2؛ با توجه به وجود استعدادهای گوناگون و نتیجه طبیعی آن، یعنی اختلاف طبقاتی، خداوند متعال برای برداشته شدن این اختلاف و یا نزدیک شدن طبقات جامعه به یکدیگر گاهی احکام وجوبی و گاهی نیز احکام استحبابی تشریع کرده است. در این زمینه دو حکم خمس و زکات که در خمس، سهم سادات به طور کامل و در زکات شش سهم از هشت سهم وارد شده در قرآن(4) به محرومان اختصاص داده شده است. «شهید صدر» در این رابطه می گوید: «این ریزش و انتقال ثروت از طبقات بالا‌تر به طرف طبقات محروم آن ‏قدر ادامه خواهد یافت تا این سرازیرى پر گردد و شکاف مسدود شود و تعادل در سطح زندگى این طبقات ضعیف با سطح عادى مردم حاصل شود و به اصطلاحِ روایتِ ابی بصیر«حتّى یلحقهم بالنّاس» (تا با سطح زندگى مردم مساوى شوند) و به اصطلاح روایات دیگرى، آن‏ قدر این کمک مخارج ادامه می یابد که فقیرْ غنى شود».(5) علاوه بر این دو حکم، اسلام مبارزه با ربا، کم فروشی، احتکار و دیگر راه های ایجاد فساد و شکاف طبقاتی را نیز مورد توجه قرار داده است.

بنابراین روش اسلام با روش کمونیستی تفاوت زیادی دارد و نمی خواهد تمام مردم از حیث زندگی دقیقا مانند هم باشند(البته این روش نه موفق بود و نه قابل اجراست) بلکه در روش اسلامی قرار است طبقات اجتماعی تفاوت زیادی نداشته باشند و اقشار کم درآمد هم دارای زندگی مطلوبی باشند و نیازهای اولیه آنها برآورده شود. به عبارت دیگر، اسلام یک هدف حداقلی دارد که همان برطرف کردن نیاز اقشار ضعیف با احکام وجوبی مانند خمس و زکات است و یک هدف حداکثری که علاوه بر نیازهای ضروری فقرا، سطح زندگی آنها را با انفاق و امثال آن بهبود بخشد، هدف حداکثری صرفا از راه تشویق امکان پذیر است: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ»؛ هرگز به (حقيقت) نيكوكارى نمى‏ رسيد مگر اينكه از آنچه دوست مى ‏داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد و آنچه انفاق مى ‏كنيد، خداوند از آن آگاه است.(6) و اجبار در این زمینه کارساز نیست.

از توضیحات گذشته روشن می شود که احکام اسلامی در صدد ریشه کن کردن فقر و رساندن سطح زندگی فقرا به وضعیت مطلوب است و این مطلب منافاتی با کسب ثروت و زندگی راحت ندارد، چرا که خداوند در این زمینه می فرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»؛ بگو: «چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده، و روزي هاى پاكيزه را حرام كرده است؟!» بگو: «اينها در زندگى دنيا، براى كسانى است كه ايمان آورده ‏اند (اگر چه ديگران نيز با آنها مشاركت دارند ولى) در قيامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.» اين گونه آيات (خود) را براى كسانى كه آگاهند، شرح مى ‏دهيم!(7) بنابراین اگر ثروت از راه حلال جمع آوری شود و حقوق واجب آن مانند خمس و زکات، ادا شود، منعی در مصرف آن وجود ندارد و حتی در برخی روایات به کسب ثروت برای راحتی خانواده اشاره شده است.(8) رعایت شأن نیز در همین راستا معنا می شود؛ زیرا زمانی که جواز استفاده از نعمت های حلال داده شد، باید متناسب با همان جواز، قوانینی وجود داشته باشد و نمی توان چنین شخصی را به زندگی در سطح پایین تری مجبور کرد.(9)

بنابراین اسلام همانند کمونیست ها در صدد اجبار افراد در یک زندگی کاملا مشابه و هم سطح نیست، بلکه راه را برای مالکیت شخصی با رعایت حدود شرعی واجب و مستحب باز گذاشته است، به طوری که حقوق اقشار کم درآمد نیز ضایع نشده و با کمک اقشار پر درآمد به زندگی نسبتا مطلوبی دست پیدا کنند.


پی نوشت:
1. جوادی آملی، عبد الله، (1387)، جامعه در قرآن، تحقیق: مصطفی خلیلی، اول، قم، اسراء، ص115.
2. مائده: 48؛ هود: 118.
3. انعام: 165.
4. در بین هشت گروهی که از زکات بهره می برند، تنها جمع کنندگان زکات و کسانی که جلب محبت آنها مورد نظر حاکم اسلامی است، استثناء شده است وباقی گروه ها محروم هستند: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبيلِ فَريضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ»؛ زكاتها مخصوص فقرا و مساكين و كاركنانى است كه براى (جمع آورى) آن زحمت مى ‏كشند، و كسانى كه براى جلب محبّتشان اقدام مى ‏شود، و براى (آزادى) بردگان، و (اداى دين) بدهكاران، و در راه (تقويت آيين) خدا، و واماندگان در راه اين، يك فريضه (مهم) الهى است و خداوند دانا و حكيم است!(توبه: 60)
5. صدر، سید موسی، (1338)، اسلام و مشکل اختلاف طبقاتی، مجله مکتب تشیع، شماره: 13، ص181.
6. آل عمران: 92.
7. اعراف: 32.
8. فلاح زاده، محمد حسین، (1380)، آموزش فقه، دوازدهم، قم، الهادی، ص289.
9. اجبار افراد به داشتن زندگی هم سطح و برابر باعث از بین رفتن انگیزه برای رشد اقتصادی می شود، علاوه بر اینکه اگر شان اجتماعی افراد نادیده گرفته شود، ممکن است باعث مشکلات روحی و روانی برای ایشان شود. شاید به همین دلیل باشد که برخورد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با بزرگان اسیر شده در جنگ متفاوت بود و احترام آنها را حتی در حال اسارت، رعایت می نمود.(ابن اثیر جزری، علی بن محمد، (1409)، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، دار الفکر، بیروت، ج 6،‌ ص 143)

http://www.askdin.com/showthread.php?t=14358&p=995093&viewfull=1#post995093